حماسة عاشورا
مقدمه
در حدیثی از حجة ابن الحسن(عج) آمده است: ( بسم الله الرحمن الرحیم،کهیعص ) کاف: کربلا، ها: هلاکت، یا: یزید، عین: عطش، صاد: صبر.
دیدگانت پر اشک، لبانت خشکیده، سینهات گداخته، قلبت شعلهور، روحت پرتلاطم، لیکن مهار نفست بر مشت. سرود ایمان بر لب، نوای توحید در کام، یاد خدا در دل،دستار پیامبر (ص) بر سر، کهنه پیرهن امانت مادر در بر، بزم اشک واره در پیش. ایحسین (ع) ، ای راز دار منزل وحی، غم سرای خیمههایت، سوزش قلب زنانت، گریةنوباوگانت، آه و سوز خواهرانت، عالمی را اشک ریزان میکند.
شعاع جمال کبریاییاش را و جلوة جمیل الهیاش را کدامین بیان و قلم تواندترسیم نماید؟ آن چنان که تا کنون علمای بزرگوار شیعه و دانشمندانی از اهل سنت وحتی نویسندگانی از سایر ملل و ادیان درباره فضایل و مناقب و قیام مولی الکونینسیدالشهدا حضرت امام حسین (ع) سخنها گفته و کتابها و مقالهها به رشتة تحریر در
آورندهاند، هر چند که اغلب دارای نکتههای قابل توجه وارزنده میباشند، اما همه بیانگرابعاد بسیار کوچکی از عظمت و مقام والای آن حضرت است. از آنجا که بر هر فرد لازماست عطش عشق خویش را به حضرت ابراز نماید، نوشته حاضر نیز، قطرهای است ازاقیانوس بیکران مقام با کرامت ایشان.
این کوچکترین خادم، مقاله را به روح بزرگش هدیه میکنم و امیداورم که آن امامکریم این هدیه ناچیز را بپذیرد.
شهادت امام حسین (ع) در کلام معصوم
رسول مکرم اسلام (ص) : «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابداً ؛به راستی که با شهادت حسین (ع) آن چنان شور و حرارتی در دل مؤمنین ایجاد کرد کههیچگاه به سردی نخواهد گرایید».
سید الشهدا (ع) : «... انا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن الاّ استعبر ؛ منم کشتة گریه،هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند، مگر آن که سرشک غم از دیدگانش جاری میشود».
امام باقر (ع) : «ما بکت السماء علی احد بعد یحیی بن زکریا الاّ علی الحسین بنعلی، فانّها بکت علیه اربعین یوماً ؛ بعد از یحیی بن زکریا آسمان در مرگ کسی نگریست،مگر در شهادت حسین بن علی (ع) که چهل روز در این مصیبت گریان بود».
امام رضا (ع) : «.. ان یوم الحسین اقرح جفوننا واسبل دموعنا واذل عزیزنا بارضکرب وبلا واورثتنا الکرب والبلا الی یوم الانقضاء...» ؛ همانا روز ]مصیبت[ حسین (ع) چشمان ما را خسته و مجروح کرده و اشکهای ما را ریزان نموده و عزیزان ما در آنسرزمین غم بار گرفتار خواری (ظاهری) شدند، مصایب آن روز به گونهای است که برای
همیشه ما را غمگین و داغدار کرده است».
امام مهدی(عج): «فلئن اخّرتنی الدهور، وعاقنی عن نصرک المقدور ولم اکنلمن حاربک محارباً ولمن نصب لک العداوة مناصباً، فلاندبنک صباحاً ومساءً، ولابکینّلک بدل الدموع دماً.. ؛ اگر زمانه به تأخیرم انداخت و مقدرات از یاریات بازم داشت ونتوانستم در رکاب تو با دشمنانت بجنگم، ولی از بام تا شام در یاد تو سرشک غم از دیدهمیبارم و به جای اشک خون میگریم».
شجاعت امام حسین (ع)
مقصود از شجاعت، برتری روحی و عظمت و والایی نفس و پایداری در شداید وتسلیم نشدن در مقابل زور و ستم و بیباکی است.
الف) آن حضرت از آغاز انقلاب تا عصر عاشورا، با آن همه ناملایمات، سختیهاو مصایب در مقابل سیل دشمن هیچگونه سخن یا حرکتی که نشانگر خواری و ذلت باشد،از خود نشان نداد، بلکه محور کلام و مرام او عزت، حریت و کرامت بود.
ب) او با کمال شجاعت بر بالین یاران مینشست. به تنهایی از میان انبوهدشمن، جسد فرزند برادر را به سینه چسباند و به خیمه برد. و با اطمینان خاطر در مقابلدشمن دعا خواند. و با آرامش به فرزند بیمار خود دعا آموخت.
ج) امام تنها بود. در حالی که سر و بدنش مجروح بود، اما آن چنان با شمشیر بهدشمن حمله مینمود که آنان از چپ و راست میگریختند.
