آنچه از مجمــوع مباحث به دست میآید این است که با ملاحظـه آیـات و روایـات و دریافتها و مشاهدات، اطمینان کامل پیدا میکنیم که شب قدر هیچ گونه منافاتی با اختیار انسان ندارد و یقیناً، او در مقـدرات و سرنوشتی که در شب قدر برایش رقم میخورد موثر است؛ حتی میشود گفت که نقش اصلی را به خود انسان سپردهاند تا آنچه بخواهد برای فردا رقم بزند.
ادلهای که نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت میکند به شرح زیر تقدیم میگردد:
کسانی که اهل دعا و راز و نیاز و اهل شب قدر هستند، نقش خویش را در شب قدر به خوبی دریافتهاند. گاهی این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است که تا شب قدر آینده و بلکه تا آخر عمر، در همه افکار، اخلاق، کردار و رفتار شخص رخنه کرده و آن را در یک خط و سیر معنوی قرار میدهد. دیگرانی هم که به این حد از معنویت راه پیدا نمیکنند، به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داریهای شب قدر بهرهبرداری کرده و فیض معنوی میبرند. ریشه اصلی این دگرگونیها و حالات، به خود افراد برمیگردد و این که تا چه حد خود را آماده بهرهبرداری از برکات شب قدر و فضیلتهای آن کرده باشند. اگر معنویاتی که در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگی آنها تحولی آفریده، هیچ ارتباطی با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد که هر چه بخواهند، برای هر کس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر کنند در این صورت مقتضای حکمت و مصلحت این است که یا به هیچ کس هیچ ندهند و یا آنچه میدهند، به همه یکسان و علی السویه بدهند؛ در حالی که ما میدانیم همه برکات خداوندی در شب قدر برای بندگان سرازیر میگردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده میشود؛ پس نتیجه میگیریم تنها دلیل این تفاوت، کارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه این که یکی از راههای رسیدن به این که آیا افراد در مقدرات منتخب قدر، صاحب نقش هستند یا نه، این است که ببینیم چه اندازه دگرگونی در همین شب با برکت در آنان ایجاد گشته است.
خداوند تبارک و تعالی با نزول سورهای خاص، شب قدر را به مردم معرفی فرموده است. در دو آیه این سوره مبارکه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود میآیند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردی به امام باقر علیه السلام عرض کرد: مراد و مقصود از این که شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: "والعمل الصالح فیها من الصلاة والزکاة و انواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیلة القدر" (1)؛ کار شایسته از قبیل نماز و زکات، صدقات و انفاقات و انواع خوبیها در آن شب برتر از هر کار شایستهای است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست، انجام شود. اگر کارهای نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیری در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودی عاید بندگان میشود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب، سود و زیانی را متوجه هیچ کس نمیکند، چه انگیزهای در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گرهای از کار بندگان میگشاید؟ میدانیم که کار بیهوده حتی از افراد عادی و معمولی پسندیده نیست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمین که هیچ کاری را بدون حکمت و مصلحت انجام نمیدهد. حکمت معرفی شب قدر به عنوان شبی که قرآن در آن نازل شده و شبی که مقدرات در آن سامان داده میشود، این است که بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فکر و عمل خویش قرار بدهد، اگر کردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل کننده به آن سعادتمند است و اگر خدای نکرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقی خواهد بود.
میدانیم که همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهی، بر اهمیت شب قدر و احیای آن تاکید فراوان دارند و به شب زندهداری آن شب، اهتمام میورزند. نقل شده که یکی از دانشمندان بزرگ اسلام، برای این که شب قدر را درک کند، یک سال تمام یعنی حدود 357 شب، از سر شب تا به صبح شب زندهداری کرد.(2) این همه اقبال و توجه به تشکیل اجتماعات با شکوه برای خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال، همراه گریه و زاری و استغفار، برخاسته از یک واقعیت انکارناپذیر است و آن دخالت انسانها در سرنوشت خودشان است.
