شیعیان و منتظران قدوم حضرت صاحب الامر، علیه السلام ، در راز و نیازهای صبح وشام خود همواره از خداوند می خواهند که آنان را از جمله یاوران آن امام قرار دهد و به آنان این توفیق را عطا کند که دررکاب آن حضرت شمشیر زنند:
اللهم انی اجدد له فی صبیحة یومی هذا و ماعشت من ایام حیاتی عهدا و عقدا و بیعة له فی عنقی لااحول عنها و لاازول ابدا. اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و نواهیه و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه .(204)
بار خدایا! من در بامداد این روزو تمام دوران زندگانیم ، عهد و پیمان و بیعتی را که از آن حضرت برگردن دارم با او تجدید می کنم ؛ که هرگز از آن عهد و پیمان برنگردم و بر آن پایدار بمانم . بار خدایا مرا از یاران و هواداران و مدافعان آن حضرت و شتابندگان در پی انجام خواسته های او و اطاعت کنندگان از اوامر و نواهی او و حمایت کنندگان از وجود او و پیشی گیرندگان به سوی خواسته های او و شهید شدگان در حضور او قرار ده .
اما در ورای این آرزو و درخواست ، پرسشهایی چند نیز مطرح است مانند این که : یاران قائم کیانند و چه کسانی به فیض همراهی آن امام عدالت گستر دست می یابند؟ تعداد آنها چند نفر است و چگونه برگزیده می شوند؟ از چه ویژگیهای برجسته ای برخوردارند؟ و پرسشهای دیگر از این دست .
ابتدا با این پرسش شروع میکنیم که : یاران قائم از چه ویژگیها و خصایل روحی و جسمی برخوردارند؟
1. خصال و ویژگیهای یاران قائم
امامام معصوم ، علیهم السلاام ، در روایات متعددی به توصیف خصال و ویژگیهای یاران قائم ، علیه السلام ، پرداخته و چنان در این زمینه با دقت و ظرافت سخن گفته اند که مخاطباان به راحتی می توانند به تصویری روشن ازیاران آن حضرت دست یابند.
روایت زیر، که از امام صادق ، علیه السلام ، نقل شده ، درستی این ادعا را به اثبات می رساند.
کانی انظر الی القائم ، علیه السلام ، و اصحابه فی نجف الکوفة کان علی رؤ سهم الطیر، قدفنیت ازوادهم و خلقت ثیابهم ، قد اثر السجود بجباههم ، لیوث بالنهار، رهبان بالیل ، کان قلوبهم زبر الحدید، یعطی الرجل منهم قوة اربعین رجلا، لاتقتل احدا منهم الا کافر او منافق و قد و صفهم الله تعالی بالتوسم فی کتابه العزیز بقوله : (ان فی ذلک لآیات للمتوسمین (205)).(206)
گویا که قائم ، علیه السلام ، و یاران او را می بینم که در نجف (کوفه ) اجتماع کرده و پرندگانی برسر آنها پرواز می کنند. توشه های آنها کاستی گرفته ، جامه های آنها کهنه شده و نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است . آنها شیران روز و زاهدان شب اند. دلهایشان مانند پاره های آهن (محکم و استوار) است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را دارا هستند. هیچ یک از آنها کشته نمی شود مگر به دست کافر یا منافق . خداوند تعالی در کتاب عزیز خود از آنها با عنوان اهل بصیرت و تیزبینی یاد کرده است . آن جا که می فرماید: (در این (عذاب ) برای اهل بصیرت نشانه هایی نهفته است ).
درروایات خصایل و ویژگیهای متعددی برای یاران آن حضرت برشمرده شده است که برخی از آنها مربوط به ویژگیها و صفات ظاهری و جسمانی و برخی دیگر مربوط به ویژگیها و خصایل اخلاقی و روحی ایشان است .
الف - خصال روحی
شاید بتوان گفت در میان همه ویژگیهایی که برای یاران امام منتظر برشمرده شده یک ویژگی از همه بارزتر و با اهمیت تر است و آن این که آنها مصداق کامل (اولیاء الله ) (دوستان خدا) هستند که در قرآن کریم بدانها اشاره شده است . آن جا که می فرماید:
الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون .(207)
آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمی شوند.
