چند عکس از مسجد جمکران
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( سه شنبه 87/7/2 :: ساعت 6:40 صبح )
1. مهدویت از گفتمان های جدید در میان نسل انقلاب است. حتماً بزرگترها به یاد میاوردند که در سالهای قبل از انقلاب مهدویت موضوعی محجور در میان عوام بوده است. در سالهای اخیر گروههای مختلفی نیز با این داعیه سر برآوردهاند و این موضوع مهم را مطرح میکنند. اما آنچه در میان آنها مطرح میشود، تناقض و تعارض در اینگونه دیدگاههاست.
2. انقلاب اسلامی به عنوان نقطهی عطفی در تاریخ معاصر خود موجب مطرح شدن این اندیشه در میان عامه مردم در جامعه گردید. از این رو نشان دادن ارتباط میان اندیشه انقلابی-اسلامی و اندیشه مهدویت در عصر حاضر از ابعاد مهمی است که باید کاملاً ترسیم شود تا نوع موجهه ما با این جریانات مشخص گردد.
3. انقلاب اسلامی ما نمود ظاهری و بیرونی اندیشه امام خمینی است؛ اندیشه ای که در نوع جامعش تعبیر به اسلام ناب میشود. این نوع برداشت از دین اسلام همان برداشتی است که ضامن سلامت و حرکت رو به جلوی انقلاب است.
4. از دیدگاه امام انتظار همواره باید با حرکت و عمل همراه شود. «اینطور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان-سلام الله علیه- هستیم پس دیگر بنشینیم در خانههایمان و تسبیح را در دست بگیریم و بگوئیم عجل علی فرجه. عجل با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم بکنید برای آمدن او. (1/10/62) افضل الاعمال «انتظار» الفرج.
5. در اندیشه امام متجر به شخص یا گروهی اطلاق میشود که یا
1. دیدگاه ناقصی به احکام دین دارد.
2. یا اینکه نگاهش به دین یک نگاه ابزاری است که فقط تا جایی میتواند انسان را همراه کند.
6. «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته از متحجران خورده است، هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.» (3/12/67- منشور روحانیت)
«شما بای نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کرده اند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری اسلام التقاطی و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند.» (25/10/67)
7. از جمله مصادیق این نوع اسلام، انجمن حجتیه است که نگاهی فردگرایانه به دین دارد و از نگاه حکومتی به دین ابا میکند و با تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت مخالف است. آنها تنها وظیفه منتظر واقعی را دعا برای تعجیل در ظهور میدانند شکل و نمادگرایی از مظاهر این نوع نگاه به انتظار و دین است.
8. نوع نگاه دیگر که آن نیز میتواند از مصادیق تحجر دانست. نگاه غیر جامع به دین است که از سوی بعضی برخی گروههای موسوم به اصلاح طلب بیشتر مطرح میشود. از آن رو که میگویند در دین نباید انتظار بی جا داشته باشیم و از آنچه که دین درباره اش نظری ندارد، نباید منتظر پاسخ بود. هنوز از جانب این گروهها نظر خاصی درباره مهدویت مطرح نشده است. اما بعید نیست که در آینده نه چندان دور، آنها نیز داعیه مهدویت را مطرح کنند که آن هم دور از اندیشه اسلام ناب است.
9. نوع نگاه متحجرانه دیگر به دین، آن است که و ظیفه دین را فقط عرصه فردی بدانیم. حتی در نگاه به حکومت را اجبار بر اجرای احکام فردی بدانیم. گروههای موسوم به انصار حزب الله از این اندیشه و نگاه متاثر بوده اند. مهمترین شعار این گروه در این دوره مرگ بر بدحجاب بوده است و وظیفه حکومت را مقابله با آنها میدانسته اند. البته اکنون نگاه آنها ممکن است عوض شده باشد یا مسائل دیگری را مطرح کنند. اصل این نگاه به حاکمیت که وظیفهاش صرفاً نظارت بر اجرای احکام فردی است مشکل دارد.
10. نگاه اسلام ناب به انقلاب؛ آن را یکی از سلسله مبارزات قبل از ظهور میداند. در این نظام فکری ظهور، آخرین حلقه از سلسله مبارزات مبارزان راه حق و حقیقت است.