طلیعه قیام کنار مرقد پیامبر (ص)
] بعد از امتناع از بیعت[ در شب دوم همانند شب پیش، به روضة نبوی آمد و نمازخواند و صحبتهایی فرمودند که از رفتار و گفتار ایشان نکتههای زیر قابل بررسی است:جواز توسل به پیامبر (ص) و تربت او، بقای ویژه در قبر برای پیامبران و اولیای الهی، اعلاماهداف قیام، واگذاری امور به پروردگار و رضایت داشتن از او و رسولش.
نکتههایی قطعی در تحلیل قیام امام حسین (ع)
1 - این حرکت دارای دو بعد است: بعد الهی و بعد عادی و طبیعی، و نباید بین ایندو خلط کرد. پس با اعتراف به وجود بعد ملکوتی و ویژه در قیام امام (ع) باید نهضت را بهگونهای تفسیر کرد که بتوان از آن به عنوان الگو درس گرفت. چرا که خود فرمود: «ولکمفیّ اسوة» .
2 - علم امام (ع) به زمان و مکان شهادت قطعی است و حتی اگر با نگرشی عادیو بدون نظر به علم وسیع امامت به واقعة کربلا بنگریم، آگاهی آن جناب از شهادت مسلمبوده است.
3 - اصل لزوم تشکیل حکومت اسلامی در صورت وجود شرایط، قابل انکار نیستو اقدام برای برقراری حکومت اسلامی قیامی مقدس است.
4 - آنچه از تشکیل حکومت مهمتر است، حفظ حیات دین و زدودنبدعتهاست.
5 - نهضت امام (ع) امر جبری نبود، بلکه ارزش قیام او همین آزادی واختیاراوست.
6 - انقلاب امام حسین (ع) را باید در حوادث بعد از رحلت پیامبر (ص) و غصبخلافت ریشهیابی کرد. ریشة عاشورا در «سقیفه» است. عاشورا در واقع تجلی نهایتدشمنیهای امویان با اهل بیت عصمت و طهارت بود که با همدستی همة عوامل پیدا ونهان شکل گرفت. تیری هم که روز عاشورا بر قلب حسین بن علی (ع) نشست و خون ثارالله را بر زمین ریخت؛ در واقع در روز سقیفه رها شده بود که در روز عاشورا به هدفنشست.
سخن عاشوراییان و زیارت جامعه کبیره
از آنجا که روح واقعة کربلا «ولایت» است و زیارت جامعه کبیره در برگیرندهمسائل مهمی در این زمینه، بعضی از سخنان امام و اهل بیت او در قیام عاشورا و آنچه ازائمه دیگر در این باره آمده با عبارتهای زیارت جامعه قابل مقایسه است. و از اینجاستکه اهمیت مسئله ولایت و ابعاد آن روشنتر میشود.
مرگ در دیدگاه امام حسین (ع) و یاران او
نحوه تلقی انسانها از زندگی و مفهوم «حیات» جهت دهنده عمل و موضع آناناست، در دید عاشوراییان حیات در محدوده تولد تا مرگ خلاصه نمیشود، بلکه امتدادوجودی انسان به دامنة قیامت و ابدیت کشیده میشود. با این حساب، فرزانه کسی استکه به سعادت آن دنیا بیندیشد. از همین رهگذر حمایت و یاری دین و اطاعت از ولی خدا،زمینه ساز سعادت ابدی است. شرافت در حمایت از حجت خداست، هر چند به کشتهشدن در این راه باشد.
1 - امام (ع) مرگ را زینت بخش حیات انسانی میداند. آنجا که میفرماید: «خط الموت علی ولد آدم خط القلادة علی جید الفتاة» . فرزند برادرش نیز مرگ راشیرینتر از عسل میداند: «احلی من العسل» .
2 - امام (ع) مرگ را موجب تکامل آدمی میداند. قمر بنی هاشم هم در حماسهخود گفت: «لا ارهب الموت، اذا الموت رقا» ؛ از مرگ هراسی ندارم، زیرا مرگ ترقی وکمال است».
3 - آن حضرت مرگ با عزت را سعادت میداند، اصحاب او نیز مرگ در رکابامام حسین (ع) را شرافت خود میدانستند و چنین میگفتند: «الحمد لله الذی شرفنابالقتل معک» .
4 - امام (ع) تهدید به مرگ را از سوی دشمن بیاثر میدانست. زهیر نیز خطاببه شمر گفت: «من مرگ در رکاب حسین (ع) را از زندگانی جاوید با شما بهتر میدانم» و
شگفتیهای قیام
هر چند در این واقعه امور غیر عادی قابل مشهود است، ولی از میان آنها موارد زیرجای تأمل و دقت دارد:
1 - رؤیای صادقه: از آنچه در تاریخ بیان شده، استفاده میشود که به مجرد سرگذاشتن روی قبر پیامبر گرامی (ص) این رؤیای ملکوتی برای او روی داد که رسول خدا او
را در آغوش مهر خود گرفت و به سینه چسباند و چشمان وی را بوسید و خبر شهادتمظلومانهاش را داد.