امام صادق ، علیه السلام ، در روایتی خصال شیعیان قائم آل محمد، علیهم السلام ، را چنین بیان می کنند:
طوبی لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فیی غیبته و المطیعین له فی ظهوره ، اولئک اولیاء الله الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون .(208)
خوشا به حال شیعیان قائم ، که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولیاء خدا هستند، همانها که نه ترس آنها را فرا می گیرد و نه اندوهگین می شوند.
اینکه انسانی از هیچ چیز ترسی به دل راه ندهد و از هیچ چیز اندوهگین نشود، تنها زمانی امکان پذیر است که جز خدا بیند و جز به خدا نیندیشد و این اوج کمال آدمی و بالاترین مرتبه ای است که یک انسان می تواند بدان دست یابد.
امام علی ، علیه السلام ، نیز در وصف یاران مهدی ، علیه السلام ، می فرماید:
....فیجمع الله تعالی له قوما قزع کقزع السحاب ، یولف الله بین قلوبهم لایستوحشون الی احد، و لایفرحون باحد یدخل فیهم ، علی عدة اصحاب بدر، لم یسبقهم الاولون و لایدرکهم الاخرون ...(209)
خداوند تعالی مردمی رابرای (یاری ) او گرد می آورد، همچنانکه پاره های ابر گرد آمده و به هم می پیوندند. خداوند دلهای آنان را به هم نزدیک می کند. آنها از هیچ کس ترسان نمی شوند. و از این که کسی بدانها بپیوندد شادمان نمی گردند. تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است . هیچ کس از پیشینیان از آنها سبقت نمی گیرد و هیچ کس از آیندگان به آنها نمیرسد.
از روایتهای مفصلی که درباره تعداد یاران امام عصر، علیه السلام ، و کشور و سرزمین آنها نقل شده ، چنین بر می آید که آنها عصاره فضاائل همه ملتها و برترینهای همه اقوام روی زمین هستند.(210)
موضوع یاد شده از روایات زیر که از امام محمد باقر، علیه السلام ، نقل شده نیز استفاده می شود:
یبایع القائم بین الرکن و المقام ثلاثمائة و نیف عدة اهل بدر، فیهم النجباء من اهل مصر، و الابدال من اهل الشام ، و الاخیار من اهل العراق ...(211)
سیصد و اندی ، به عدد اهل بدر، بین رکن و مقام با قائم بیعت می کنند. در میان آنها برگزیدگانی (نجباء) از اهل مصر، مردان صالح و پرهیزکاری (ابدال ) از اهل شام و نیک مردانی (اخیار) از اهل عراق وجود دارند.
یاران قائم همچنانکه در بالاترین درجه تقوی و پرهیزکاری قرار دارند، از نظر کمال علمی نیز دربالاترین درجه قرار گرفته و از جام حکمت الهی و معرفت دینی ، چنانکه باید، سیراب گشته اند.
امیر بیان ، علی ، علیه السلام ، در سخنان زیبایی مراتب فضل و کمال علمی یاران موعود آخرالزمان را چنین توصیف میکنند:
...ثم لیشحذن فیها قوم شحذالقین النصل ، تجلی بالتنزیل ابصارهم ، و یرمی یالتفسیر فی مسامعهم ، و یغبقون کاس الحکمة بعد الصبوح .(212)
... پس گروهی در آن فتنه ها صیقلی می شوند. مانند صیقل دادن آهنگر شمشیر را، دیده های آنها به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گوشهایشان جا گرفته شود. در شب ، جام حکمت را به آنها بنوشانند، بعد از این که در بامداد هم نوشیده باشند.
خلاصه کلام این که یاران قائم ، در چنان مرتبه ای از زهد و تقوی و علم و معرفت قرار دارند که همه کائنات در برابر آنها سر تسلیم فرود می آورند، و زمین و آسمان به وجود آنها افتخار میکند.
چنان که در روایت نقل شده از امام محمد باقر، علیه السلام ، به این نکته تصریح شده است :
کانی باصحاب القائم و قد احاطوابما بین الخالقین ، لیس من شی الا و هو مطیع لهم ، حتی سباع الارض ، و سباع الطیر تطلب رضاهم (فی ) کل شی ، حتی تفتحر الارض علی الارض ، و تقول : مربی الیوم رجل من اصحاب القائم .(213)
گویی که یاران قائم را می بینم که شرق و غرب (جهان را) در نوردیده اند. همه چیز در برابر آنها سر تسلیم فرو می آورد. حتی درندگان زمین و آسمان به دنبال خشنود ساختن آنها هستند. قطعه ای از زمین به قطعه ای دیگر مباهان کرده و می گوید: امروز مردی از یاران قائم از من گذر کرد.