11. در اندیشه امام «ره» عدالت جزء همراه با اسلام است و جزئی که در مقابل تحجر قرار میگیرد و نه در کنار آن «مردم، علیه ظلم و بیداد ،تحجر و واپس گرایی قیام کردهاند....» و این همراهی در اندیشه انتظار هم منظور نظر است. یعنی مبارزه در راه عدالت و تحجر ستیزی مقدمهای است بر ظهور نهایی منجی.
12. امروز بیش از هر روز دیگر نیاز به بازخوانی اندیشه امام احساس می شود. امروزی که به نظر می رسد دو گفتمان تحجر و عدالت در مقابل هم اند و اندیشه انتظار سازنده در حال به حاشیه رانده شدن از سوی برخی از گروههایی است که با انقلاب ما هماهنگی ندارند.
علیهالسلام در مورد فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد؛ امام فرمود آن شب بعد از لیلة القدر افضل شبها است. در آن شب خداوند به بندگان، فضل خود را عطا میفرماید و ایشان را به مَنّ و کَرَم خویش میآمرزد. پس سعی و کوشش کنید در تقرّب جستن به سوی خدای تعالی در آن شب، که آن شبی است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود که سائلی را از درگاه خود تا زمانی که مطلب گناهی را درخواست نکند؛ دست خالی برنگرداند. و آن شبی است که قرار داده حق تعالی آن را از برای ما به مقابل آن که قرار داده شب قدر را برای پیغمبر ما صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله. پس کوشش کنید در دعا و ثنا بر خدای تعالی و از جمله برکات این شب مبارک آن است که ولادت با سعادت حضرت صاحب عصر امام زمان ارواحُنا لَهُ الفداء در سحر این شب سال دویست و پنجاه و پنج در سامراء واقع شده و باعث مزید شرافت این شب مبارک شده است .
برای این شب چند عمل وارد شده است:
1- غسل، که باعث تخفیف گناهان میشود.
2- احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار. و در روایت است که هر کس این شب را احیا دارد؛ نمیرد دل او در روزی که دلها بمیرند.
3- زیارت امام حسین علیه السلام است که افضل اعمال این شب
و باعث آمرزش گناهان است و هر کس بخواهد با او مصافحه کند روح صد و بیست و چهار هزار پیغمبر زیارت کند آن حضرت را در این شب و اَقَلِّ زیارت آن حضرت آن است که به بامی برآید و به جانب راست و چپ نظر کند پس سر به جانب آسمان بلند کند و زیارت کند آن حضرت را به این کلمات: "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَکاتُهُ." و هر کس در هر کجا باشد در هر وقت که آن حضرت را به این کیفیت زیارت کند امید است که ثواب حجّ و عُمره برای او نوشته شود .4- خواندن دعایی که شیخ و سیّد نقل کردهاند و به منزله زیارت امام زمان صلوات الله و سلامُه عَلَیْهِ است.
اَللّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا (هذِهِ) وَ مَوْلُودِها
خدایا به حق این شبی که ما در آنیم و به حق آن کس که در آن به دنیا آمده
وَ حُجَّتِکَ وَ مَوْعُودِهَا الَّتی قَرَنْتَ اِلی فَضْلِها فَضْلاً فَتَمَّتْ کَلِمَتُکَ
و حجتت و موعود آن که همراه کردی به فضیلت این شب فضیلت دیگری و بدین سبب تمام شد کلمه تو
صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِکَ وَلا مُعَقِّبَ لاِیاتِکَ نُورُکَ الْمُتَاَلِّقُ
به راستی و عدالت تغییر دهندهای برای کلمات تو نیست و پس زنندهای برای آیات تو نیست آن نور درخشانت
وَ ضِیاَّؤُکَ الْمُشْرِقُ وَ الْعَلَمُ النُّورُ فی طَخْیاَّءِ الدَّیْجُورِ الْغائِبُ
