(پنج درس آموزنده و ارزنده )
1 مرحوم کفعمى روایت کرده است :
روزى پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله به حضرت علىّ علیه السلام فرمود: دیشب چه عملى انجام داده اى ؟
آن حضرت اظهار داشت : پیش از آن که بخوابم ، هزار رکعت نماز به جا آوردم ، حضرت رسول فرمود: چگونه ؟!
پاسخ داد: از شما شنیدم که فرمودى : هرکس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید: ((یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْکُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ))،
او همانند کسى باشد که هزار رکعت نماز خوانده است .
حضرت رسول فرمود: راست گفتى ، چنین است .(68)
2 یکى از شاعران زمان امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام به نام نجاشى در ماه مبارک رمضان ، آشکارا شراب خمر آشامید؛ پس او را نزد امام علىّ علیه السلام آوردند.
حضرت دستور داد تا او را صد ضربه شلاّق زدند و سپس او را به حکم آن بزرگوار زندانى نمودند؛ و چون فرداى آن روز شد، وى را از زندان بیرون آوردند و هشتاد شلاّق دیگر بر او زدند.
نجاشى اعتراض کرد : چرا زندان و هشتاد شلاق اضافى زدید؟
حضرت فرمود: چون حرمت ماه رمضان را شکستى و علنى با حرام روزه خوارى کردى .(69)
3 امام جعفر صادق صلوات اللّه علیه حکایت فرماید:
روزى امیرالمؤ منین علىّ بن ابى طالب علیه السلام به غلام خود، قنبر دستور داد تا بر شخصى که محکوم به حدّ شلاّق بود، هشتاد ضربه شلاّق بزند.
و چون قنبر ناراحت و عصّبانى بود؛ سه شلاّق ، بیشتر از هشتاد ضربه بر او وارد ساخت .
حضرت امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام شلاّق را از دست قنبر گرفت و سه ضربه شلاّق بر او زد.(70)
4 عبداللّه بن عبّاس حکایت کند:
شخصى به محضر امام علىّ صلوات اللّه علیه وارد شد و پیرامون انواع مخلوقات از آن حضرت سؤ ال کرد؟
امام علیه السلام در پاسخ چنین فرمود: خداوند یک هزار و دویست نوع مخلوق در عمق دریاها و اقیانوس ها؛ و به همان مقدار نیز انواع مختلفى از مخلوقات بر روى زمین آفریده است .
سپس افزود : و تمامى انسان ها جز طائفه یاءجوج و ماءجوج همه از نسل حضرت آدم علیه السلام هستند، که البتّه به هفتاد شکل و رنگ آفریده شده اند.(71)
5 روزى حضرت امیرالمؤ منین امام علىّ صلوات اللّه علیه از جلوى مغازه قصّابى که داراى گوشت هاى خوبى بود عبور نمود، همین که چشم قصّاب به آن حضرت افتاد، عرضه داشت : یا امیرالمؤ منین ! گوشت خوب و مناسبى دارم ، مقدارى از آن را براى منزل خریدارى نمائید.
امام علىّ علیه السلام فرمود: پول همراه خود ندارم ، قصّاب گفت : مشکلى نیست ، من بابت پول آن صبر مى کنم ؛ و هر موقع توانستى پولش را بیاور.
حضرت فرمود: خیر، من نسبت به خرید گوشت صبر مى نمایم ؛ و نسیه نمى خرم ، و بدون آن که گوشت خریدارى نماید به حرکت خود ادامه داد و رفت .(72)
(علىّ علیه السّلام امام ناشناخته )
منبع:
http://www.ghadeer.org/index.html