ب - ویژگیهای جسمانی
یاران مهدی ، علیه السلام ، از نظر صفات جسمی و نیروی بدنی نیز سرامد روزگار هستند و کسی را یارای مقابله با آنها نیست . در اینجا به تعدادی از روایاتی که به اوصاف ظاهری یاران آن حضرت پرداخته اند، اشاره می کنیم :
امام صادق ، علیه السلام ، دروصف توان جسمی و قدرت بدنی یاران قائم ، علیه السلام ، می فرماید:
ما کان یقول لوط، علیه السلام : (لو ان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید)(214) الا تمنیا بقوة القائم ، علیه السلام ، و لا ذکر الا شدة اصحابه فان الرجل منهم یعطی قوة اربعین رجلا، و ان قلبه لاشد من زبر الحدید، و لو مروا بجبال الحدید لقطعوها، لایکفون سیوفهم حتی یرضی الله عزو جل .(215)
لوط، علیه السلام ، که می فرمود: (کاش در برابر شما قدرتی می داشتم ، یا می توانستم به تکیه گاهی استوار پناه ببرم ) در آرزوی نیرو و توان قائم ، علیه السلام ، و به یاد قدرت و استواری یاران او بود. زیرا به هر کدام از آن ها قدرت چهل مرد داده شده و قلب آنها محکمتر از پاره های آهن است . اگر به کوههایی از آهن برخورد کنند آن ها را از جا بر می کنند و شمشیرهای آنان از حرکت باز نمی ایستد مگر زمانی که خداوند عز و جل ، خشنود شود.
2. تعداد یاران قائم
قول مشهور در مورد تعداد یاران امام عصر، علیه السلام ، این است که آنها 313 نفر هستند ؛ و در روایتهای متعددی به این موضوع اشاره شده است . از جمله روایت زیر که (مفضل بن عمر) از امام صادق ، علیه السلام ، نقل کرده است :
کانی انظر الی القائم علی منبر الکوفة و حوله اصحابه ثلاث مائة و ثلاثة عشر رجلا عدة اهل بدر، و هم اصحاب الالویة ، و هم حکام الله فی ارضه علی خلقه .
مثل این است که قائم (علیه السلام ) را بر منبر (مسجد) کوفه می بینیم در حالی که 313 مرد به عدد اهل بدر گرد او را گرفته اند. آنها مردان جنگاور و حاکمان خدا در زمین او و بر خلق اویند.(216)
اما با توجه به روایات دیگر به این نتیجه می رسیم که یاران آن حضرت منحصر به تعداد یاد شده نبوده و این تعداد، کسانی هستند که از آغاز حرکت حضرت مهدی ، علیه السلام ، او را همراهی می کنند، اما به تدریج بر این تعداد افزوده می شود. البته ، ناگفته نماند که این 313 نفر به دلیل خصایل برجسته ای که دارند: نقش فرماندهی و رهبری را در لشکر آن حضرت بر عهده دارند.
در روایتی که در این زمینه از امام صادق ، علیه السلام ، نقل شده ، چنین آمده است :
اذا اذن عز و جل للقائم فی الخروج ، صعد المنبر، و دعا الناس الی نفسه و ناشدهم بالله و دعاهم الی حقه ، و ان یسیرفیهم بسیرة رسول الله ، صلی الله علیه و آله ، و یعمل فیهم بعمله ، فیبعث الله جل جلاله ، جبرئیل ، علیه السلام ، حتی یاتیه فینزل علی الحطیم ثم یقول له : الی ای شی تدعو؟ فیخبره القائم ، علیه السلام ، فیقول جبرئیل ، علیه السلام ، انا اول من یبعایک ابسط یدک ، فیمسح علی یده و قد وافاه ثلاثمائة و بضعة عشر رجلا فیبایعونه و یقیم بمکة حتی یتم اصحابه عشرة آلاف انفس ثم یسیر منها الی المدینة .(217)
هنگامی که خداوند عز و جل به قائم اجازه قیام می دهد آن حضرت بر بالای منبر رفته ، مردم را به سوی خود فرا می خواند آن گاه آن ها را به خدا سوگند داده و از آنها می خواهد که حقش را پاس دارند، تا او هم سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله ، را در میان آنها جاری کند و با آنان همانگونه رفتار نماید که آن حضرت رفتار می کرد. پس آن گاه خداوند، جل جلاله ، جبرئیل ، علیه السلام ، را به سوی او می فرستد، جبرئیل برحطیم فرود آمده و خطاب به قائم می گوید: مردم را به چیز میخوانی ؟ و قائم هم پاسخ او را می گوید سپس جبرئیل ، علیه السلام ، می گوید: من نخستین کسی هستم که با تو بیعت می کنم : دستان خود را بگشا! سپس جبرئیل دست خود را بر دست او می کشد. سیصد و اندی مرد به پیشگاه آن حضرت آمده و با او بیعت می کنند. بعد از آن قائم ، علیه السلام ، در مکه اقامت می کند تا زمانی که تعداد یارانش به ده هزار نفر میرسد و آن گاه با آنان به سوی مدینه حرکت می کند.
