نماز و آموزههای مکتب عاشورایی امام حسین (ع)
عاشورا از آن واژههایی است که نمیتوان برایش، واژه مترادف و هم معنایینوشت. اگر بگوییم عاشورا زیباترین و با مفهومترین تابلوی هستی است، سخنی به گزافنگفتهایم، زیرا در هیچ تابلویی و در هیچ دورانی، این همه مفاهیم، به طور فشرده و کامل وزیبا در کنار هم و در یک جا گرد هم نیامده است.
در این تابلو در میدان جنگ در حساسترین لحظههای تاریخ، امام و یارانشزیباترین تصویر تاریخ را در نماز ظهر عاشورای خود آفریدند.
نماز ظهر عاشورا، نیایش سرخی است سرشار از رمز و راز، و کهکشانی است اززیبایی و معنا.
کربلا و عاشورا کلاس درس فراگیر و تکرار ناشدنی است که میتوان تا ابد آن رامایه و دست مایة پرورش نسلها قرار داد. ولی سوگ مندانه باید گفت: «عاشورا، چونامامان مظلوم شده است».
و اگر امروز در تار و پود جهان و خاصه کشورهای اسلامی با مشکلات متعدد ومعنوی روبه رو هستیم همه و همه به خاطر دور افتادن از روحیة عزت و افتخار حسینیاست.
شرایط سیاسی اجتماعی ضرورت رجوع به روحیة عزت و افتخار جهت رسیدن بهسعادت اجتنابناپذیر مینمایاند. لذا در این مقال به بررسی چند علت از علل عاشورایحسینی میپردازیم.
عوامل به وجود آمدن عاشورا
الف: عصر امام حسین (ع) عصری است که اندیشهها فلج و شخصیتها فروختهشدهاند و وفاداران و مردان واقعی تنها، یا گوشه نشین اند، مردمان جامعه ـ اعم از جوانان وپیران ـ مأیوس یا منحرف گشتهاند، اعوان و انصار پیامبر (ص) و علی (ع) و یاران حقیقیاسلام یا در، گذشته شهید شده یا توسط حکومت جابرانه خفه و خاموش شده و گاه خریدهشدهاند و بالاخره عصری بود همچون نیمه شبی که نه تنها قصد نداشت صبح شود، بلکهدستگاه حاکم وضعیت را به سوی اوضاعی وخیمتر و بحرانیتر پیش میبرد.
هیچ کس نمیخواست یا نمیتوانست فریاد اعتراض را از این وضعیت در دهد وآنهایی هم که میخواستند کوچکترین حرکتی کنند و پایگاهی از حقیقت بر افرازندحکومت سیاه آنان را در هم شکسته و ویران میکرد؛ حکومتی که رگهای حیاتیاشوابسته به فساد و میگساری و خوش گذرانی بود. در چنین مقطعی امام حسین (ع) بهعنوان وارث و یادگار امامت و به عنوان یک رهبر الهی، ساکت بودن خود را برابر میداند باتبدیل شدن دین الهی «فقط» به یک نام و آن، سرپوش برای تمام مفاسد و جلوه دادنجنایتها و به هدر رفتن تمام کوشش هایی که جدش پیامبر (ص) ، پدرش علی (ع) وبرادرش امام حسن (ع) و سایرین برای دین نموده بودند.
«مسئولیت پذیری» امام (ع) را بر آن داشته بود تا در برابر قبضة قدرت و حکومتـ که حق مسلم سیدالشهدا بود و به وسیله حاکم ستمگر زمان تسخیر شده و خود را در پناهفریبندهترین جامة تقوا و توحید و ریاکاری بر اریکة سلطنت و قدرت تحکیم نموده بود، ـبه پا خیزد و این در حالی بود که امام (ع) از جهت سلاح و سرباز برای مقابله دارایهیچگونه امکاناتی نبود و از قدرت جدّش و پدر و برادرش؛ یعنی حکومت اسلام و جبههحقیقت و عدالت حتی یک شمشیر یا یک سرباز نمانده بود، در عوض بنی امیهپایگاههای اجتماعی را فتح کرده بود با این وجود، برای امام (ع) مسئولیت ایمانی وآگاهی، بالاتر از هر وضعی بود و «نتوانستن او را از بایستن معاف نمیکرد».