2 - سخنان آن حضرت به محمد حنفیه (هنگام خروج از مکه)؛ نمیدانیم اورسول الله را در چه عالمی دیده که میفرماید: «تو رفتی و رسول الله آمد و دستور خروج ازمکه را به من داد و فرمود: خدا میخواهد تو را کشته ببیند».
3 - دگرگونی ناگهانی زهیر که عثمانی رأی بود. و پس از ملاقات با امامعلویشد.
4 - به آسمان پاشیدن خون سه نفر (خون دو نفر و خون پیشانی خود)، و برنگشتنآن خونها به زمین.
5 - در برخی از زیارات حضرت (ع) ، سخن از پیمانی است که با خدا داشته و به آنوفا نموده است. که نمیدانیم این پیمان در چه عالمی بوده است؟
در حدیث قدسی آمده است: «.. وجعلت حسیناً خازن وحیی واکرمته بالشهادةوختمت له بالسعادة فهو افضل من استشهد وارفع الشهدا درجة وجعلت کلمتی التامةمعه وحجتی البالغة عنده، بعترته اثیب واعاقب؛ وحسین (ع) را گنج بانِ وحی خویشقرار داده و او را با شهادت، کرامت بخشیدم و پایانی بس با سعادت برای وی مقرر داشتم،اوست برترین شهیدان و درجهاش از مه بالاتر و کلمه تامه خود را همراه او قرار دادم وحجت رسای خویش را نزدش نهادم و به وسیله خاندان او پاداش و کیفر میدهم».
اهداف قیام عاشورا
1 - اطاعت فرمان خدا و ادای تکلیف: نهضت امام (ع) یک قیام الهی و فرمانپذیری واقعی بود.
2 - خروج برای اصلاح در امت پیامبر (ص) و بیداری تودهها: آن حضرت درسخنانی میفرمایند: «اگر کسی ببیند سلطانی با زور بر مردم حاکم شده، در سایة قدرتخود پیمان خدا را شکسته، با دستورات پیامبر (ص) مخالفت کرده، رفتارش همراه تعدی وظلم است، اگر کسی دید وکاری نکرد، حق خداست که او را نیز با ستمکار وارد جهنم کند.»بعد میفرمایند: «کسانی که من با آنها مواجهم (بنی امیه)، ملازم اطاعت شیطان شدند،عهد خدا این بود که شیطان را نپرستید؛ عهد خدا را بر عکس کردند. فساد را در جامعهظاهر کردند، حدود الهی را تعطیل کردند، بیت المال را به خود و دارودسته خود اختصاصدادند، حرام خدا را حلال کردند، من سزاوارترین کسی هستم که باید اینها را تغییر بدهد،پس حرکت من برای اصلاح این موارد است. من به این که دین خدا را یاری کنم وشریعت خدا را عزیز گردانم، اولی هستم».
امام حسین (ع) با موقعیت حساس و بینظیر خود اجتماع آن روز را متوجه اسلامحقیقی فرمود، تا همه بدانند اسلام غیر این وضع، بلکه مقابل آن است، تا مردم گولستمگران بیدین را که به نام اسلام، اسلام را میکوبند نخورند و بدانند اسلام حقیقیتسلیم پروردگار بودن و منحصراً مطیع خدا و نمایندگان به حق او بودن است.
3 - اصلاح مفاسد: هدف مهمی که امام (ع) در صحبتهای خویش بدان اشارهفرمودهاند.
4 - امر به معروف و نهی از منکر: شرایط حاکم بر جامعه در زمان سید الشهدا کهاحکام قطعی اسلام ترک میشد، حدود الهی تعطیل شده بود، کاندیدای خلافت معروفبه شرب خمر بود، ریختن خون مسلمانان به راحتی انجام میشد، نوعی از امر به معروفرا میطلبید که مصداق آن جهاد است. در جایی که نه تنها احتمال، بلکه اطمینان و گاهییقین به ضر نیز هست، آن گاه که سید الشهدا میفرمایند: «من برای امر به معروف و نهیاز منکر خروج کردم». فقط امر به معروف و نهی از منکر اصطلاحی نیست، بلکه به معنایعامتری است که حتی با علم به خطر، آن هم بالاترین خطر سازگار است.
5 - نداشتن تأمین جانی: حتی اگر امام حسین (ع) با یزید بیعت میکرد، باز هم اورا میکشتند. معاویه با این که رعایت ظواهر را میکرد، در حضور امام حسن مجتبی (ع) خطیب را میفرستاد تا علی (ع) را سبّ بکند. در مورد سید الشهدا وضع زمان بدتر بود،اگر بیعت میکرد، باید هم پیاله یزید بشود، آن وقت مگر یزید دست بر میداشت. یزید کهمحافظه کارتر از معاویه نبود، بلکه در بروز خیانت و شقاوت گستاختر بود.
6 - عدم بیعت با یزید.
