بسیج طلایه دار خدمت رسانی به مردم - یا غیاث المستغیثین

»» بسیج طلایه دار خدمت رسانی به مردم
بسیج طلایه دار خدمت رسانی به مردم

شکل گیری بسیج مستضعفان در ایران اسلامی، الگوی نوینی از به کارگیری توان عمومی و شور و انرژی جوانان برای مهار بحرانهای داخلی و خارجی و تدبیر امور کشوری را به جهانیان عرضه نمود. این الگو، نه تنها در عرصه نظامی، موفقیت خود را نشان داد بلکه در سایر زمینه های انجام خدمت به اسلام، انقلاب و مردم، قابلیت بهره گیری از خود را به اثبات رساند تا جایی که عباراتی چون “تفکر بسیجی” “مدیر بسیجی” “کاربسیجی” و ... به اصطلاحاتی معروف و مطرح در ارکان مدیریتی نظام و توده مردم تبدیل شد.
    بسیجیان از دل محرومترین اقشار این جامعه برخاسته بودند از این رو، دردآشنا بودند و به مصائب ناشی از فقر و استضعاف مطلع.
    بسیجیان را از قلب تهران گرفته تا دل روستاهای دورافتاده می یافتی. پایگاه هایشان در سنگری به وسعت ایران پراکنده بود و نقطه ای وجود نداشت که از عطر حضور و برکت وجود آنان نصیبی نبرده باشد.
    در هر قشر و صنفی با هر سن و سالی که سراغ می گرفتی بسیجیان را در میان آنها می دیدی. صنفی، قشری و سنی نبود که کثیری از آنان در این لشکر بزرگ عضویت نیافته باشند.
    منفعت طلبی، سهم خواهی و امتیازجویی در سلوک بسیجی راهی نداشت و نشستن تبسم رضایت بر چهره امام و زدوده شدن آثار غم و محرومیت از چهره محرومین، بزرگترین پاداشی بود که او را به لبخند و خوشنودی وا می داشت.
    بسیجی، در قالب زمان نمی گنجید. کارشبانه روزی به خصلت ثانوی او تبدیل شده بود.
    اسیر نام و نان و در بند میز و مقام نبود. در هر نقطه ای که نشانی از محرومیت می دید و سراغی از مظلومی می جست، آنجا را به پایگاهی برای خدمت خالصانه تبدیل می کرد. همه این ویژگی ها و خصایص بود که از بسیج، نیرویی “برآمده از متن مردم، با مردم و برای مردم” ساخته بود و این ویژگیها به مرور ایام در دل این نهاد انقلابی قوی تر از پیش گشت تا امروز که می توان آن را به عنوان نیرویی کارساز، تفکری راهگشا و تجربه ای موفق در امر خدمت رسانی مفید و موثر به مردم قلمداد کرد. خدمت رسانی به مردم می تواند به سنگری دیگر برای اثبات این توانایی بسیج در گشودن گره های پیچیده، به میدان کشیدن توانایی های عمومی کشور و فعال ساختن انرژی انبوه اما مکتوم جوانان در جهت تکمیل مدار توسعه عمومی کشور تبدیل گردد. به شرط آنکه مدیران کشور، با نقدی سازنده و منصفانه به عملکرد خود به خصوص در یک دهه گذشته به عمق خسارات ناشی از فرصتهای از دست رفته که به واسطه میدان ندادن به توان و اراده بسیج صورت پذیرفته واقف آیند و بدینگونه، به صحنه عمل کشیدن بسیج برای ایجاد نهضت خدمت رسانی به مردم به عنوان استراتژی کلان و جدی نظام، رسمیت یافت.