بنابراین از مدینه خارج و به مکه آمد و آن جا رو به تمام حاجیان میفرماید:
«من به سوی مرگ میروم» و از مکه خارج و به طرف کوفه به راه افتاد و در واقع بهسوی آن حادثه عظیم رهسپار گشت.
امام حسین (ع) با ترک طواف و عزم به سوی میدان نبرد پیام بزرگ «تأسیسحکومت الهی» را به جهانیان، به خصوص کشورهای استعمارزده امروزی میرساند که درغیر این صورت چرخیدن به دور کعبه با چرخیدن به دور بت خانه یکسان خواهد بود.
پس حسین (ع) عاشورا را میراث ماندگار خویش ساخت تا فریاد اعتراض خود رااز وضعیت حاکم به گوش همگان برساند، تا به نام دین مفسده بازی نشود و دین خدا بابرتری سرخی خون بر سیاهی شمشیر پیروز شود.
ب) در پاسخ به این که چرا امام حسین (ع) جنگ نمود و امام حسن (ع) صلح رابرگزید؟ باید گفت:
امام حسین (ع) در مقام یک امام معصوم که از هر گونه خطا و اشتباه مصون استمیداند که تن دادن به صلح، امضا و تثبیت عملکردها و کارکردهای حکومت زمان،برابری با زوال اسلام و ارزشهای اسلامی در سایه پیرایههای زهد ریایی به صورت فسادو تجاوز آشکار میباشد. لذا اگر چه نه سپاه دارد و نه سلاح، اما نتوانستن او را از بایستنمعاف نمیکند.
میداند که صلح تماماً شر و نابودی در پی خواهد داشت و قیامش به همان اندازهمیتواند برای اسلام حیاتی و مهم باشد که صلح برادرش آن را نجات بخشید و علت اینامر تغییر کردن شرایط و اوضاع زمانه بود.
در تفاوت این دو روش باید یادآور شد که موقعیت سیاسی امام حسن باامامحسین 8 به تبع شرایط بعدی تغییر کرده بود؛
به بیان روشنتر امام حسین (ع) در مسند «خلافت» به عنوان وارث حکومتعلی (ع) به مقابله با نیروهای طاغی برخاست، حال آن که موضع امام حسین (ع) یک«معترض» در مقابل حکومت موجود بود و درست در نقطه مقابل روش امام حسن قرارداشت. پس شرایط کاملاً متفاوت بود و راهی جز مبارزه نبود.
ج) امام حسین (ع) میداند که صلح با یزید، به معنای بیعت با اوست، نه صلحنامهای که شرایطش را امام (ع) بنویسد. بیعت با یک جوان شهوت پرست که به صورتعلنی مست مینمود.
امام حسین (ع) بسیار روشن میدانستند که گذشته از همه مفاسد یزید دو مفسدهمهم در بیعت با یزید وجود دارد که در مورد معاویه و صلح امام حسن (ع) وجود نداشت:
یکی این که بیعت با یزید، تثبیت خلافت موروثی از طرف امام حسین (ع) بود؛یعنی مسئله فرد مطرح نبود، مسئله خلافت موروثی مطرح بود.
مفسدة دوّم، مربوط به شخصیت خاص یزید بود که وضع آن زمان را از هر زماندیگر متمایز مینمود.
او نه تنها فردی فاسق و فاجر بود ،بلکه متظاهر و مبتنی بر فسق بود و شایستگیسیاسی هم نداشت؛ حال آن که معاویه و بسیاری از خلفای بنی عباس هم، مردمان فاسقو فاجری بودند ولی یک مطلب را کاملاً درک میکردند و آن این که میفهمیدند اگربخواهند ملک و قدرتشان باقی بماند، باید تا حدودی مصالح اسلامی و شئون اسلامی رارعایت کنند. همچنین این را درک میکردند که اگر اسلام نباشد آنها هم نخواهند بود،ولی یزید این شعور را نداشت آدم متهتکی بود، و به مردم و اسلام و حدود آن بی اعتناییمینمود.