امام صادق علیه السلام به ابوبصیر میفرماید: "وصل فی کل واحده منهما مئة رکعه"؛ در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان "و احیهما ان استطعت الی النور"؛ تا میتوانی آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده داری کن "واغتسل فیهما"؛ در آن دو شب غسل کن. ابوبصیر عرض کرد اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.
اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادی ندارد که سر شب کمی بخوابی و باقی مانده شب را، به هر نحوی که میتوانی به عبادت بپردازی، چون در ماه رمضان، درهای آسمان گشوده است، شیطانها در زنجیرند و اعمال مومنان پذیرفته میشود. از حدیث فوق، میتوان تاثیر فراوان کارهای انسان را بر سرنوشت او ارزیابی کرد. میبینیم ابوبصیر که یک راوی زبردست و کار کشته در فن روایت است، با پیش بردن مرحله به مرحله سوالها در صدد آن است که ژرفای شب قدر و اهمیت عمل در آن شب را به دست آورد؛ امام هم، چنان بر اهمیت عبادت در شب قدر پافشاری میفرمایند که رضایت نمیدهند بنده حتی اگر بیمار باشد، از نتیجه اعمال صالح خویش محروم گردد. نکته در خور توجهی که تاثیر انسان را مشخص میکند، جمله پایانی امام است که آن را به عنوان ریشه و علت تاکید و تشویق بر عمل صالح بیان فرمودهاند؛ آنجا که فرمودند: "و تقبل اعمال المومنین"؛ اعمال مومنان در شب قدر پذیرفته میشود. (3)
میدانیم که دعاهای شب قدر، از طولانیترین و پر محتواترین دعاهاست؛ دعاهایی مانند "جوشن کبیر"، "ابوحمزه ثمالی" و امثال آنها، که اگر با حال و توجه خوانده شود، مایه انقلاب و دگرگونی روحی است، ادعیهای که انسان را با دریایی از معارف آشنا میکند. انسان با خواندن دعا از یک طرف، با یادآوری لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بیپایان خدای مهربان او را در کنار و دستگیر خویش میبیند و نور امید در دلش میدرخشد و از دیگر سو، با یاد آوردن سختیهای جان کندن، تنگی و فشار قبر، گرفتاریهای عالم برزخ، حساب و کتاب فردای قیامت، شعلههای دردناک و سوزان دوزخ و حسابرسی دقیق در صحرای محشر، تمام وجودش، سرشار از ترس و نگرانی گردیده و آنچه عیش و نوش است فراموش کرده و گذشته خود و آنچه بوده و کرده است را با آنچه باید باشد میسنجد و زیانی که در گذشته متوجه وی شده است را در مییابد و علاوه بر شک و تردیدی که نسبت به راه و روش نامطلوب خویش پیدا میکند، ندامت سراسر وجودش را پر کرده و تصمیمی سرنوشت ساز میگیرد و مسیر زندگیاش را دگرگون میکند. اگر هم به این مرحله نرسد، لااقل بر کردار خود بیشتر مواظبت خواهد داشت؛ زیرا بیم و امیدی که دستاورد شب قدر است در مراحل زندگی به یاریاش میشتابد. در مقابل، اگر کسی از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپری کند، در همان جمود و غفلت، زندگی را به پایان خواهد برد و سرنوشتی شقاوت بار در انتظارش میباشد. از گفتار فوق، این نتیجه به دست میآید که در واقع خود انسان وارد مسیر سرنوشت خویش گشته و آن را تغییر میدهد. گاهی برای پیمودن مسیر مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل مینشیند؛ گر چه دعا هم نوعی عمل محسوب میشود. بنابراین،دعا در شبهای قدر که یک کار اختیاری است منشا اثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد؛به همین دلیل به آن سفارش اکید شده است. علاوه بر سفارش شفاهی بزرگان دین و علمای اسلام به خواندن دعاها در طول سال، در شبهای قدر تاکید بیشتری بر این امر شده است؛ پس حتما منشا اثر است وگرنه کار لغو و بیهوده از بزرگان سر نمیزند.