در آستانه حرکت؛ یاری فرشتگان
طبری شیعی به سند خود از «واقدی» و «زراره بن خلج» نقل میکند که آن دوگفتند: سه شب پیش از خروج امام از مکه با او از سستی مردم عراق سخن گفتیم کهدلهای آنان با تو و شمشیرهایشان علیه توست، آن جناب اشارهای به آسمان نمود،فرشتگان بیشماری نازل شدند. سپس فرمود: «لولا تقارب الاشیاء» و اگر اجر و پاداش ازبین نمیرفت، به وسیله همین ملائکه با آنان میجنگیدم. ولی به یقین میدانم قتلگاهمن و یارانم همان سرزمین است و از آنها تنها فرزندم علی نجات مییابد. معنای جملةامام (ع) چیست؟ به راستی چرا سید الشهدا در حادثة کربلا، طریق عادی را اختیارنمودند؟ چه حکمتهایی در این تدبیر الهی نهفته است که نباید از مجرای غیر طبیعی به
جنگ دشمن رفت؟ این حکمتها عبارتند از:
الف) انقلاب امام حسین (ع) باید سرمشق افرادی باشد که با عالم غیب در ارتباطنیستند و امام (ع) در این قیام الگوی مناسبی برای شیعیان و مصلحان در طول تاریخبرای مبارزه با ظلم و ستم ترسیم نمودند؛
ب) امتحان الهی برای حضرت (ع) و همه افراد بشر، که امتحان باید در شرایطعادی برگزار شود؛
ج) مأمور بودن حضرت به سیر بر طریق عادیاسباب و مسببات، که این سیر بدوناستمداد از فرشتگان برکات و آثاری دارد و قطعاً مترتب اجر و پاداش فراوان میباشد؛
د) اتمام حجت؛
ه ) رهایی اسلام از شر و مفاسد بنی امیه و آل ابو سفیان.
در سرزمین کربلا و راز مهلت خواستن امام (ع)
عصر تاسوعا دشمن به خیمههای حسینی حمله ور شد، امام (ع) توسط برادرش،جناب عباس بن علی (ع) یک شب از دشمن مهلت طلبید. آن چه در باره طلب مهلتمیتوان گفت، این است:
1 - این فرصت کوتاه برای انسانهایی که قابلیت هدایت را از دست نداده بودند،امکان تجدید نظری به وجود میآورد، چنانکه نوشتهاند: گروهی از سپاهیان دشمن بهامام ملحق شدند. کسانی هم که مستعد بودند به واسطه شنیدن آیات قرآنی وبر اثر جذبحسین (ع) به حضور ملازمت او مفتخر شدند.
2 - امام (ع) و یارانش از هر فرصتی برای موعظه دشمن استفاده میکردند. وافرادی چون حرّ از خواب غفلت بیدار میشدند.
3 - وصیت امام (ع) به اهل بیت یکی از اسرار طلب مهلت است. مسلم این کهوصیتی معمولی نبوده، بلکه بقای قیام با همین وصیت تضمین میشد.
4 - علت دیگر خواندن نماز و قرائت قرآن و دعا و راز و نیاز است. به عبارت دیگرآماده شدن برای لقای پروردگار.
5 - اجازه بازگشت و اذن انصراف و تفسیر زیبایی یاران.
در باره برداشتن بیعت از ذمّه اصحاب و اذن انصراف نکتههایی قابل توجه است:
الف) سفر، سفر شهادت است، پس نه زیارت و نه مال دنیا مطرح است و عاشقانشهادت دعوت میشوند.
ب) در رفع بیعت که پس از شهادت مسلم و هانی صورت گرفت، عدهایجداشدند.
ج) در شب عاشورا نیز فرمود: «شب را شتر راهوار خود قرار دهید و مرا تنهاگذارید». در قضیه کربلا که جهات مختلفی برای بروز معجزه جمع بود، چه اصحاب آنحضرت، مستعد کمال و ترقی بودند و چشمشان بینا بود و تمام اعمال و اقوال حسین (ع) را معجزه میدیدند، ابراز وفاداری نمودند و در بعضی موارد آن حضرت برای آناناظهاراتی میکرد، مانند نشان دادن منازلشان در شب عاشورا.
د) در شب عاشورا برای اصحاب امکان گریز از معرکه وجود داشته و حتی به نقلیحضرت راه فرار را هم به «نافع بن هلال» نشان دادند، اما یاران با وفای حسین (ع) تن بهذلت و خواری ندادند و حاضر نشدند امامشان را تنها بگذارند.
عاشورای حسین (ع) یا نمایش حقایق اسلام
عاشورا، نه یک حادثه، که یک فرهنگ است؛ فرهنگی برخاسته از متن اسلام نابکه نقش حیاتی را در استحکام ریشهها، رویش شاخهها و رشد بار و برهای آن ایفا کرد.
نخستین واحد در جنگ سرد، ایجاد هیجان و اولین عامل اصلی تهیه کردن یکماده قوی و مؤثر است، باید مادهای تهیه شود که با تبلیغ کردن هیجان قلبی مبدل بهطوفان گردد. و این امام حسین (ع) است که باید با فداکاری پرشکوه این ماده را تهیه کندو به دست بازماندگان خویش بسپرد. آن ماده چه بود؟ مادة شهادت، مظلومیت،محرومیت، غربت، عطش، و این تنها مادهای است که جامعه مرگ زده را تکان میدهد.برای تهیه این ماده باید از مکه به سوی کربلا روانشد.
