تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ عاشورا
چکیده:
بىتردید هر حرکت و جنبشى که با هدف سازمان نوین و نظام جدید و اصلاحات معنوى و یا هر هدف دیگرى برپا شود، به دنبال خود تأثیر و پیامدهاى مستقیم و غیرمستقیم بر افکار عمومى و اوضاع و شرایط اجتماعى و روحی و روانی و ارزش های انسانی مىگذارد. با توجه به پیامده های گوناگون و مثبت عاشوار در این مقاله به بحث و تشریح ارزشهای انسانی حول محورهای: عدالتخواهى، ایجاد روحیة حقطلبی و احقاق حق، ایجاد آگاهی در میان انسانهای غافل و بیدار کردن فطرتها، ایثار و فداکاری، مقاومت، پایداری و شکیبائی، غیرت و عزّت، بدعت ستیزی، پاک باختگی در راه هدف، آزادگی، ایثار، توکّل، جهاد با نفس، شجاعت، صبر و استقامت، عزّت و افتخار، فتوّت و جوانمردی، مواسات، وفا، احیاى ارزشهاى اسلامى و انسانى، احیاى روحیه شهادتطلبى، عدالت خواهى و ستم ستیزى، احیای امر به معروف و نهی از منکر پرداخته شده است.
کلید واژه ها:
عاشورا، عدالت خواهی، ارزش ، ایثار
مقدمه:
قیام امام حسین (ع) از جمله نهضتهاى اصلاحى و مقدس در تاریخ اسلام مىباشد که پیامدهاى گوناگونى را در عرصههاى سیاسى - اجتماعى، اخلاق و معنویت (انقلاب درونى)، و الهامبخشى و اثرگذارى (الگوسازى) در روند مبارزه مکتبى در پى داشته است . به عبارتى، این قیام هم پیامدهاى آنى داشت. از طرفى این قیام داراى نتایج روحى - روانى یا اخلاقى - معنوى مهمى بود که در نوع خود بىنظیر است . زیرا قیام کربلا توانست در جامعه اسلامى هم انقلاب درونى (تحول روحى) ایجاد کند و هم انقلاب برونى (حرکتها و جنبشهاى سیاسى) را دامن بزند .
این قیام در نوع خود از نظر خلق حماسههاى بىبدیل و نمایش هنرهاى جاودانه انسانى و ظهور کمالات معنوى و تبلیغ عملى رسالت الهى، بىهمتاست . جلوههاى ویژه بسیار و پیامهاى ناب فراوان دارد و تفسیر بارزى است از اندیشه متعالى حقیقتگرا در برابر تفکر مصلحتاندیشانه و دنیاگرایانه، تقابل دینمحورى با حکومتخواهى و سیاستزدگى و قدرتطلبى، رویارویى رهبرى دینى با ملوکیت و اشرافیت قبیلگى و امارت دنیوى.
تربیت فکری وشکلگیری شخصیتها بر صواب آگاهیها و رشد شناختها واصلاح نگرشها گام مهمی است که عاشوراییان مربی آن هستند، معرفت هایی که باخود آگاهی و روش بینی پیوند خوردهاند و جهت دهندة گرایشهای انسانی هستند.عاشورا به همه آموخت که خود را بشناسند، تواناییها، استعدادها، نیازهای اصیل، رسالتو مسئولیت خطیر آدمی در ارتباط با خداوند جهانی هستی، جامعه و تاریخ را ارزیابی وبازنگری کنند.
عدالتخواهى
عدالت فرمان خدا و رسول است . على (ع) فرمود: «العدل حیاة الاحکام; عدالت مایه حیات و بقاى احکام اسلام است .» حرکت امامحسین (ع) و قیام عاشورا بر پایه عدالت اتفاق افتاد . امام (ع) نامهاى به بزرگان کوفه نوشت و تکلیف و مشخصه امام راستین را حکومت طبق قرآن و قیام به قسط و حق بر شمرد: «فلعمرى ما الامام الا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط» .
در سخن دیگر . حرکتخویش را براى اقامه عدل و رفع ظلم از مظلومان و ایمنى یافتن بندگان خدا یاد کرد: «و یامن المظلومون من عبادک (محدثى،1377: 182 ). در زیارت اباعبدالله الحسین (ع) مىخوانیم: «شهادت مىدهم که تو به قسط و عدالت دستور دادى و به دین دعوت کردى » (محدثى،1377). مسلم پس از دستگیرى، خطاب به ابنزیاد فرمود: «ما آمدهایم تا به عدالت فرمان دهیم و به حکم قرآن فرا بخوانیم .» (محدثى،1377: 39).