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: "من ادرک لیلة القدر، فلم یغفر له فابعده الله" (4)؛ از خداوند به دور باد و نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود. با این حدیث نقش انسان در تعیین سرنوشت خود واضحتر میگردد و معلوم میشود که بدبختی و شقاوت مقدر در شب قدر، نتیجه کار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقی با توجه به شان و مقام پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله قابل قبول نیست که آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن کاری بی اثر و بیخاصیت، سهل انگاران را نکوهش و مذمت فرمایند. "انس بن مالک" از پیامبر اکرم نقل کرده که فرمودند: "ان هذا الشهر قد حضرکم"؛ ماه مبارک به شما رو آورده است. "و فیه لیلة خیر من الف شهر"؛ در این ماه شبی است که برتر از هزار ماه است. "من حرمها فقد حرم الخیر کله"؛ هر کس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بینصیب مانده است. "ولا یحرم خیرها الا محروم" (5)؛ و محروم نمیماند از برکات شب قدر، مگر کسی که خویشتن را محروم کرده است. روایات، بعضی از گناهان را مانع بهرهبرداری گناهکار از شب قدر دانستهاند، از جمله آن کارها میخوارگی یا "دایم الخمر" بودن و نیز آزار پدر و مادر است.
یکی از دلایل تفضل شب قدر به امت اسلام، کامل و پر کردن پیمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران کمبودهای آنان است، تا با دستی پر، این جهان را ترک کنند. پیش از این گفتیم که امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه "لیلة القدر خیر من الف شهر" فرمودند: مراد این است که انجام کار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روایتی نیز از امام باقر علیه السلام وارد شده، در پاسخ به این پرسش که چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت دیگر فلسفه شب قدر چیست؟ ایشان میفرمایند: "و لولا ما یضاعف الله للمومنین، لما بلغوا ولکن الله عزوجل یضاعف لهم الحسنات"؛ اگر خداوند کارهای مومنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمیرسند، اما از راه لطف کارهای نیکوی آنها را چند برابر میفرماید تا کاستیهایشان جبران شود. از این روایت و روایت قبلی به خوبی میتوان فهمید که مبنا و اساس، عمل صالح خود بنده است؛ هنگامی که یک عمل صالح معمولی با زمانی پر برکت و مقدس همراه گردد، از ارزشی چند برابر برخوردار میشود و گاه همراه شدن یک عمل صالح با ولایت و اعتقاد و امامت میتواند انسان را به اوج شرافت برساند؛ پس، راز سعادتمند شدن انسانها در شب قدر، عمل اختیاری صالحی است که با عنایت خداوند، برکت یافته و چند برابر میشود. در روایات به پارهای از اعمال سفارش شده که نتیجه ویژه آن در شب قدر نهفته است.
1- مسجدی که در میان قومی باشد که در آنجا نروند و نماز نخوانند.
2- مصحف و قرآنی که در خانهای باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نکنند.
3- عالمی که در میان جماعتی باشد و ایشان تفقد وی نکنند و از او مسایل دینی سوال نکنند.
4- اسیران اهل اسلام که در میان کفار باشند.
پس فرمود: کیست که موونه و غذای این مرد را کفایت کند تا در فردوس اعلا خدا او را جای دهد؟ حضرت علی علیه السلام برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا علیهاالسلام رفت و گفت: ای دختر رسول خدا، در کار این میهمان نظری کن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندکی موجود است و حسن و حسین گرسنهاند و شما روزه دارید و آن طعام یک نفر را بیشتر کفایت نمیکند. علی علیه السلام فرمود: آن را حاضر کن.