لذا امام حسین (ع) نقشه دیگری طرح کرد، نقشهای فوق العاده عالی و بسیارگران. نقشه امام حسین (ع) بر اساسی بود که دنیا حتی نظیر آن را هم به خود ندیده است،تمام عظمتی را که داستان کربلا به خود گرفته و هر تقدیس و تقدیمی که نسبت به آستانمقدس حسینی انجام میگیرد، همه و همه مولود عظمت وبینظیر بودن اساس آننقشهاست.
کاری که امام حسین (ع) کرد، شوکی در جامعه اسلامی به وجود آورد که تا قیامقیامت اثر خود را خواهد داشت. اقدامی که نمیتوان آن را تحریف کرد، نمیشود تفسیرغلطی برای آن آورد؛ جز این که گروهی عاشق در راه خدا و برای احیای دین، جان خود راو عزیزانشان را فدا کردند؟ این گونه بود که حسین (ع) مصباح الهدی شد و این شوکجامعه را تکان داد. و این چراغ فروزانی است که هرگز خاموش نمیشود. روز عاشوراییکه در صفحة تاریخ اهمیت یافت، روز خلاصی اسلام از چنگال بیرحمانه بنی امیه است.عاشورا روز تجدید دولت اسلام است. عاشورا، روزی است که بزرگترین ارواح، بالاتریننمایش اخلاقی را داد. عاشورا روز گشایش دانشگاه برای تعلیم صفات انسانیت و فضایلاخلاقی است. عاشورا روز انقلاب خونین اسلام است که نام فتح اسلام را با خون بر صفحهتاریخ طبیعت نوشته است.
در این انتخاب صحیح، آن گاه که لشگر نور و ظلمت در مقابل یکدیگر قرارگرفتند، فرشتگان از حضرت رخصت طلبیدند تا او را در پیروزی بر دشمن کمک کنند. اماامام (ع) بین پیروزی و لقاء الله، دیدار پروردگارشان را برگزید.
شاها! من ار به عرش رسانم سریر فضلمملوک این جنابم و محتاج این درم
گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهراین مهر برکه افکنم؟ این دل کجا برم؟
تدابیر نظامی حضرت
چون امام (ع) وقوع جنگ را حتمی میدید، برای مقابله با هجوم دشمنتصمیماتی اتخاذ فرمود:
1 - محلی را برای نبرد برگزید که پشت سپاه حضرت به نی زار و باتلاق باشد، تا ازیک جبهه بیشتر با دشمن رو به رو نشود.
2 - دستور فرمودند، در گرد خیمهها خندقی حفر کنند و آن را پر از هیزم کرده وهنگام کارزار آتش زنند به دو دلیل: الف) امنیت اهل بیت؛ ب) روبه رو شدن با دشمن ازیک جبهه.
3 - نزدیک کردن خیمهها و اتصال آنها به یکدیگر، به گونهای که دشمن نتواندبین خیمهها رسوخ کند.
خطبه امام (ع) در روز عاشورا
امام (ع) پس از موعظه فرمود: «اگر مواعظ مرا نپذیرفتید و از راه انصاف درنیامدید، همگی دست به دست یکدیگر دهید و هر تصمیمی و اندیشة باطلی که دارید،در مورد من عمل کنید» پیداست که کارکنان و عمال صحنه، منحصر به عمر سعد و یا ابنزیاد نبودند، بلکه گروهی به رهبری یزید مرتکب این گناه شدند که میتوان آنها را «حزبالظالمین» نامید و «عقیله کبری» در خطبة شام از آنان به «حزب الشیطان الطلقا» تعبیرمیکند.
سپس فرمود: «مرا بشناسید، سپس به خود مراجعه کنید، بنگرید که رواست مرا بهقتل برسانید و حرمت مرا از بین ببرید؟ مگر من فرزند پیامبر (ص) شما نیستم؟ و پدرمنخستین ایمان آورنده به خدا و رسول او نبود؟... آیا نشنیدهاید که رسول الله در بارة من وبرادرم فرمود: «اینان دو سید جوانان بهشتند؟»... وای بر شما! مگر من کسی از شما راکشتهام و یا مالی را بردهام؟».
«... این ناپاک و ناپاک زاده، مرا بین دو کار مخیر کرده، یا شمشیر را برگزینم وکشته شوم و یا تن زیر بار ذلت بدهم، اما هیهات منّا الذلّة.. من با این جمعیت اندک و اهلبیت خود با شما جنگ خواهم کرد».
امام (ع) اتمام حجت کرد و مردم را پند و اندرز داد. اما دل تیره و سخت آنها کهچون سنگ خارا بود، از نصایح او بهرهمند نشد و باران رحمت او در آن شوره زار، جز خار وخاشاک محصولی نداد.
عمر سعد در بامداد عاشورا تیری به طرف یاران اردوگاه حسین (ع) پرتاب کرد وگفت: «گواه باشید که نخستین تیر را من رها کردم». آنگاه سپاهیان از او پیروی کردند.