ما و عاشورا در صحنه سیاسی
اگر حضرت امام حسین (ع) در راه پیمان خویش با خدا از هیچ دارایی حتیخانوادهاش دریغ ندارد، پس چرا ما باید حتی در مسائل دینی و شرعی چون نماز، زکات،خمس و غیره کوتاهی کنیم.
مگر نه این که دین خدا و جامعه اسلامی پابرجا نمیشود، جز در سایه مردان وزنان پاک و فداکار که دستورات اسلام و اوامر الهی را احیا میکنند.
در رأس اهداف نهضت حسینی (ع) باید از «اقامه عدل» یاد کرد. امری کهبزرگترین هدف انبیا بوده است: ( لقد ارسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزانلیقوم الناس بالقسط ) .
مقام معظم رهبری در تفسیر این آیه معتقدند که انزال کتابهای الهی و ارسالرسل برای این بوده است که قسط و عدل در میان جوامع حاکم شود؛ یعنی نهادهای ظلمو زورگویی و فساد از میان برداشته شود.
لذا رویکرد عدالت خواهانه و سمتگیری «اصلاح طلبانه» حرکت امام حسین (ع) با شرایط کنونی جامعة امروز ما مشابهت هایی دارد.
امام حسین (ع) فرمود: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی»
نهضت احیاگری و بازگشت به اسلام ناب محمدی (ص) سرلوحة حرکت اصلاحیامام حسین (ع) بود.
امروز در جامعه ما سخن از «قرائتهای متعدد» و «اصلاحات» بر سر زبانهاست.امری که یکی از پایههای شکلگیری نهضت اباعبدالله الحسین (ع) بود. امام حسین (ع) اصلاحات را تعریف کرد و برای آن راهکار ارائه نمود.
مبارزه با رویکردی که خاندان بنی امیّه طی آن «امامت» را به «سلطنت» تبدیلکرده بودند و با عنوان قرائتهای مختلف و نمادهای متعدد، نماد راستین اسلام نابمحمدی (ص) ـ که وجود مبارک اباعبدالله الحسین (ع) بود ـ را اهتمام ویژهای به خرج دادهبودند تا به حاشیه برانند.
لذا امام حسین (ع) نهضت افشاگرانه و روشنگرانه خود را بر علیه یزید و سلطنتبنی امیه بر پا کرد و برای شفاف سازی مرز میان حق و باطل فرمود: «مثلی لایبایع مثله».
او با عدم تمکین از بیعت با یزید فریاد ماندگار در تاریخ را برآورد که «هیهات مناالذلة».
بدین سان حرکت عزت بخش و افتخار آفرین خود را که نمادی از اقتدار،ایستادگی و حق باوری بود، برای همیشه تاریخ به جهانیان آموخت.
سوگمندانه باید گفت که امروزه در کشور جریانهای سیاسی و نحلههای فکریکه در صدد احیای تفکر امثال یزید در استقرار سلطنت باشند، هستند.
این به ظاهر مدعیان روشنفکری که به جامعه نخبگان و روشنفکران متعهدکشور خیانت میکنند، بر این باورند که «حکومت دینی» با شرایط و اقتضائات کنونی دنیاسازگار نیست. لذا باید در راستای «جهانی شدن» ما نیز «سکولاریسم» را در جامعهمستقر کنیم.
برخی به ظاهر از این مدعیان اصلاحطلبی و مردم سالاری بر این باورند کهاصلاحات بر اساس قرائت آنها ذوب شدن در سیطرة استکباری است که امروزه «جهانیشدن» مترادف آن است. آنان به این نتیجه رسیدهاند که باید برای چنین کاری ساز و کارمناسب طراحی کرد و لذا دین، باید از صحنه اجتماعی رخت بر بندد و «دین فردی» و یا«دین حداقلی» جایگزین آن شود و از عرصه حکومت، جامعه و سیاست «دین زدایی»گردد.
«دشمنشناسی» یکی از مؤلفههای بزرگ نهضت حسین (ع) بود. امروزه درجامعه ما جریانهایی هستند و متأسفانه، کسانی که به دلیل اهمال و مسامحه برخیمسئولان و نهادها، در ارکان نظام نفوذ کردهاند و سخن از وجود دشمن خارجی را «توهمتوطئه» میپندارند.
«دنیا گرایی خواص» یکی از بسترهای مهم شکلگیری نهضت امام حسین (ع) که منجر به شهادت امام (ع) گردید.