در روایات دیگری که در همین زمینه وارد شده است ، چنین می خوانیم :
سال رجل من اهل الکوفة ابا عبدالله ، علیه السلام ، کم یخرج مع القائم ، علیه السلام ، فانهم لیقولون انه یخرج مثل عدة اهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا قال : ما یخرج الا فی اولی قوة ، و ما یکون اولوالقوة اقل من عشرة آلاف .(218)
مردی از اهل کوفه از اباعبدالله (امام صادق ) علیه السلاام ، پرسید: چند نفر به همراه قائم ، علیه السلام ، قیام می کنند؟برخی میگویند همان تعدادی که در بدر حضور داشتند ؛ یعنی 313 نفر، به همراه او بر می خیزند. آن حضرت فرمود: او قیام نمی کند مگر با همراهی صاحبان قدرت (اولی قوة ) و صاحبان قدرت کمتر از ده هزار نفر نیستند.
مرحوم مجلسی در ذیل این روایت می فرماید:
معنای روایت این است که یاران قائم منحصر در 313 نفر نمی باشند، بلکه این تعداد کسانی هستند که در ابتدای قیام آن حضرت به گرداو جمع می شوند.(219)
در روایتی که ابوبصیر ازامام صادق ، علیه السلام ، نقل کرده است ، آن حضرت خروج قائم ، علیه السلام ، از مکه را منوط به تکمیل تعداد یاران ایشان دانسته و می فرماید:
لایخرج القائم من مکة حتی تکمل الحلقة . قلت : و کم الحلقة ؟قال : عشرة آلاف ؛ جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره ....(220)
قائم از مکه خارج نمی شود مگر زمانی که تعداد کسانی که به گرد او جمع آمده اند ؛ تکمیل شود. پرسیدم : این تعداد چند نفر است ؟آن حضرت فرمود: ده هزار نفر، جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او حرکت می کند و...
3. چگونگی اجتماع یاران قائم
امام عصر، علیه السلام ، در روز و ساعتی مشخص درمکه ظهور کرده و یاران و چون پروانه هایی عاشق از سراسر جهان به گرد او جمع می شوند.
امام باقر، علیه السلام ، لحظه ظهور مهدی ، علیه السلام ، و اجتماع یاران آن حضرت را چنین به تصویر می کشند:
ثم یظهر المهدی بمکة عند العشاء، و معه رایة رسول الله ، صلی الله علیه و آله ، و قمیصه و سیفه و علامات و نور و بیان ، فاذا صلی العشاء نادی باعلاء صوته یقول : اذکرکم الله ایها الناس و مقامکم بین یدی ربکم ، فقد اتخذ الحجة و بعث الانبیاء، و انزل الکتاب ، و امرکم ان لاتشرکوا به شیئا و ان تحافظوا علی طاعته و طاعة رسوله و ان تحیوا ما احیاالقرآن و تمیتوا ما امات ، و تکونوا اعوانا علی الهدی ، و وزرا علی التقوی ، فان الدنیا قد دنا فناوها و زوالها و اذنت بالوداع ، فانی ادعوکم الی الله و الی رسوله و العمل بکتابه و اماتة الباطل و احیاء سنته . فیظهر فی ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا عدة اهل بدر، علی غیر میعاد، قزعا کقزع الخریف ، رهبان باللیل و اسد بالنهار، فیفتح الله للمهدی ارض الحجاز، و یستخرج من کان فی السجن من بنی هاشم و تنزل الرایات السود الکوفة ، فتبعث بالبیعة الی المهدی ، فیبعث المهدی جنوده فی الافاق و یمیت الجور و اهله و تستقیم له البلدان ...(221)