و آن روشنی فروزانت و آن نشانه نورانی در شب تاریک ظلمانی آن پنهان
الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ کَرُمَ مَحْتِدُهُ وَالْمَلاَّئِکَةُ شُهَّدُهُ وَاللّهُ ناصِرُهُ
غایب از انظار که ولادتش بزرگ و کریم الاصل بود و فرشتگان گواهان اویند و خدا یاور
وَ مُؤَیِّدُهُ اِذا آنَ میعادُهُ وَالْمَلاَّئِکَةُ اَمْد ادُهُ سَیْفُ اللّهِ الَّذی لا یَنْبوُ
و کمک کار او است در آن هنگام که وعدهاش برسد و فرشتگان مددکارش باشند آن شمشیر برنده خدا که کُند نشود
وَ نُورُهُ الَّذی لا یَخْبوُ وَ ذوُالْحِلْمِ الَّذی لا یَصْبوُا مَدارُ الَّدهْرِ
و نور او که خاموش نگردد و بردباری که کار بی رویه انجام ندهد چرخ روزگار به خاطر او گردش کند
وَ نَوامیسُ الْعَصْرِ و َوُلاةُ الاْمْرِ وَالْمُنَزَّلُ عَلَیْهِمْ ما یَتَنَزَّلُ فی لَیْلَةِ
و او و پدران معصومش نوامیس هر عصر و والیان امر خدایند در شب قدر آنچه نازل شود بر ایشان نازل گردد
الْقَدْرِ وَ اَصْحابُ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ تَراجِمَةُ وَحْیِهِ وَ وُلاةُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ
و آنهایند صاحبان حشر و نشر و مفسران وحی خدا و سرپرستان امر و نهی او
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلی خاتِمِهْم وَ قآئِمِهِمُ الْمَسْتُورِ عَنْ عَوالِمِهِمْ
خدایا پس درود فرست بر خاتم ایشان و قائمشان که در پس پرده است از عوالم آنها
اَللّهُمَّ وَ اَدْرِکَ بِنا اءَیّامَهُ وَظُهُورَهُ وَقِیامَهُ وَاجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَاقْرِنْ ثارَنا
خدایا ما را به روزگار او و زمان ظهور و قیامش برسان و از جمله یارانش قرارمان ده و خونخواهی ما را
بِثارِهِ وَاکْتُبْنا فی اَعْوانِهِ وَ خُلَصاَّئِهِ وَ اَحْیِنا فی دَوْلَتِهِ ناعِمینَ
به خونخواهی او مقرون گردان و نام ما را در زمره یاران و مخصوصانش ثبت فرما و ما را در دولتش شادکام
وَ بِصُحْبَتِهِ غانِمینَ وَ بِحَقِّهِ قآئِمینَ وَ مِنَ السُّوَّءِ سالِمینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و متنعم و به همنشینیش بهرهمند و به گرفتن حقش پابرجا بدار و از بدیها بر کنارمان کن ای مهربانترین مهربانان
وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَواتُهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ
و ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است و درودهای او بر آقای ما محمد
خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ الْمُرْسَلینَ وَ عَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الصّادِقینَ وَ عِتْرَتِهَ
خاتم پیمبران و مرسلین و بر خاندان راستگو و عترت حقگویش باد
النّاطِقینَ وَالْعَنْ جَمیعَ الظّالِمینَ واحْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ یا اَحْکَمَ الْحاکِمینَ .
خاتم پیمبران و مرسلین و بر خاندان راستگو و عترت حقگویش باد
النّاطِقینَ وَالْعَنْ جَمیعَ الظّالِمینَ واحْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ یا اَحْکَمَ الْحاکِمینَ .
و از رحمت خود دور ساز تمام ستمکاران را و میان ما و ایشان داوری کن ای محکمترین حکم کنندگان.
5- دعای تعلیم داده شده از حضرت صادق علیه السلام در شب نیمه شعبان .