    ضعف و نقص موجود در تبلیغات و کارکرد رسانه های کشور، باعث آن شده است تا چهره ای تک بعدی از توان بسیجی به جامعه شناسانده شود. امروز کثیری از مردم، شهید مهدی باکری را می شناسند اما بسیاری از آنها او را فقط در لباس و موقعیت رزمی اش دیده اند و کمتر از سیره و سلوک او، موقعی که در سنگر شهرداری ارومیه به خدمت صادقانه به مردم اشتغال داشته چیزی می دانند. باکری که وقتی سیل، خانه های مردم را در خود فرو می برد نمی گوید من شهردارم، من مقام دارم، من موقعیت دارم، بلکه رسالت مقام خود را در آن می بیند که گمنام، آستین خدمت بالا زند. لباس کار بر تن نماید و چون یک کارگر ساده به کمک مردم سیل زده بشتابد. تا جایی که پیرزنی که شاهد تلاش طاقت فرسای باکری بوده اما او را نمی شناخته، آرزو می نماید ای کاش شهردار شهرش ذره ای از غیرت او را می داشت.
    در سوی دیگر، شهید چمران را می بینیم؛ مردی که به لحاظ درجه علمی در اوج است و به لحاظ مقام و موقعیت اداری، سکاندار وزارتخانه ای مهم است، اما آنگاه که احساس می کند صحنه رزم او را به سوی خود فرا می خواند لحظه ای در اجابت این تکلیف درنگ نمی کند، چرا که تفکر و روحیه بسیجی او، چنین حکم می کند که در خدمت رسانی به مردم، دشوارترین وظایف را برعهده بگیرد و این تفکری است که از بزرگترین بسیجی تاریخ، حضرت علی(ع) الهام گرفته شده بود. آثار به کارگیری چنین تفکری، در سالم نگهداشتن نظام مدیریت کشور در سالهای دفاع مقدس، محسوس و ملموس است و می توان اذعان کرد که میان میدان دادن به تفکر، روحیه و نیروهای بسیجی در اداره امور با کاهش میزان تخلفات اداری، افزایش رضایت مردم از نظام، کارآمدی قوانین در حل معضلات و مسائل مبتلا به کشور و رشد اعتماد عمومی میان مردم و مسئولین، رابطه مستقیم وجود داشته و دارد و لذاست که امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت و نیاز به کارگیری این تفکر در خدمت رسانی به مردم احساس می شود. با به کارگیری تفکر بسیجی و توانایی بسیجیان در این امر است که آثار و برکات متعدد آن را می توان به چشم دید. به شماری از برکات ناشی از حضور تفکرات بسیجی در امر خدمت رسانی به مردم اشاره می کنیم:
    1- با حضور نیروها و تفکر بسیجی در عرصه خدمت رسانی به مردم است که فرصتی برای شناسایی و بالقوه سازی پدید آمده و انرژی نسل جوان در گشودن گر ه های جدید فراهم می گردد. واقعیت آن است که در سالهای پس از پایان جنگ تحمیلی، کمتر صحنه ای برای جوانان گشوده و فراهم شده است تا آنان به اثبات قدرت و اراده خود بپردازند. در ایام دفاع مقدس، این فرصت فراهم و متنوع بود و جوانان به فراخور استعداد، دانش و توانایی های عمومی، عقیدتی که داشتند به انجام خدمت مشغول بودند. اما در سالهای پس از جنگ، به میزان زیادی، از این فرصت و میدان حضور کاسته شده، امور شکل نهادی به خود گرفته، لذا عملا، عرصه برای حضور نسل جوان در تمشیت امور محدود شده است. تحقق خدمت رسانی به مردم، می تواند زمینه ساز آغاز دور جدیدی از باور - اعتماد و اتکای به نیروی جوان - بسیجی و بی توقع باشد.
    2- داشتن نیروی عظیمی از جوانان، ویژگی مهم کشور اسلامی ماست. دشمن در صدد آن است تا این “فرصت” مغتنم و تاریخی را به “مسئله ای” برای نظام تبدیل سازد. تحقق خدمت رسانی به مردم، گامی جدی ، عملی و اساسی برای خنثی کردن این توطئه دشمن است. با تحقق این نهضت است که جوانان، در قالب هسته های مقاومت بسیج، سازماندهی شده نه تنها خود از زحمات ناشی از تحقق این نهضت بهره مند می شوند بلکه به سربازانی صادق و صبور برای توسعه آن تبدیل می گردند.