مهدی هنگام نماز عشا در مکه ظهور میکند در حالی که پرچم رسول خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و دارای نشانه ها و نور و بیان است . وقتی نماز عشا را به جا آورد با صدای رسا و بلند خود می فرماید: ای مردم ! خدا را به یاد شما می آورم . شما اینک در پیشگاه خدا ایستاده اید. او حجت خود را برگزید و پیامبران را برانگیخت و کتاب (آسمانی ) فرو فرستاد و شما را امر کرد که چیزی را شریک او قرار ندهید و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمانبرداری کنید و زنده نگه دارید آن چه را که قرآن زنده کرده است و بمیرانید آن چه را که او میرانده است . هواداران راستی و هدایت و پشتیبان تقوی و پرهیزگاری باشید، زیرا نابودی و زوال دنیا نزدیک شده و اعلام وداع نموده است . و من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیای سنت او دعوت می کنم . سپس او، بدون قرار قبلی ، به همراه سیصد و سیزده مرد، به شمار یاران بدر، که همچون ابر پاییزی پراکنده اند و زاهدان شب و شیران روزند، ظهور می کند و خداوند سرزمین حجاز را برای مهدی می گشاید و او هرکس از بنی هاشم را که در زندان به سر می برد، آزاد می سازد. آن گاه درفشهای سیاه در کوفه فرود می آید وگروهی را به جهت بیعت به سوی مهدی روانه می سازند و آن حضرت لشکریان خود را به سراسر جهان گسیل داشته و ستم و ستم پیشگان را از میان بر می دارد و همه سرزمینها به دست او به راستی و درستکاری در می آیند.
حال این پرسش مطرح است که یاران قائم چگونه همگی در یک زمان و در کمترین فرصت در مکه حاضر می شوند و خود را برای همراهی با آن حضرت آماده می سازند؟
امام علی ، علیه السلام ، در این زمینه تعبیر جالبی دارند که به ما در درک چگونگی اجتماع یاران قائم ، علیه السلام ، یاری می کند. ایشان می فرماید:
فاذا کان ذلک ضرب یعسوب الدین بذنبه ، فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف .(222)
چون وقت آن برسد آقای بزرگوار و پیشوای دین مستقر و پا برجا گردد. پس نزد آن بزرگوار گرد آیند، چنان که پاره های ابر در فصل پاییز گرد آمده و به هم می پیوندند.
تشبیه جمع شدن یاران آن حضرت به جمع شدن ابرهای پاییزی نشان از سرعت اجتماع و به هم پیوستن آن ها دارد ؛ چنان که در روایتی که در همین زمینه از امام باقر، علیه السلام ،نقل شده آمده است :
اصحاب القائم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، اولاد العجم بعضهم یحمل فی السحاب نهارا، یعرف باسمه و اسم ابیه ونسبه و حلیته ، و بعضهم نائم علی فراشه ، فیوا فیه (فیری ) فی مکة علی غیر میعاد.(223)
یاران قائم سیصد و سیزده مرد از فرزندان عجم (غیر عرب ) هستند. گروهی از آنان به هنگام روز به وسیله ابر حرکت می کنند و با نام خود و نام پدر و خصوصیات نسبشان شناخته می شوند. گروهی دیگر از آنها در حالی که در بستر خود آرمیده اند، بدون قرار قبلی در مکه بر آن حضرت وارد می شوند.
از امام صادق ، علیه السلام ، نیز روایتی به همین مضمون نقل شده است :
بینا شباب الشیعة علی ظهور سطوحهم نیام اذا توافوا الی صاحبهم فی لیلة واحدة علی غیر میعاد، فیصبحون بمکة .(224)
جوانان شیعه در حالیکه بر پشت بامهای خود آرمیده اند، در یک شب ، بدون هیچ قرار قبلی به نزد صاحب خود برده شده و بامدادان در مکه حاضر می شوند.
از این روایات و دیگر روایات مشابه (225) که همگی دلالت بر اجتماع ناگهانی و از پیش تعیین نشده یاران قائم ، دریک شب مشخص در مسجد الحرام ، دارند، روشن می شود که تنها به مدد قدرت بی مانند خداوند متعال است که آن تعداد افرادی که برای یاری امام مهدی ، علیه السلام ، برگزیده شده اند در مدت زمان کوتاهی و یا به تعبیر برخی از روایات (در کمتر از یک چشم بر هم زدن )(226) به گرد آن حضرت جمع می شوند.