فاطمه علیهاالسلام طعام را پیش آورد. حضرت امیر آن طعام را پیش میهمان نهاد و با خود گفت که اگر من از این طعام بخورم میهمان را کافی نباشد و اگر نخورم سبب خجالت میهمان شود، پس دست دراز کرد به سوی چراغ و چنان نشان داد که چراغ را اصلاح میکنم و آن را خاموش کرد و فاطمه علیهاالسلام را گفت در روشن کردن چراغ دیگر تعلل کن تا میهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را میجنباند تا مهمان تصور کند که علی غذا میخورد. و چون میهمان از غذا خوردن فارغ شد فاطمه علیهاالسلام چراغ را آورد و طعام همچنان برجای بود. امیرالمومنین فرمود: ای فقیر، چرا طعام خود را نخوردی؟ گفت: سیر شدم؛ پس علی، فاطمه، حسن، و حسین علیهم السلام و فضه و همسایگان از آن طعام خوردند و هنوز باقی بود. (9)
الف- عمل و پاداش آن در ماه مبارک رمضان.
ب- عمل و پاداش آن، صرف نظر از زمان خاص.
امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: در ماه مبارک کارهای خوب پذیرفته و کارهای زشت بخشیده شده است. خواندن یک آیه قرآن در این ماه، برابر با یک ختم قرآن در ماههای دیگر است. کسی که برادر خود را با یک لبخند شاد کند، در روز واپسین خداوند دلش را شاد کرده و مژده بهشت به او دهد. کسی که مومنی را در این ماه یاری کند، خداوند در روزی که قدمها بر پل صراط میلغزند او را دستگیری کرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هر کس خشم خود را نگه دارد، خداوند در روز قیامت بر وی خشم نکند. هر کس درماندهای را فریادرسی کند، خداوند در روز قیامت وی را از رسوایی بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نکند. کسی که ستمدیدهای را یاری کند، خداوند او را در مقابل دشمنانش یاری کرده و در روز قیامت نیز، در موقف حساب و میزان یاریش فرماید. (12) و در روایت دیگر امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمودند: کسی که ماه مبارک رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد، خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمی میکند. (13) دو روایت بالا ارتباط محکم پاداشها و اعمال بنده در ماه مبارک و نقش انسان در ترسیم سیمای درونی او را کاملا آشکار نموده است.
پاداش عمل با صرف نظر از زمان خاص آیات و روایات فراوانی هست که بعضی دگرگونیها و پاداشهای خاص را نتیجه کار بنده دانسته، یا عمل او را تنها عامل معرفی کردهاند.
نمونهای از این آیات و روایات: "ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم"(14)؛ در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمیدهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند. "ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون" (15)؛ به سبب اعمال مردم، فساد در خشکی و دریا آشکار شد تا به آنان جزای بعضی از کارهایشان را بچشانند، باشد که باز گردند. دعا دگرگون کننده سرنوشت "ابن حبان" و "حاکم" از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کردهاند که فرمود: فقط دعاست که تقدیر و سرنوشتها را دگرگون میکند و تنها نیکی است که مایه افزایش عمر میگردد. گاهی شخص گناهی را مرتکب میشود و به واسطه آن از روزی و نعمتی محروم میماند.
1- اصول کافی، ج 4، ص 158.
2- فوائد الرضویه، ص 10/ قصص العلم، ص 18/ سیمای فرزانگان، ج 3.
3- وسائل الشیعه، ج 10، باب 32، ص 354.
4- بحار الانوار ، ج 94، ص 80، ح 47.
5- کنزالعمال، ج 8 ، ص 534، ح 24028.
6- همان، ص 545، ح 24090.
7- الترغیب و الترهیب، ج 2، ص 95، ح 14.
8- بحار الانوار، ج 95، ص 82.
9- تفسیر منهج الصادقین، ج 9، ص 237.
10- بحار الانوار، ج 95، ص 145.
11- همان، ج 80، ص 128.
12- همان، ج 93، ص 341.
13- همان، ص 346.
14- رعد، آیه 11.
15- روم، آیه 41.
16- تحفه الاحوذی، ج 6، ص 348، ح 2225.