«خواص» با قرار دادن موقعیتهای سیاسی - اجتماعی ویژه به خود و بعضاً بامباهات پیشینة مبارزاتی خود در گذشته «خواهان امتیاز ویژه» از حکومت بودند.
دنیاطلبی و اشرافی گری آنان از یک سو و نیاز به «گلادیاتورهای بزرگ» برایحضور در «بزنگاههای تاریخ» داشت، موجب شد که بسیاری از «خواص» ابتدا به نهضتامام حسین (ع) بپردازند و او را از این کار بازدارند.
آن گاه که این حربه مؤثر نیفتاد، برای رسیدن به ثروت، مقام و شهرت برای قرارگرفتن در اردوگاه باطل از یکدیگر سبقت میگرفتند.
برخی برای اثبات مراتب جان نثاری بیشتر به یزید در پرتاب تیر به خیمة سالارشهیدان، خود پیشگام شدند.
شرایط امروزی ما اگر نه همة مولفهها، بسترها، و زمینههای نهضت حسینی (ع) رادارا نمیباشد، اما در مواردی مشابهت فراوان دارد.
امروز مشاهده میگردد که اپوزیسیون ضد انقلاب، منافقین، سلطنت طلبان خارجنشین همراه با استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار «تمامیت ارضی»،«کیان»، «هویت»، «آرمانها» و «انقلاب، نظام، امام و رهبری» را نشانه گرفتهاند. و با بهکارگیری بنگاههای سخن پراکنی و با تکیه بر امپراتوری رسانهای خود، بسیج گستردهایبرای «خاموش کردن صدای حق» میباشند.
صد افسوس که غافلان و مرعوبان داخلی نیز در یک همگرایی حیرت آور دراردوگاه دشمن قرار گرفتهاند و هزاران افسوس که باز «خواص» و آن هم از نوع«گلادیاتورها» در این صف نقش آفرینی میکنند.
در شرایطی که مبارزه اقتصادی، رانت خواری و مقابله با تبعیض، فساد و فقر باتحقق هدف بزرگ «عدالت» به عنوان رویکرد عصر سوّم انقلاب اسلامی نور امیدی را دردل همگان برافروخته است. باز همین خواص هستند که به صورت مختلف در کار و راهاین کار بزرگ مانع تراشی میکنند و برخی از آن به عنوان «بازی» و «شوخی» یادمینمایند.
امروز کسانی از «حاکمیت دوگانه» در ساختار حکومتی ایران سخن میگویند ولزوم عبور از هر آن چه که مانع باشد را بیان میکنند، ایشان همان کسانی هستند که بانظریه «فتح سنگر به سنگر»، «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» به انحصارطلبی رویآوردند و پس از آن که بازار شعارهای آنها رو به خاموشی گرایید عبور از «خاتمی»، «عبوراز قانون اساسی» و امروز «عبور از نظام» را در قالب نظر به حاکمیت دوگانه تئوریزهمیکنند.
این همان اقدامی است که موجب خوشحالی آمریکا و سردمداران کاخ سفیدگردید و خانم آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا گفت: «شاگردان خوب من اصلاحات را درایران دنبال میکنند».
برای جلوگیری از این گونه انحرافها باید گفت عنصر «امر به معروف و نهی ازمنکر» را به عنوان یک فریضه الهی باید زنده کرد و با دنیا گرایی خواص به شدت مقابلهنمود و هیچ گونه سازش و مسامحهای را در این مسیر نپذیرفت.
احیای امر به معروف و نهی از منکر
چه بسیار درس مهمی که شاید بزرگترین کلید نجات جامعه ما باشد. اگر خاندانبنی امیه در تبلیغات خود، خویش را از خاندان رسول خدا قلمداد کرده و اسلام را وارونه بهمردم نشان داده بودند و حسین (ع) با قیام خویش با محوریت امر به معروف و نهی ازمنکر، همه این توطئهها را به هم ریخت و اسلام اموی را از اسلام ناب محمدی جداساخت.
اکنون نیز ما باید همان طریق را بپیماییم، اگر تبلیغات استعمار و اجانب میکوشدتا اسلام را به عنوان روشها و حرفهای متفاوت از صحنه زندگیها خارج کند، اگرمیکوشد تا مسیر افکار را از مسیر اسلام منحرف سازد.