4. سلاح یاران قائم
گفتیم که یاران قائم ، علیه السلام ، از نظر توان جسمانی و قدرت بدنی در مرتبه بالایی قرار دارند تا آن جا که کوهی را از جا بر میکنند. اما این پرسش همواره مطرح بوده که امام عصر، علیه السلام ، و یارانش از چه سلاحی در مبارزه با مستکبران و گردنکشان عصر استفاده می کنند؟
برای یافتن پاسخ پرسش یاد شده به سراغ روایات می رویم تا ببینیم از آنها چه چیزی به دست می آید.
امام باقر، علیه السلام ، در ضمن روایتی که در آن به بیان شباهتهای امام مهدی با انبیای الهی می پردازند، شباهت آن امام را با جد بزرگوارش پیامبراکرم ، صلی الله علیه وآله ، چنین بر می شمارند:
....و اما شبهه من جده المصطفی ، صلی الله علیه و آله ، فخروجه بالسیف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله ، صلی الله علیه و آله ، و الجبارین و الطواغیت ، و انه ینصر بالسیف و الرعب و...(227)
... اما شباهت او به جد برگزیده اش ، که درود بر او و خاندانش باد، این است که او با شمشیر قیام می کند و دشمنان رسول خدا، صلی الله علیه و آله ، و همه ستمگران و گردنکشان را به قتل می رساند. و او با شمشیر و ترسی (که در دل دشمنان می افکند) به پیروزی می رسد....
چنان که ملاحظه می شود در این روایت به دو شباهت عمده حضرت مهدی ، علیه السلام ، با جد بزرگوارشان اشاره شده که یکی از آنها قیام با شمشیر و دیگری حمایت و پشتیبانی خدا از او به وسیله ایجادترس و وحشت در دل دشمنان است .
در این جا برای روشن ساختن بیشتر موضوع ، در مورد شباهتهای یاد شده باختصار توضیح می دهیم :
الف - نبرد و پیروزی با شمشیر
در روایات بسیاری بر این نکته تصریح شده که امام مهدی ، علیه السلام ، با شمشیر قیام می کند، تا آن جا که آن حضرت را (قائم بالسیف ) و یا (صاحب السیف ) نامیده اند ؛ که برای نمونه می توان به روایت زیر که از امام صادق ، علیه السلام ، نقل شده اشاره کرد.
آن حضرت در پاسخ فردی که در مورد (قائم ) از ایشان پرسیده بود فرمود:
کلنا قائم بامر الله ، واحد بعد واحد، حتی یحبی ء صاحب السیف ، فاذا جاء صاحب السیف جاء بامر غیر الذی کان .(228)
همه ما، یکی پس از دیگری ، بر پا دارنده (قائم ) امر خداییم ، تا این که صاحب شمشیر ظهور کند. پس آن گاه که صاحب شمشیر ظهور کند، شیوه ای غیر از آن چه پیش از آن بوده است ، در پیش می گیرد.
اما این پرسش مطرح است که آیا این تعبیرها تنها اشاره به مسلحانه و قهرآمیز بودن قیام و انقلاب مهدی دارد، یا اینکه نه ، ذکر شمشیر در اینگونه روایات موضوعیت داشته و آن امام واقعا با شمشیر به نبرد با گردنکشان می پردازد؟
اگرچه شاید نتوان پاسخی صریح و قطعی به این پرسش داد ولی توجه به روایات زیادی که در این زمینه وارد شده احتمال دوم را تقویت کرده و نشان می دهد که در قیام مهدوی شمشیر جایگاه خاصی دارد.
در این جا به برخی از روایاتی که در آنها از شمشیر، به عنوان سلاح آن حضرت و یاران ایشان ، یاد شده ، اشاره می کنیم :
1. امام باقر، علیه السلام ، در روایتی خطاب به (جابر جعفی ) می فرماید:
یا جابر ان لبنی العباس رایة و لغیر هم رایات ، فایاک ثم ایاک - ثلاثا - حتی تری رجلا من ولد الحسین ، علیه السلام ، یبایع له بین الرکن و المقام ، معه سلاح رسول الله ، صلی الله علیه و آله ، و مغفر رسول الله و سیف رسول الله .(229)
ای جابر! برای بنی عباس پرچمی است و برای دیگران پرچمهایی ، پس بر حذر باش و بر حذر باش ، تا زمانی که مردی از فرزندان حسین ، علیه السلام ، را ملاحظه کنی که بین رکن و مقام با او بیعت می شود. سلاح رسول الله ، صلی الله علیه و آله ، کلاهخود رسول خدا، صلی الله علیه و آله ، زره رسول خدا و شمشیر رسول خدا با اوست .