در این هنگام امام (ع) به یاران خویش فرمود: «قوموا رحمکم الله الی الموت الذی لابدمنه، فان هذه السهام رسل القوة الیکم» ؛ رحمت خدای بر شما باد! قیام کنید به سویمرگی که چاره و فراری از آن نیست، این تیرها پیامآوران لشکر برای شما هستند».
ویژگیهای نماز امام حسین (ع) در روز عاشورا
جمیع ائمه نماز اقامه کردند؛ آنگونه که در زیارت جامعه است. لکن از برای آنحضرت خصوصیتی است در اقامه صلاة، که در آن روز چهار قسم نماز به جا میآورد:
اول - وداع نماز شب، که از قوم مهلت خواست آن شب را به جهت آن؛
دوم - نماز ظهر بود، که در آن روز به طریق نماز خوف به جای آورد. به نحو خاصیکه غیر از «ذات الرقاع» و «بطن النحله» است و نماز آن حضرت قصر بود، لکن برایبعضی اصحابش «قصر القصر» بود، که در بین نماز شهید شدند در پیش روی آن حضرت؛
سوم - روح صلاة از افعال و اقوال و کیفیات آن، چنان که در کتاب صلاةمبیناست؛
چهارم - آن نماز مخصوصی بود، به تکبیر و قرائت و قیام و رکوع و سجود و تشهد وسلام مخصوصی. پس احرامش آن وقتی بود که از روی زین بر زمین افتاد، و قیامش آنبود که به پا ایستاد، و رکوعش آن بود که خم خم راه میرفت و گاهی به رو، میافتاد؛ وقنوتش دعایی بود که در آن حال میخواند: «اللهم متعالی المکان، عظیم الجبروت،شدید المحال، غنیاً عن الخلائق، عریض الکبریاء، قادراً علی ما تشاء، قریب الرحمةصادق الوعد، سابغ النعمة، حسن البلاء، قریب اذا دعیت، محیط بما خلقت، قابل التوبة
لمن تاب الیک قادر علی ما اردت ومدرک ما طلبت، شکور اذا شکرت وذکور اذا ذکرت،ادعوک محتاجاً وارغب الیک فقیراً وافزع الیک خائفاً وابکی الیک مکروباً واستعین بکضعیفاً واتوکل علیک کافیاً، احکم بیننا وبین قومنا فانهم غدونا وخدعونا وخذلوناوغدروا بنا وقتلونا ونحن عترة نبیک وولد حبیبک «صلی الله علیه وآله» الذی اصطفیتهبالرسالة وائتمنته علی وحیک، فاجعل لنا من امرنا فرجاً ومخرجاً، برحمتک یا ارحمالراحمین». و سجودش آن وقت بود که پیشانی مبارک بر خاک نهاد و تشهد و سلامشمفارقت روح مبارکش بود از جسد، و بلند شدنش ارتفاع بر سر نیزه بود، و تعقیبش اذکار وآیات سورة کهف بود که بر سر نیزه تلاوت مینمود.
پنجه خونین
سپاه کوفه، فتحی را که بر پیشانی آن داغ ننگ کوفته شده بود، به دست آورد.گرگان گرسنة لشکر ابن سعد به غارت و تاراج خیمههای حرم حسین (ع) دست گشودند،حرمت عزیزان رسول خدا را شکستند، پشت و سینة بچهها و زنهای مصیبت زده را بهکعب نیزه آزردند، با دست تطاول مقنعه از سر و گوشواره از گوش بانوان حرم حسین (ع) ودختر بچگان معصوم و بیپناه کشیدند. فرش و بستر بیمار کربلا را ربودند و آن جسمنازنین تب آلود را بر روی خاک در افکندند، خیمهها را آتش زدند و ساکنان وحشت زده آنرا در دل صحرا پراکندند، هر چه بود غارت کردند، و هر چه ممکن میشد، توحش وسبعیّت نشان دادند.
غارت خیمههای حسینی پس از شهادت آن حضرت قطعی است؛ زیرا علاوه برتصریح مورخین در کلمات اهل بیت نیز بیان شده است. در کلمات حضرت زینب 3 ،
فاطمه بنت الحسین در خطبه کوفه، ام کلثوم در خطبه کوفه، امام سجاد (ع) درخطبهکوفه.
نقش زنان در نهضت عاشورا
الف) نقش بانوان در تشویق و ترغیب رزمندگان:
به عنوان مثال:
1 - وقتی زهیر به دعوت امام (ع) پاسخ مثبت نداد، همسرش بر او شورید و گفت: «سبحان الله! (چگونه) فرزند پیامبر (ص) تو را میخواند، ولی جواب مثبت نمیدهی؟»
2 - زنی که شوهرش در کربلا شهید شده، ولی به فرزندش سفارش میکند کههمراه فرزند رسول الله مبارزه کن و هنگامی که او میخواهد از میدان بر گردد، میگوید:«ای فرزندم! آیا سلامت خودت را بر یاری فرزند پیامبر (ص) ترجیح میدهی؟!»