اَللّهُمَّ اَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ الْخالِقُ
خدایا تویی زنده پاینده والای بزرگ آفریننده
الرّازِقُ الْمُحْیِی الْمُمیتُ الْبَدیَّءُ
و روزی دهنده زنده کننده و میراننده آغاز کننده
الْبَدیعُ لَکَ الْجَلالُ وَ لَکَ الْفَضْلُ وَ لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الْمَنُّ وَ لَکَ الْجُودُ
و پدید آورنده، برای تو است بزرگی و از آن تو است فضیلت و ستایش و از آن تو است نعمت و جود
وَ لَکَ الْکَرَمُ وَ لَکَ الاْمْرُ وَ لَکَ الْمَجْدُ وَ لَکَ الْشُّکْرُ وَحْدَکَ لاشَریکَ لَکَ
و خاص تو است بزرگواری و از تو است فرمان و شوکت و خاص تو است سپاسگزاری که یگانهای و شریکی برایت نیست
یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ
ای یگانهای یکتا ای بی نیاز ای که فرزندی ندارد و فرزند کسی نباشد و نیست برایش
کُفُواً اَحَدٌ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاْغفِرْ لی وَارْحَمْنی وَاکْفِنی
همتایی هیچ کس. درود فرست بر محمد و آل محمد و بیامرز مرا و به من رحم کن و کفایت کن
ما اَهَمَّنی وَاقْضِ دَیْنی وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فی رِزْقی فَاِنَّکَ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ
از من آنچه فکر مرا به خود مشغول کرده و قرضم را ادا کن و در روزیم گشایش ده زیرا که تو در این شب
کُلَّ اَمْرٍ حَکیمٍ تَفْرُقُ وَ مَنْ تَشاَّءُ مِنْ خَلْقِکَ تَرْزُقُ فَارْزُقْنی وَ اَنْتَ
هر کار محکمی را از هم جدا کنی و هر یک از مخلوقات خود را بخواهی روزی دهی پس روزیم ده که تو
خَیْرُ الرّازِقینَ فَاِنَّکَ قُلْتَ وَ اَنْتَ خَیْرُ الْقاَّئِلینَ النّاطِقینَ وَاسْئَلوُا اللّهَ
بهترین روزی دهندگانی زیرا تو خود گفتی و تو بهترین گویندگان و ناطقان هستی که فرمودی "از خدا بخواهید از فضل او"
مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ اَسْئَلُ وَ اِیّاکَ قَصَدْتُ وَابْنِ نَبِیِّکَ اعْتَمَدْتُ وَ لَکَ
پس من از فضل تو میخواهم و تو را قصد کردم و به فرزند پیمبرت اعتماد کردم و به تو
رَجَوْتُ فَارْحَمْنی یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
امیدوارم پس به من رحم کن ای مهربانترین مهربانان.
6- خوانده شود؛ دعایی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در این شب می خواندند:
اَللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْیَتِکَ ما یَحُولُ بَیْنَنا
خدایا بهره ما کن از ترس خود بدان اندازه که حائل شود میان ما
وَ بَیْنَ مَعْصِیَتِکَ وَ مِنْ طاعَتِکَ ما تُبَلِّغُنا بِهِ رِضْوانَکَ وَ مِنَ الْیَقینِ ما
و نافرمانیت و از اطاعت خویش بدان مقدار که ما را به خشنودی و رضوان تو برساند و از یقین بدان
یَهُونُ عَلَیْنا بِهِ مُصیباتُ الدُّنْیا اَللّهُمَّ اَمْتِعْنا بِاَسْماعِنا وَ اَبْصارِنا
حد که به وسیله آن ناگواریهای دنیا بر ما آسان گردد خدایا ما را به گوشهایمان و دیدههامان
وَ قُوَّتِنا ما اَحْیَیْتَنا وَاجْعَلْهُ الْوارِثَ مِنّا وَاجْعَلْ ثارَنا عَلی مَنْ ظَلَمَنا
و نیرویمان تا زندهایم بهرهمند ساز و آن را وارث ما گردان و خون ما را به گردن کسی انداز که بر ما ستم کرده
وَانْصُرنا عَلی مَنْ عادانا وَلا تَجْعَلْ مُصیبَتَنا فی دینِنا وَلا تَجْعَلِ
و یاری ده ما را بر کسی که با ما دشمنی کند و مصیبت ما را در دینمان قرار مده و دنیا
الدُّنْیا اَکْبَرَ هَمِّنا وَلا مَبْلَغَ عِلْمِنا وَلا تُسَلِّطْ عَلَیْنا مَنْ لا یَرْحَمُنا
را بزرگترین اندوه ما قرار مده و نیز آخرین حد دانش ما قرارش مده و مسلط مکن بر ما کسی را که بر ما رحم نکند
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
به رحمتت ای مهربانترین مهربانان
و این دعای جامع کاملی است و خواندن آن در اوقات دیگر نیز غنیمت است و از عوالی اللئالی نقل شده که حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله همیشه این دعا را میخواندند.
7- صلوات هر روز را که در وقت زوال وارد شده خوانده شود.
8- دعای کمیل را که در این شب وارد شده است، خوانده شود.