2. درروایت دیگری ، امام باقر، علیه السلام ، حضرت قائم ، علیه السلام ، را چنین توصیف می کند:
یجرد السیف علی عاتقه ثمانیة اشهر هرجا حتی یرضی الله .(230)
هشت ماه تمام شمشیر بر دوش نهاده (دشمنان خدا را) می کشد تا خدا خشنود گردد.
3. امام صادق ، علیه السلام ، نیز در مورد سلاح جنگی یاران قائم می فرماید:
اذا قام القائم ، علیه السلام ، نزلت سیوف القتال ، علی کل سیف اسم الرجل و اسم ابیه .(231)
هنگامی که قائم به پا خیزد، شمشیرهای نبرد فرود می آید، در حالی که روی هر شمشیر نام مردی (از یاران آن حضرت ) و نام پدر او نوشته شده است .
4. (ابان بن تغلب ) نقل می کند که روزی با جعفر بن محمد، علیهماالسلام ، در مسجد مکه نشسته بودم ، آن حضرت در حالی که دست مرا گرفته بود فرمود:
یا ابان ، سیاتی الله بثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا فی مسجدکم هذا، یعلم اهل مکة انه لم یخلق آباؤ هم و لا اجدادهم بعد، علیهم السیوف مکتوب علی کل سیف اسم الرجل و اسم ابیه و حلیته و نسبه ...(232)
ای ابان ! خداوند 313مرد در همین مسجد شما گرد می آورد، مردم مکه می دانند که (آن گروه ) از پدران و نیاکان آنها متولد نشده اند. با هر یک از آنها شمشیری است که بر آن نام شخص و نام پدر و نسب و خاندانش نوشته شده است .
روایات بالا بخش کوچکی از روایات فراوانی است که در آنها تصریح شده که قائم ، علیه السلام ، و یاران او با شمشیر، نبرد رهایی بخش خود را آغاز می کنند.
اما این که چرا آن امام از میان همه سلاحها شمشیر را برگزیده است شاید به این خاطر باشد که خداوند نمی خواهد عهدی از ستمگران بر گردن آن حضرت باشد، حتی به اندازه استفاده از سلاحهایی که ستمگران روزگار به وجود آورنده آن ها بوده اند.
ب - ایجاد وحشت در دل دشمنان
چنانچه گفته شد، یکی از ویژگیهایی که در روایات برای قیام مهدی بر شمرده شده ، رسیدن به فتح و پیروزی به وسیله ایجاد وحشت و هراس در دل دشمنان است . یعنی همان ویژگی که در صدر اسلام و در حرکت رهایی بخش پیامبر اسلام ، صلی الله علیه و آله ، وجود داشت .
در آیات متعددی از قرآن کریم به این موضوع اشاره شده که خداوند با ایجاد ترس و وحشت در دل کافران و مشرکان به یاری رسول اکرم و سپاه او برخاسته و آنها را بردشمنانشان غالب ساخته است . که برای نمونه می توان به آیات زیر اشاره کرد:
1. اذ یوحی ربک الی الملائکة انی معکم فثبتوا الذین آمنوا سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب ...(233)
(و به یاد آر) آن گاه که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با خواهم افکند...
این آیه در جریان جنگ بدر نازل شده که پیامبر، صلی الله علیه و آله ، تنها با 313 نفر همراه و بدون تجهیزات کافی در برابر لشکر انبوه و مجهز قریش قرار گرفت و چنان عرصه بر مسلمانان تنگ شده بود که سر بر آسمان برداشته و از خداوند طلب یاری کردند و خداوند نیز علاوه بر اینکه هزار فرشته را برای یاری مسلمانان فرستاد، چنان ترسی در دل دشمنان آنها انداخت که همگی پا به فرار گذاشتند.(234)
2. هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتااب من دیارهم لاول الحشر ما ظننتم ان یخرجوا و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من الله فاتیهم الله من حیث لم یحتسبوا و قذف فی قلوبهم الرعب یخربون بیوتهم بایدیهم و ایدی المومنین فاعتبروا یا اولی الابصار.(235)
اوست آن خدایی که نخستین بار کسانی از اهل کتاب را که کافر بودند، از خانه هایشان بیرون راند و شما نمی پنداشتید که بیرون روند. آنها نیز می پنداشتند حصارهایشان را توان آن هست که در برابر خدا نگهدارشان باشد. خدا از سویی که گمانش را نمی کردند بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افکند، چنان که خانه های خود را به دست خود و به دست مومنان خراب می کردند. پس ای اهل بصیرت عبرت بگیرید.