ب) نقش زنان در جنگ و حمله به دشمن:
1 - یکی از زنان که در کربلا حضور داشت، هنگامی که فرزندش در جنگ شهیدشد، به او آفرین گفت و سر او را به طرف دشمن پرتاپ کرد و چوب خیمه ای را برداشت وبه دشمن حمله کرد.
2 - مادر وهب که در روز عاشورا عمود خیمه را برداشت و به کمک شوهرش بهمیدان مبارزه رفت، که امام (ع) او را منع کرد.
ج) نقش زینب در پرستاری افراد:
1 - زینب کودکان را نگهداری میکرد و آنها را از صحنه جنگ دور میکرد.
2 - بعد از اسارت، زینب مادر تمام اسیران بود و غمخواری آنها را بر عهده داشت.
د) رساندن پیام عاشورا به جهانیان:
بانوان حاضر در صحنه عاشورا و صحنههای پس از آن، پیام این قیام را به گوشجهانیان رساندند.
1 - در مجلس ابن زیاد هنگامی که از حضرت زینب(س) سؤال کرد، این که خدابرادرت را کشت چگونه دیدی؟ زینب(س) فرمود: «هر چه دیدم، زیبا بود».
2 - زینب 3 در کوفه سخنرانی کرد، به طوری که این سخنرانیها مؤثر بود ومردم کوفه را گریاند.
3 - زینب 3 در شام جواب یزید را با شجاعت داد، با شهامت کامل خودش رادختر پیامبر (ص) و یزید را آزاد شده خواند.
ه ) مخالفت با گناهکاری شوهر:
«کندی» لباسی را از امام (ع) به غارت برد، در خانه مشغول شستن خونهای آنشد، همسر او که فردی با ایمان و دوستدار آل رسول بود، با شدت با او مخالفت کرد و گفت:«آیا این را از پسر فاطمه(س) غارت کردهای و داخل خانه من شدهای؟» او شوهر خویشرا از خانه خویش راند و او را نفرین کرد و آن مرد با حالت فقر و ناراحتی ادامة حیات داد. و
کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا
از درسهای مهم عاشورا، شناخت تکلیف دفاع از حق و مبارزه با باطل و ستم درهر مکان و زمان است. حقیقتی که از متن دین و روح عاشورایی بر میآید و شعاری استکه نشان دهندة تداوم و پیوستگی خط درگیری حق و باطل در همه جا و همیشه کهعاشورای سال 61 یکی از بارزترین حلقههای این زنجیرة طولانی است و الهامی که همة
مبارزان راه آزادی از کربلا گرفتهاند و قیامهای عدالت خواهانه و احیاگرانهای که در تاریخاسلام موجود بوده، حلقههای دیگری از این مبارزه است. در انقلاب اسلامی ایران نیزاتصال به نهضت عاشورا منبع حرکت آفرینی و الهام شد. امام خمینی(ره) در باره اینپیوند در سالهای دفاع مقدس فرمود: «امروز، روز عاشورای حسینی است، امروز ایرانکربلاست، حسینیان آماده باشید».
بعضی توجیهی عارفانه برای جمله بالا دارند، با این بیان که: سرّ عشق در همهموجودات ساری و جاری است و کربلا مکان تجلی اعظم عشق و عاشورا نیز زمان آنتجلی است. پس کربلا در تمام قطعات زمین و عاشورا در تمام زمانها جلوه کرده است واوج این تجلی، هنگامی است که برای سالک جذبه و استغراق و تجرد و شوری روی دهدکه آنجا کربلا و آن زمان عاشوراست.
زیارت امام حسین (ع)
صالح بن عقبه و سیف بن عمیده گویند: علقمه بن محمد حضرمی میگوید: بهحضرت ابا جعفر (ع) عرض کردم: «دعایی به من بیاموزید که آن را در این روز (عاشورا)بخوانم، آنگاه که حضرتش را از نزدیک زیارت میکنم و نیز دعایی (بیاموزید، که هرگاهحضرتش را از نزدیک زیارت نکردم، آن را بخوانم و از سر زمینهای دور و از خاندانم بدانزیارت کنم (و به سوی ایشان) اشاره کنم.» گوید: پس حضرتش به من فرمود: «ای علقمه!هرگاه تو دو رکعت نماز خواندی، بعد به سوی حضرتش سلام کن. پس در هنگام اشاره بهسوی حضرتش بعد از تکبیر این سخن را بگو: السلام علیک یا ابا عبد الله، السلام علیکیابن رسول الله، السلام علیک یابن امیر المؤمنین وابن سید الوصیین، السلام علیک یابنفاطمة سیدة نساء العالمین، السلام علیک یا ثار الله وابن ثاره والوتر الموتور، السلامعلیک وعلی الارواح التی حلّت بفنائک، علیکم منّی جمیعاً سلام الله ابداً، ما بقیت وبقیاللیل والنهار، یا ابا عبد الله!.. ؛ سلام بر تو ای پدر بندگان خدا و سلام بر تو ای فرزندپیامبر (ص) ، سلام بر تو ای فرزند امیر مؤمنان و سرور اوصیا، سلام بر تو ای فرزند فاطمهسرور زنان جهان هستی، سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و یگانه روزگار. سلامبر تو و جانهای پاکی که در آستانه عشق تو فرود آمده و هستی خود را نثار تو ساختند،سلام الهی! بر تمامی شما در هماره زمان، تا هنگامی که من زندهام و روز و شب پایداراست و جهان هستی باقی است؛ ای پدر بندگان خدا!...