9- هر یک از اذکار "سُبْحانَ اللّهِ" ، "الْحَمْدُلِلّهِ" ، "اللّهُ اَکْبَرُ" وَ "لا اِلهَ اِلا اللّهُ" صد مرتبه گفته شود، تا خداوند تعالی گناهان گذشته او را بیامرزد و برآورد حاجتهای دنیا و آخرت او را.
10- شیخ در مصباح از ابویحیی در ضمن خبری در فضیلت شب نیمه شعبان روایت کرده که از مولای خودم حضرت صادق علیه السلام پرسیدم که بهترین دعاها در این شب چیست؟ فرمود: پس از آن که بجا آوردی نماز عشا را، دو رکعت نماز اقامه کن که در رکعت اول حمد و سُوره قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ خوانده شود و در رکعت دوم حمد و سوره توحید خوانده شود. پس از سلام، تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها گفته شود. پس از آن این دعا خوانده شود:یا مَنْ اِلَیْهِ مَلْجَاءُ الْعِبادِ فِی الْمُهِمّاتِ وَ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْخَلْقُ فیِ الْمُلِمّاتِ
ای که به سوی او است پناه بندگان در کارهای اندوه خیز و به سوی او پناه برند خلایق در پیش آمدهای ناگوار
یا عالِمَ الْجَهْرِ وَالْخَفِیّاتِ وَ یا مَنْ لا تَخْفی عَلَیْهِ خَواطِرُ الاْوْهامِ
ای دانای آشکار و نهان و ای که بر او پنهان نماند اندیشههایی که در دلها افتد
وَ تَصَرُّفُ الْخَطَراتِ یا رَبَّ الْخَلایِقِ وَالْبَرِیّاتِ یا مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ
و تصرف کردن آن خاطرات ای پروردگار خلایق و آفریدگان ای که ملکوت
الاْرَضینَ وَالسَّمواتِ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَمُتُّ اِلَیْکَ بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ
زمینها و آسمانها به دست او است تویی خدایی که معبودی جز تو نیست به سویت توسل جویم به کلمه "لا اله الا انت"
فَیا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اجْعَلْنی فی هِذِهِ اللَّیْلَةِ مِمَّنْ نَظَرْتَ اِلَیْهِ
پس ای خدایی که معبودی جز تو نیست بگردان مرا در این شب از کسانی که به سویش نگریسته و مورد
فَرَحِمْتَهُ وَ سَمِعْتَ دُعاَّئَهُ فَاَجَبْتَهُ وَ عَلِمْتَ اسْتِقالَتَهُ فَاَقَلْتَهُ
رحم خویش قرارش داده و دعایش شنیده و اجابت کرده و پشیمانیش را دانسته پس او را پذیرفتهای
وَ تَجاوَزْتَ عَنْ سالِفِ خَطیئَتِهِ وَ عَظیمِ جَریرَتِهِ فَقَدِ اسْتَجَرْتُ بِکَ
و از خطاهای گذشتهاش و گناه بزرگش در گذشتهای پس من از گناهانم به تو پناهنده شده
مِنْ ذُنُوبی وَ لَجَاْتُ اِلَیْکَ فی سَتْرِ عُیُوبی اَللّهُمَّ فَجُدْ عَلَیَّ بِکَرَمِکَ
و به تو ملتجی گشتهام در این که عیوبم را بپوشانی خدایا پس جود کن بر من به کرم خود
وَ فَضْلِکَ وَاحْطُطْ خَطایایَ بِحِلْمِکَ وَ عَفْوِکَ وَ تَغَمَّدْنی فی هذِهِ
و فضلت و بریز خطاهای مرا به بردباری و گذشت خویش و فراگیر مرا در این
اللَّیْلَةِ بِسابِغِ کَرامَتِکَ وَاجْعَلْنی فیها مِنْ اَوْلِیاَّئِکَ الَّذینَ اجْتَبَیْتَهُمْ
شب به فراوان کرمت و بگردان مرا در این شب از آن دوستانت که آنان را برای طاعت خویش برگزیده
لِطاعَتِکَ وَاخْتَرْتَهُمْ لِعِبادَتِکَ وَ جَعَلْتَهُمْ خالِصَتَکَ وَ صِفْوَتَکَ
و برای پرستشت انتخاب فرمودی و ایشان را جزء خاصان درگاه و برگزیدگانت قرار دادی
اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِمَّنْ سَعَدَ جَدُّهُ وَ تَوَفَّرَ مِنَ الْخَیْراتِ حَظُّهُ وَاجْعَلْنی مِمَّنْ
خدایا بدار مرا از آن کسانی که کوشش به جایی رسیده و از نیکیها بهره فراوان نصیبش گشته و مرا از کسانی قرار ده
سَلِمَ فَنَعِمَ وَ فازَ فَغَنِمَ وَاکْفِنی شَرَّ ما اَسْلَفْتُ وَاعْصِمْنی مِنَ الاِْزدِیادِ
که تندرست شده و متنعم و رستگار و بهرهمند گشته و کفایت کن مرا از شر آنچه کردهام و نگاهم دار از افزودن
فی مَعْصِیَتکَ وَ حَبِّبْ اِلَیَّ طاعَتَکَ وَ ما یُقَرِّبُنی مِنْکَ وَ یُزْلِفُنی عِنْدَکَ
در نافرمانیت و دوست گردان نزد من فرمانبرداریت را و آنچه مرا به تو نزدیک و مقرب درگاهت گرداند
سَیِّدی اِلَیْکَ یَلْجَاءُ الْهارِبُ وَ مِنْکَ یَلْتَمِسُ الطّالِبُ وَ عَلی کَرَمِکَ
آقای من به سوی تو پناه آرد شخص گریز پای و از تو عاجزانه طلب کند جوینده و بر کرم تو
یُعَوِّلُ الْمُسْتَقیلُ التّائِبُ اَدَّبْتَ عِبادَکَ بالتَّکَرُّمِ وَ اَنْتَ اَکْرَمُ الاْکْرَمینَ
تکیه کند شخص عذرخواه و توبه کننده ادب کردی بندگانت را به کرم ورزی به آنها و تو کریمترین کریمانی
وَ اَمَرْتَ بِالْعَفْوِ عِبادَکَ وَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ اَللّهُمَّ فَلا تَحْرِمْنی
و تو خود به بندگانت دستور گذشت دادی و خود آمرزنده و مهربانی خدایا پس مرا از آنچه از
ما رَجَوْتُ مِنْ کَرَمِکَ وَلا تُؤْیِسْنی مِنْ سابِغِ نِعَمِکَ وَلا تُخَیِّبْنی مِنْ
کرمت امید دارم محرومم مکن و از نعمتهای ریزانت مایوسم مدار و از بهرههای فراوانت که در
جَزیلِ قِسَمِکَ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ لاِهْلِ طاعَتِکَ وَاجْعَلْنی فی جُنَّةٍ مِنْ
این شب برای فرمانبردارانت مقرر داشتهای بی بهرهام مساز و مرا در پناهگاه محکمی از آزار مخلوقات
شِرارِ بَرِیَّتِکَ رَبِّ اِنْ لَمْ اَکُنْ مِنْ اَهْلِ ذلِکَ فَاَنْتَ اَهْلُ الْکَرَمِ وَالْعَفْوِ
شرورت قرار ده پروردگارا اگر من چنین شایستگی ندارم ولی تو شایسته کرم و گذشت و
وَالْمَغْفِرَةِ وَ جُدْ عَلَیَّ بِما اَنْتَ اَهْلُهُ لا بِما اَسْتَحِقُّهُ فَقَدْ حَسُنَ ظَنّی
آمرزشی و فرو ریز بر من بدانچه تو شایسته آنی نه بدانچه من سزاوار آنم زیرا به راستی گمان من نیک است
بِکَ وَ تَحَقَّقَ رَجاَّئی لَکَ وَ عَلِقَتْ نَفْسی بِکَرَمِکَ فَاَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ وَ اَکْرَمُ الاْکْرَمینَ
و امیدم درباره تو محکم شده و جانم به سر رشته کرم تو آویخته است پس تویی مهربانترین مهربانان و کریمترین کریمان
اَللّهُمَّ وَاخْصُصْنی مِنْ کَرَمِکَ بِجَزیلِ
خدایا مرا مخصوص بدار از کرم خویش به بهرههای فراوان
قِسَمِکَ وَاَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ وَاغْفِر لِیَ الَّذنْبَ الَّذی یَحْبِسُ عَلَیَّ الْخُلُقَ
و تقسیمهای شایانت و از کیفر تو به عفوت پناه میبرم و بیامرز برایم آن گناهی را که عادت بد(مانند دروغ) را بر من حبس کند
وَ یُضَیِّقُ عَلیَّ الرِّزْقَ حَتّی اَقُومَ بِصالِحِ رِضاکَ وَ اَنْعَمَ
و روزی را بر من تنگ سازد تا من به خشنودی شایسته تو اقدام کنم و به عطای فراوانت
بِجَزیلِ عَطاَّئِکَ وَاَسْعَدَ بِسابِغِ نَعْماَّئِکَ فَقَدْ لُذْتُ بِحَرَمِکَ
متنعم گردم و به نعمتهای بسیارت خوشبخت شوم زیرا من به آستان تو پناه آوردم