باید با سلاح «امر به معروف و نهی از منکر» به مقابله آن رفت، برای نجات دین ووطن اسلامی.
نماز در فرهنگ عاشورا
بدون شک امام حسین (ع) میتوانست نماز ظهر را به صورت فرادا و در خیمه خودبخواند، اما پیش روی دشمن نماز امام حسین (ع) در ظهر عاشورا غیر از جنبه معنوی،دارای بعد سیاسی و اجتماعی نیز بود؛ یعنی اگر عاشورا عالیترین و نابترین جلوههایارزش الهی و انسانی، نقطه اوج و قله رفیع تابناکترین آموزهها و مفاهیم ولایت است، واگر عاشورا را تحقق آرمانها و تبلور صداقت اسلام بدانیم. پس نماز ظهر عاشورا نمایندهتمام عیار ارزش و اعتبار است که نماز در این مکتب آسمانی دارد. و از این منظر نماز ظهرعاشورا پیام نهضت حسین (ع) را دارد.
پس نماز چنان که ستون دین است، یکی از ارکان و مؤلفههای نهضت حسینی نیزمیباشد.
نماز ظهر عاشورا روایتی است که از جنس آسمان که هر صاحب دلی را متحیّرمیکند و به تحقیق، در مقام عمل بالاترین تأکید و سفارش بر اهمیت جایگاه فریضةنماز است.
زیبایی و صلابت نماز شکوهمند ظهر عاشورا آن چنان است که تمامی راویان،مورّخان و ادیبان در آثار خویش از آن با عظمت بی نظیری یاد کردهاند و مقام الهی وپایمردی ملکوتی آن حضرت را در بر پا داشتن این فریضه مقدّس در میدان جهاد و درهنگامه خطر و مصیبت ستودهاند.
ابن اثیر و دیگر مورخان در باب نماز ظهر عاشورا نگاشتهاند:
«ابوثمامه صیداوی، که نامش عمرو بن عمرو، و از شمار یاران حضرت امامحسین (ع) بود، نگاهی به آسمان افکند و متوجه شد که زوال ظهر و هنگامه نماز فرارسیده است؛ از این رو پیش امام آمد و عرض کرد:
«جانم به فدایت! میبینم مردمان به تو نزدیک گشتهاند و سوگند به خدا! که توکشته نخواهی شد قبل از این که من در پیش روی شما کشته شوم. اما دوست دارم درحالی خدا را ملاقات کنم که این نمازی که وقت آن نزدیک شده است، خوانده باشم».
امام حسین (ع) سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «ذَکرتَ الصلاة جَعَلَکَ اللهُمن المصلّین الذاکرین، نعم هذا اول وقتها» .
گرمای شدید هوا، تشنگی فراوان، بی شرمی دشمنان، خطر تیرها و یورشهایبی امان، اندوه شهادت یاران و بسیاری از علل و عوامل دیگر، هیچ کدام در آن روزتاریخی نتوانست کوچکترین خللی در برپایی این فریضة مقدس ایجاد نماید و امام (ع) این گونه راه را بر همة بهانه گران و مستمسکان برای ترک نماز بست و اهمیت و عظمتآن را یادآور شد.
حضرت امام حسین (ع) انگیزه بزرگ خود را در انقلاب کبیر عاشورا، امر به معروفو نهی از منکر و احیای دین جدّ گرامی خویش معرفی میکند و مگر نه این که ستون دینجدّ عظیم الشأن او نماز است؟ پس نماز را همان گونه که جدش سفارش فرموده نبایدسبک شمرد و نماز را میبایست «اول وقت» به جای آورد. و این حقیقت بزرگ در عاشورابه صورت واقعیتی عینی به ظهور در آمد.
از سوی دیگر، امام حسین (ع) با نماز ظهر عاشورایش به تمام وجدانهای بیدارثابت کرد که هدف او از بر پایی نهضت عاشورا «دین خواهی» و عمل به تکلیف بوده استو نه خواستههای دنیوی و هواهای نفسانی.