آیه یاد شده که در جریان نبرد مسلمانان با یهود (بنی نظیر) نازل شده است . بخوبی نشان می دهد زمانی که نه مسلمانان گمان می بردند که بنی نظیر با آن همه شوکت و قدرت خانه و کاشانه خود را رها کنند و از سرزمین خود خارج شوند و نه بنی نظیر احتمال می دادند که مسلمانان بتوانند بر آنها با آن همه تجهیزات و برج و بارو غلبه کنند، خداوند چنان ترس و وحشتی در دل یهود (بنی نظیر) انداخت که خود در جستجوی راهی برای فرار به تخریب خانه های خود پرداختند.(236) و این بهترین گواه بر تاثیر بیم و هراس ایجاد شده از سوی خداوند، در تسلیم و شکست دشمنان خداست ، و چه زیبا در پایان این آیه می فرماید: (ای خردمندان عبرت بگیرید).
آیات دیگری از این دست در قرآن کریم وجود دارد که ما به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می کنیم .(237)
اما برخی از روایاتی که در آن ها تصریح شده حضرت مهدی ، علیه السلام ، و یاران او با ترس و بیمی که خداوند در دل دشمنان می افکند، به پیروزی می رسند، به قرار زیر است :
1. امام محمد باقر، علیه السلام ، درروایتی می فرماید:
القائم منصور بالرعب موید بالنصرة تطوی له الارض و تظهر له الکنوز و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و یظهر الله ، عز و جل ، به دینه و لو کره المشرکون .(238)
همانا قائم با ترس و بیم یاری شده و با نصرت (الهی ) تایید گشته است ، زمین برای او در هم پیچیده می شود و گنجهایش را آشکار می کند. نفوذ و اقتدار او شرق و غرب (جهان ) را در بر می گیرد و خداوند به وسیله او دین خودش را، بر خلاف میل مشرکان ، غلبه می بخشد.
2. در روایت دیگری که از آن امام نقل شده ، چنین آمده است :
ینشر رایة رسول الله السوداء، فیسیر الرعب قدامها شهرا و عن یمینها شهرا و عن یسارها شهرا...(239)
پرچم سیاه رسول خدا را به اهتزار در می آورد. به فاصله یک ماه از پیش رو، سمت راست و سمت چپ آن پرچم ، ترس همه را فرا می گیرد....
3. امام ، علیه السلام ، در بیان لشکریان امام مهدی ، علیه السلام ، می فرماید:
یویدة بثلاثة اجناد: بالملائکة و المومنین و الرعب .(240)
خداوند او را با سه لشکر یاری می کند: فرشتگان ، مومنان و هراس .
با توجه به آیات قرآن کریم که به صراحت از یاری پیامبر اکرم ، صلی الله علیه و آله ، به وسیله ایجاد رعب و هراس در دل دشمنان سخن گفته است و همچنین عنایت به روایاتی که رعب و هراس را از لشکریاان امام مهدی ، علیه السلام ، و اسباب پیروزی ایشان بر شمرده اند ؛ می توان چنین نتیجه گرفت که به هنگام ظهور، خداوند چنان ترس و وحشتی در دل دشمنان آن امام می افکند که آنان را از تصمیم گیری درست و بموقع در مقابله با قیام مهدوی باز می دارد، تا آن جا که به هر عملی که دست می زنند به ضررشان تمام می شود.
البته در عصر حاضر هم نمونه های چنین رویدادی قابل اشاره است ، که پیروزی انقلاب اسلامی و تسلیم ارتش تا دندان مسلح رژیم طاغوت در برابر مردم بی سلاح و فتوحات گسترده رزمندگان اسلام در مقابل ارتش نیرومند بعثی از بارزترین آنهاست .