وَ تَعَرَّضْتُ لِکَرَمِکَ وَاسْتَعَذْتُ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ وَ بِحِلْمِکَ مِنْ
و به کرم تو آویختم و به گذشت تو پناه جستم از ترس کیفرت و به بردباریت پناه جستم از
غَضَبِکَ فَجُدْ بِما سَئَلْتُکَ وَاَنِلْ مَا الْتَمَسْتُ مِنْکَ اَسْئَلُکَ بِکَ لابِشَیءٍ
خشمت پس به من عطا کن آنچه را از تو خواستم و به من برسان آنچه را از تو خواهش کردم تو را به خودت سوگند دهم چون چیزی
هُوَ اَعْظَمُ مِنْکَ
از تو بزرگتر نیست.
پس به سجده می روی و 20 مرتبه یا رَبِّ ، 7 مرتبه یا اَللّهُ، 7 مرتبه لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ، 10 مرتبه ما شآءَ اللّهُ، 10 مرتبه لاقُوّةَ اِلاّ بِاللّهِ، و 10 مرتبه صلوات می فرستی بر پیغمبر و آل او علیهم السلام و حاجت خود را از خدا بخواه. سوگند به خدا که اگر به سبب این عمل به عدد قطرات باران حاجت بخواهی هر آینه برساند به تو خداوند عزوجل آن حاجتها را به کَرَم عَمیم و فَضْل جَسیمِ خود.
11- شیخ طوسی و کفعمی فرمودهاند که در این شب این دعا خوانده شود:
اِلهی تَعَرَّضَ لَکَ فی هذَا اللَّیْلِ الْمُتَعَرِّضُونَ
خدایا خواهندگان در این شب به درگاه تو آمدند
وَ قَصَدَکَ الْقاصِدُونَ وَ اَمَّلَ فَضْلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ الطّالِبُونَ وَ لَکَ فی
و قاصدان تو را مقصد خویش قرار دادند و خواهشمندان فضل و نیکی تو را آرزو کردند و تو در
هذَا اللّیْلِ نَفَحاتٌ وَ جَواَّئِزُ وَ عَطایا وَ مَواهِبُ تَمُنُّ بِها عَلی مَنْ تَشاَّءُ
این شب بخششها و جوایز و عطاهایی و بهرههایی داری که به هر یک از بندگانت بخواهی
مِنْ عِبادِکَ وَ تَمْنَعُها مَنْ لَمْ تَسْبِقْ لَهُ الْعِنایَةُ مِنْکَ وَها اَنَا ذا عُبَیْدُکَ
عطا خواهی کرد و از آن کس که عنایت تو نسبت به او سبقت نگرفته است آن را باز داری و من اینک آن بنده کوچک
الْفَقیرُ اِلَیْکَ الْمُؤَمِّلُ فَضْلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ فَاِنْ کُنْتَ یا مَولایَ تَفَضَّلْتَ
و نیازمند درگاه تو و آرزومند فضل و نیکی تو هستم پس ای مولای من اگر بنا داری
فی هذِهِ اللَّیْلَةِ عَلی اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ عُدْتَ عَلَیْهِ بِعائِدَةٍ مِنْ عَطْفِکَ
در این شب بر کسی از خلق خویش تفضلی فرمایی و جایزهای از روی مهر و عطوفت به او بدهی
فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْخَیِّرینَ
پس درود فرست بر محمد و آل محمد آن پاکان پاکیزه برگزیده برتر
الْفاضِلینَ وَجُدْ عَلَیَّ بِطَولِکَ وَ مَعْرُوفِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللّهُ
و از نعمت و نیکی خویش بر من نیز لطف فرما ای پروردگار جهانیان و درود خدا
عَلی مُحَمَّدٍخاتَمِ النَّبیّینَ وَ الِهِ الطّاهِرینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً اِنَّ اللّهَ حَمیدٌ مَجیدٌ
بر محمد خاتم پیمبران و بر آل پاکش و تحیت فراوان که همانا خداوند ستوده و بزرگوار است
اَللّهُمَّ اِنّی اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَ فَاسْتَجِبْ لی کَما وَعَدْتَ اِنَّکَ
خدایا من تو را میخوانم چنانچه دستور فرمودی پس دعایم را مستجاب کن چنانکه وعده فرمودی که
لا تُخْلِفُ الْمیعادَ.