امام (ع) با اقامه نماز ظهر عاشورا، صداقت، خلوص، ایمان و اصالت خود را بهعنوان رهبری الهی به اثبات رسانید. نماز ظهر عاشورا تفاوت بزرگ نهضت عاشورا بهعنوان یک نهضت الهی با سایر نهضتها است.
تاثیر شگرف نماز ظهر عاشورا را در همین گلچینی آن نیز میتوان به نظارهنشست و اندیشید که در این نماز چه عاملی وجود داشت که قرار از کف عدهای ربود و آنانرا از وصف دشمنان امام (ع) به صف دوستان او کشاند؟ چه جاذبهای در این نماز موجبشد تا گروهی به جانبازی برخیزند و فرزند و عیال و خانمان و حال و آینده خود را در راه خدابه فراموشی بسپارند و مهیای سختترین مصایب شوند؟
و نکته دیگری که در این باب شایان ذکر است، آن که سپاهیان یزید - که خود راخلیفه مسلمین معرفی میکرد - با حمله به امام (ع) و عدم رعایت حرمت نماز، ماهیّتپلید و ضد دینی خود را برملا کردند و خود موجبات رسوایی خود را فراهم آورند.
«نماز ظهر عاشورا نهاد پاکی ابر مردی است که زندگی را عقیده و جهاد میدانستو سرانجام مرگ شرافتمندانه در راه خدا را بر ذلت و ننگ زندگی با ستمکاران برگزید».
آری، حسین (ع) خود و یارانش هر یک آیاتی مجسم از نماز ظهر عاشورا هستند واین که ما در پس قرنها شهادت میدهیم: «اشهد أنّک قد أقمت الصلوة» از این رو استکه جهانی از عشق و فداکاری و مهر و عطوفت در نماز ظهر عاشورا جلوهگر شد؛ از اینروست که آوای نورانی «انی احب الصلوة» حسین (ع) و نماز ظهرش کار صد اعجاز برایحفظ دین کرد و از این روست که حسین (ع) از هر چه گذشت، جز نماز اول وقت ظهرعاشورا.
• نازم به قیام و قامت والایت نازم به نماز ظهر عاشورایت هنگامه عشقچشم چون دریانت
• خاموش در آن میانه غوغا کردی هنگامه عشقچشم چون دریانت هنگامه عشقچشم چون دریانت
تجلی نماز ظهر عاشورا در ادبیات فارسی
در طول تاریخ حیات بشری چه بسیار وقایع بزرگی پدید آمده که به رغم تمامیبزرگی و عظمتشان، هرگز مورد اعتنا و توجه ادیبان و سخنوران قرار نگرفته و یا ورود اینوقایع به قلمرو هنر و ادبیات بسیار کوتاه و کمرنگ بوده است.
اما نهضت بزرگ عاشورا واقعهای است که قرنها و قرنها چون نگین درخشان برتارک ادبیات درخشیده است و چه بسیار شاعران نکته سنجی که به سبب ارادت بهپیشگاه مقدس امام حسین (ع) اشعار فراوانی در مدح و منقبت آن حضرت سرودهاند و براین شور آسمانی هیچ نقطه پایانی وجود نداشته است.
به تحقیق میتوان ادعا نمود که تاکنون در خصوص هیچ واقعهای، همانند قیامکربلا تا این اندازه اثر هنری خلق نشده و در این میان نماز ظهر عاشورا نیز هموارهموضوعی شگرف و خارق العاده مورد تحسین و تمجید سخن سرایان چیره دست قرارگرفته است و شاعران در توصیف مقام ارجمند و خلوص صادقانة آن حضرت در روزعاشورا به ترسیم نماز ظهر عاشورا پرداختهاند.
نماز ظهر عاشورا، دارای مضامین بدیع و والایی است؛ مضامین متعددی که هریک دنیایی است از زیباترین جلوههای آسمانی.