امامخمینى (ره) بر عدالتخواهى نهضتحسینى (ع) تاکید دارد: «شهادت امام حسین براى این بود که اقامه شود عدل الهى ... (صحیفه نور، 02:145) سیدالشهدا سلام الله علیه از همان روز اول که قیام کردند براى این امر، انگیزهشان اقامه عدل بود ... (صحیفه نور، 02:189) سیدالشهدا سلام الله علیه که همه عمرش را و همه زندگیش را براى رفع منکر و جلوگیرى از حکومت ظلم و جلوگیرى از مفاسدى که حکومتها در دنیا ایجاد کردهاند، تمام عمرش را صرف این کرد و تمام زندگیش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور بسته بشود و از بین برود ... (صحیفه نور، 02:190) زندگى سیدالشهدا، زندگى حضرت صاحب سلام الله علیه، زندگى همه انبیاى عالم، همه انبیا از اول، از آدم تا حالا همهشان این معنى بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را مىخواستند » (صحیفه نور، 02:191)
سیدالشهدا سلام الله علیه وقتى مىبیند که یک حاکم ظالمى، جائرى در بین مردم دارد حکومت مىکند، تصریح مىکند حضرت که اگر کسى ببیند که حاکم جائرى در بین مردم حکومت مىکند، ظلم دارد به مردم مىکند، باید مقابلش بایستد و جلوگیرى کند، هر قدر که مىتواند، با چند یا چندین نفر ... مگر خون ما رنگینتر از خون سیدالشهدا است؟! ما چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا اینکه جان مىدهیم؟ آن هم در ماجراى دفع سلطان جائرى که مىگفت مسلمانم مسلمانى یزید هم مثل مسلمانى شاه بود . اگر بهتر نبود، بدتر نبود »(صحیفه نور، 2:218) سیدالشهدا سلام الله علیه ... اساس سلطنت را شکستند ... اساس سلطنتى که مىخواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى درآورد. (صحیفه نور،7 :36) حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد » (صحیفه نور، 17:58)
با توجه به آنچه گذشت معلوم شد که رهبرى انقلاب از لحاظ ایمان، روحیه، شجاعت و عدالتطلبى رهرو امام حسین بود و مردم با توجه به این همسانى، به رهبرى انقلاب گرویدند و در اجابت دعوت ایشان براى تداوم عاشوراى حسینى، انقلاب کردند و این از وجوه بارز تاثیر گذارى عاشورا بر انقلاب اسلامى بود (محدثى،1377: 41 ).
ایجاد روحیة حقطلبی و احقاق حق
نهضت عاشورا دین رسول الله را احیا کرد و آن را از بدعت و تحریف نجات داد. درحقیقت باید خاطر نشان ساخت که آن حضرت صرفاً به خاطر امتناع از پذیرش حکومتیزید و عدم بیعت با او از مدینه خارج نگردید، بلکه برای احیای سنت نبوی که در آن زماندر معرض خطر جدی بود و آداب و رسوم جاهلیت و تبلیغات مسموم اموی جایش را گرفتهبود و به منظور ایجاد اصلاح در رفتارهای فردی و اجتماعی و تحقق امر به معروف و نهیاز منکر به چنین حماسهای روی آورد. امام خمینی در این باره یاد آور شدهاند:
«آنها (امویان) میخواستند اصل اسلام را از بین ببرند و یک مملکت عربی درستکنند».
آن روح قدسی در جای دیگر فرمودهاند: «اگر نبود این نهضت، یزید و اتباع یزید، اسلام را وارونه به مردم نشان میدادند».
امام حسین (ع) با قیام خود به پیروان خویش آموخت که در برابر تحریف اسلام وآلوده نمودن ارزشها و جعل احادیث و ترویج فرقههای انحرافی که حکومت جور و ضدعدل را توجیه میکنند، نباید خاموش بنشینند. هم چنین احیای فرهنگ قومی و قبیلهایو دامن زدن به امتیازها و تعصبهای نژادی و مفاخر قومی و باب کردن طعن و هجوگروهها و احزاب به یک یگر و ترویج ادبیات منحط آمیخته به جهل، خرافات واسطورههای موهوم، به جای فرهنگ قرآن و عترت کار درستی نمیباشد. این برنامهها باروح دیانت در تعارض است، باید در مقابل آنها به مقاومت برخاست. جا حظ امویان رانخستین کسانی میداند که آشکارا در تاریخ اسلامی، رسوم و آداب غیر دینی را بدعتگذاشتند و کوشیدند تا از شاهنشاهی ایران و بیزانس تقلید کنند و خلافت را به امپراتوریکسری و قیصری تبدیل سازند.
هم چنین قیام عاشورا به حق طلبان میآموزد که وقتی به احکام اسلام عملنمیشود و دستورات دینی معطل گذاشته شده و جامعه در فساد و جهل غوطه ور است، امربه معروف و نهی از منکری باید به تحول اوضاع اقدام کند و برای اصلاح اجتماع بکوشد.
احیای معیارهای حق و برگردانیدن جامعه از سمتی که پیدا کرده، در بیانات وموضعگیریهای امام حسین(ع) به خوبی بر میآید. امام هنگام خروج از مدینهفرمودهاند: هر کس متابعت کند و سخن حق از من قبول نماید، سعادت و سلامت یابد و هرکس خودداری کند و از دایرة اطاعت من بیرون رود صبر کنم تا آن وقتی که خدای تعالیمیان من و او حکم کند. حضرت در نامهای خطاب به بزرگان و رجال مینویسد: «انا ادعوکم الی کتاب الله و سنة نبیه فان السنة قد امیتت و البدعة قد احییت؛من شما را به سوی قرآن و سنت نبوی فرا میخوانم، زیرا سنت را میرانده و بدعت را زندهکردهاند». در واقع سخن اصلی قیام عاشورا آن است که باید برای اقامه حق قیام کرد، اگر چهمقرون به توفیق ظاهری نباشد.