پس همانا اگر تو این سخن را گفتی، پس به تحقیق تو به همان چیزی خواندهایکه دیگر زائرانش از ملائکه میخوانند. خدا برای تو یک صد هزار هزار درجه را مینویسدو تو بسان کسانی خواهی بود که با حضرت حسین (ع) شهید شدهاند تا این که تو دردرجات ایشان با آنها شریک خواهی بود. و پس (این مقام را) جز در شهدایی که باحضرتش شهید شدهاند، در دیگران نخواهی شناخت. و برایت ثواب زیارت تمامیرسولان و (ثواب) پیامبران و (ثواب) زیارت تمامی کسانی که از روز شهادت حضرتش (ع) حضرت حسین (ع) را زیارت کردهاند، نوشته خواهد شد، که سلام بر او و بر اهل بیتش».
علقمه گوید که حضرت ابا جعفر (ع) فرمود: «اگر بتوانی هر روز به این زیارت ازخانهات، آن حضرت را زیارت کنی، این کار را انجام ده که برای تو جمیع ثوابهاخواهدبود».
و به حقیقت این گونه است که سینة ما تکیهای قدیمی شده که درب آن با کلید «یاحسین (ع) » باز میشود و زمین آن با اشک مژگان، آب و جارو میشود؛ آنگاه که جرعهجرعه زیارت عاشورا مینوشیم ومیسوزیم.
و دردا؛ که فرزندان پیغمبر مصطفی (ص) آن دردانه و ناز پروردههای خاندان وحی،با دیدن آن منظرة دهشت بار در صحرای گداخته و سوزنده و تفتیده نینوا، بر کنار کشتهسالار شهیدان و نوگلان پرپر شده بوستان احمدی، در میان خیمههای نیم سوختهخامس آل عبا، آتش غم در قلبشان زبانه کشید و از دیده اشک غم باریدند، و در سینه آه ودرد انداختند. به نالة آنان قدسیان ناله سر دادند، عرش نشینان سوگوار شدند و جملگیکائنات به غم نشستند که نالههایشان تا به امروز ادامه دارد.
باشد که ندای «این الطالب بدم المقتول بکربلا» در پهنه گیتی طنین افکند وصدای یا لثارات الحسین (ع) در سرتاسر زمین صفیر بر کشد و یگانه خونخواه و تسلابخش شرارههای قلب مام گرامیاش به پاخیزد و جملگی قاتلان و هم پیمانان بر قتلشو خشنودان از شهادتش را قصاص نماید. «السلام علی اسیر الکربات وقتیل العبرات» .
منابع
1 - عندلیب، حسین، ثار الله خون حسین (ع) در رگهای اسلام، چاپ اول،قم،انتشارات در راه حق، 1376.
2 - تابنده گنابادی، سلطان حسین، تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا،چاپچهارم، تهران، انتشارات حقیقت، 1372.
3 - محدثی، جواد، پیامهای عاشورا، چاپ اول، قم، تحقیقات اسلامیسپاه(پژوهشکده)، 1377.
4 - قمی، عباس، در کربلا چه گذشت؟ ترجمه نفس المهموم، مترجم: محمدباقرکمرهای، چاپ پنجم، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1374.
5 - مصباح یزدی، محمد تقی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ویرایش: محمودپاک ران، چاپ اول، قم انتشارات مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی(ره)، 1379.
6 - صافی، لطف الله، پرتوی از عظمت حسین (ع) ، چاپ دوم، تهران،کتابخانهصدر.
7 - سعادت پرور، علی، فروغ شهادت، چاپ دوم، تهران، انتشارات پیامآزادی،1376.
8 - منشی، محمود، سلام بر حسین (ع) ، چاپ دوم، تهران، انتشاراتاشرفی،1345.
9 - صالحی کرمانی، محمد رضا، الفبای فکری امام حسین (ع) ، چاپ دوم،تهران،کانون انتشار.
10 - برنجیان، جلال، حماسه عاشورا به بیان حضرت مهدی(عج) سنتالسننواطفات الفتن، چاپ چهارم، تهران، شفق، 1375.
11 - حیدریفر، مجید، ترنم عاشورائیان، چاپ اول، قم، تسنیم، 1379.
12 - دستغیب، سید عبد الحسین، سید الشهدا، چاپ پنجم، قم، دفترانتشاراتاسلامی، 1374.
13 - رضایی، محمد علی، آموزههای تربیتی عاشورا، درسها و عبرتها،ویرایش:محسن اسماعیلی، چاپ اول، قم، شهید مسلم، 1379.
14 - شوشتری، جعفر، اشک روان بر امیر کاروان، ترجمة الخصائصالحسینیة،مترجم: سید محمد حسین شهرستانی، چاپ هفتم، قم، مؤسسه مطبوعاتی دارالکتاب،1379.