این نماز آمیزهای است از حماسه، دین خواهی، مظلومیت، شرف، آرمانگرایی،حقانیت، اصالت، تعهد و... . از آن جا که بیان تمامی آثار در این مجال نمیگنجد، لذا دراین فرصت به ارائه گلچینی از گلزار ادبیات پارسی بسنده میکنیم:
یاور همدانی:
• نیایش را با صوت جلی خواند چه شوری ظهر عاشورا به پا کرد نمازی که حسین بن علی (ع) خواند
• صفای سینه صافی دلی خواند نمازی که حسین بن علی (ع) خواند نمازی که حسین بن علی (ع) خواند
محمود قاری:
• در هر نفسش سوز و گداز است حسین (ع) میخواند نماز آخرین را در خون یعنی که فدایی نماز است حسین (ع)
• سرچشمه هر راز و نیازی است حسین (ع) یعنی که فدایی نماز است حسین (ع) یعنی که فدایی نماز است حسین (ع)
کاظم جیرودی:
• حسین (ع) از خون پاکش تا وضو کرد نماز از حرمت خون شهیدان خدا داند که کسب آبرو کرد
• وصال روی جانان آرزو کرد خدا داند که کسب آبرو کرد خدا داند که کسب آبرو کرد
سیف الله خادمی:
• آن تابش بی غروب در پهنة دشت بگذشت زهر چه داشت حتی سرو جان اما زنماز خویش هرگز نگذشت
• از معرکه کرب و بلا باز نگذشت اما زنماز خویش هرگز نگذشت اما زنماز خویش هرگز نگذشت
رضا خیری:
• سرو آزاد تویی، لاله و شمشاد تویی تا ابد چون به احیای نماز است قیام تو حسین (ع) من فدای عطش سرخ کلام تو حسین (ع)
• در افق عاطفه فریاد تویی من فدای عطش سرخ کلام تو حسین (ع) من فدای عطش سرخ کلام تو حسین (ع)
کریمی مراغهای:
• نازم به عاشقی که در عشق باز کرد تا هر بشر بداند اهمیت نماز با خون وضو گرفت و شروع نماز کرد
• در خاک و خون تپیدن او کشف راز کرد با خون وضو گرفت و شروع نماز کرد با خون وضو گرفت و شروع نماز کرد
محمد ابوالقاسم جندقیان:
• خاک دشت کربلا را مُهر هر سجاده کرد پاسدار خون پاکان جهان باشد نماز
• پاسدار خون پاکان جهان باشد نماز پاسدار خون پاکان جهان باشد نماز
کامران شرفشاهی:
• قامت به نماز ظهر عاشورا بست آموخت به ما نماز را اول وقت
• آموخت به ما نماز را اول وقت آموخت به ما نماز را اول وقت
نیلوفر صفایی:
• در سایه قنوت تو راه نجات ماست از آخرین نماز تو، دین خدا به پاست
• از آخرین نماز تو، دین خدا به پاست از آخرین نماز تو، دین خدا به پاست
و.... هر یک از اشعاری که درباره نماز ظهر عاشورا سروده شده، گواه دیگری برعمق زیبایی و معنای آسمانی این نماز شکوهمند است.
نتیجه
امامان شیعه، همواره در طول تاریخ با تحمل رنجها و مصایب بی شمار، راه رابرای پیروان و یاران خویش هموار ساخته و کوشیدهاند آنها را به اهداف اصلی و غایتآفرینش متوجه سازند.
امام حسین (ع) سومین امام این سلسله وقتی کاندیدای چنین امر بزرگی شد، دراین راه از همه چیز و همه دارایی خویش حتی خانواده و فرزندان خویش مضایقه ندارد وهرگز نیز راضی نیست کسی در این راه اجباراً همراه او بیاید، لذا شب عاشورا چراغها راروشن نمیکند، تا آنها که دل در گرو دنیا دارند مرخص شده و فقط احرار خالص بمانند.
امام حسین (ع) و یاران به ظاهر اندکش پیام خونین خودشان را روی صفحهلرزان هوا ثبت میکنند، ولی چون توأم با رنگ قرمز و خون بود، در دلها حک شد و امروزهمیلیونها افراد از عرب و عجم این پیام حسین (ع) را به دل دارند:
«انّی لا اری الموت الّا سعادة و لا الحیوة مع الظالمین الّا برما».
اکنون ما در سایة این میراث گران بهای حسین (ع) هرگز چیزی کم نخواهیمداشت، به شرط آن که «تجلی عملی این امانت را در زندگی خویش به ظهور برسانیم و ازسایه سیاه و خطرناک غفلت و تحریف و احساس گرایی محض بر حذر باشیم».