    3- ویژگی تفکر بسیجی آن است که دشوارترین کارها را در کوتاهترین زمان و با کمترین هزینه به انجام می رساند. اگر این روحیه، تفکر و ارده بر بدنه مدیریتی کشور حاکم گردد به میزان قابل توجه و محسوسی در کاهش مدت زمان آغاز تا بهره برداری از طرحها و پروژه ها و نیز هزینه منظور برای آنها، موثر واقع خواهد شد، چرا که منفعت جویی در مسلک بسیج جایی ندارد و صرفه جویی در بیت المال در صدر نظر آن قرار دارد.
    4- تفکر بسیجی، هیچ تلاطم و سنخیتی با جناح گرایی، حزب بازی و کار باندی و گروهی ندارد. در شرایطی که بخش بزرگی از توانایی مدیران و کارگزاران کشور، دراثنای درگیری ها و عزل و نصبهای جناحی و اقدامات حذفی گروهی و به هدر می رود، ضرورت میدان دادن به تفکر بسیجی برای جلوگیری از تداوم این روند به شدت احساس می شود. اگر تفکر بسیج میدان دار عرصه خدمت رسانی به مردم گردد، رقابت برای حذف رقیب جای خود را به رقابت برای تامین رضایت بیشتر مردم از طریق بهبود عملکرد خواهد داد.
    5- حاکمیت تفکر بسیجی بر جریان خدمت رسانی به مردم ضمن آنکه موجبات شناسایی استعدادها، اراده های خدمت رسانی و توانایی های کاری افراد و به خصوص مدیران را موجب می شود، باعث متمایز شدن عناصر غیرفعال، کارشکن و سست اراده ای که در بدنه حاکمیت نفوذ کرده اند نیز می شود. چرا که تفکر بسیجی به گونه ای است که محیط کار را فعال، پر تحرک و پرنشاط می طلبد و لاجرم کسانی که در مسیری غیر آن به تکروی بپردازند یا درصدد اخلال در حرکت عمومی برآیند، افشا می شوند. تفکر بسیجی، اهل مسامحه و سازش با عناصر خائن، خاطی و سهل انگار در رعایت حدود و حریم حقوق عمومی نیست و یکی از مهمترین آثار و برکات ناشی از حضور این تفکر در جریان امور خدمت رسانی به مردم آن است که میدان مانور و فرصت جولان از افرادی که فقط تظاهر به کار و خدمت می کنند گرفته می شود.
    6- تفکر بسیجی بود که جنگ تحمیلی را با حداقل منابع و امکانات مادی، تجهیزاتی و مالی اداره کرد. اصولا شرایط دشوار و کمبود، بهترین محیط برای شکل گیری ، رشد و زیست چنین تفکری است. از این رو، اگر این تفکر بر جریان امور نهضت خدمت رسانی به مردم حاکم شود، سهل انگاری در انجام وظایف به بهانه کمبود یا نبود امکانات، از قاموس نظام مدیریتی کشور رخت برخواهد بست و منابع، فرصتها و امکانات موجود کشور، به بستری مناسب برای درانداختن الگویی نوین و مفید و مبتکرانه برای خدمت رسانی به مردم تبدیل خواهد شد.
    7- بسیجی، به ابتکار، خلاقیت و نوآوری می اندیشد و از اسیر شدن در دام تکرار، یکنواختی و تقلید از الگوهای بیگانه به دور است. از این رو، حاکمیت این تفکر بر چرخه خدمت رسانی به مردم می تواند میدان نوینی را فراهم سازد تا استعداد، ابتکار و نوآوری جوانان این مرز و بوم شکوفا گردد و ساختارهای خدمت رسانی به مردم با نگاهی به الگوها و اقتضائات بومی و درونی شکل گیرد.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( سه شنبه 88/9/3 :: ساعت 4:37 عصر )