به راستی تو خلف وعده نمیکنی .
و این دعائیست که در سحرها در عقب نماز شفع خوانده میشود.
12- بجا آورده شود سجدهها و دعاهایی را که از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که در سجده میگفتند:
سَجَدَ لَکَ سَوادی وَ خَیالی وَ آمَنَ بِکَ فؤادی هذِهِ یَدایَ وَ ماجَنَیْتُهُ
به خاک افتاد برای تو سراپایم و اندیشهام و ایمان آورد به تو دلم، این است هر دو دستم و آنچه جنایتی که
عَلی نَفْسی یا عَظیمُ [عَظیماً] تُرْجی لِکُلِّ عَظیمٍ اِغْفِرْ لِیَ الْعَظیمَ فَاِنَّهُ لایَغْفِرُ
بر خویش کردم ای بزرگی که در هر کار بزرگی امید به او است بیامرز گناه بزرگم را که نیامرزد
الذَّنْبَ الْعَظیمَ اِلا الرَّبُّ الْعَظیمُ
گناه بزرگ را جز پروردگار بزرگ
پس، از سجده سر برمیداشتند و دوباره به سجده میرفتند و میگفتند:
اَعُوذُ بُنُورِ وَجْهِکَ الَّذی اَضائَتْ لَهُ السَّمواتُ
پناه برم به نور ذات تو که روشن شد به او آسمانها
وَالاْرَضُونَ وَانْکَشَفَتْ لَهُ الظُّلُماتُ وَ صَلَحَ عَلْیْهِ اَمرُ الاْوَّلینَ
و زمینها و برچیده شد به او تاریکیها و اصلاح شد به او کار اولین
وَالاْخِرینَ مِنْ فُجاءَةِ نَقِمَتِکَ وَ مِنْ تَحْویلِ عافِیَتِکَ وَ مِنْ زَوالِ
و آخرین از ناگهانی رسیدن عذابت و از پا برجا شدن تندرستی تو و از زائل شدن
نِعْمَتِکَ اَللّهُمَّ ارْزُقْنی قَلْباً تَقِیّاً نَقِیّاً وَ مِنَ الشِّرْکِ بَریئاً لا کافِراً ولا شَقِیّاً
نعمتت خدایا روزیم گردان دلی پاک و پاکیزه و مبرای از شرک که نه کافر باشد و نه اهل شقاوت
سپس بر خاک مینهاد دو طرف صورت خود را و میگفت:
عَفَّرْتُ وَجْهی فِی التُّرابِ
مالیدم به خاک رویم را
وَ حُقَّ لی اَنْ اَسْجُدَ لَکَ.
و بر من سزا است که برایت سجده کنم .
پس از این اعمال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود امشب شبی است که در آن قسمت می شود روزیها، و در آن نوشته می شود اَجَلْها، و در آن نوشته می شود روندگان به حج. همانا خدای تعالی در این شب می آمرزد از بندگان خود، بیشتر از عدد موهای بُزهای قبیله کَلْب و می فرستد خدای تعالی ملائکه خود را از جانب آسمان به سوی زمین در مکه.
13- نماز جناب جعفر را به جا آورده شود.
14- بجا آورده شود نمازهای این شب، از جمله نمازی که روایت کرده ابویحیی صَنْعانی از حضرت باقر و صادق عَلیهِماالسَّلام و هم روایت کردهاند از آن دو بزرگوار سی نفر از کسانی که مورد وثوق و اعتماد است به ایشان که آن دو بزرگوار فرمودند که هرگاه شب نیمه شعبان شد پس بجا آور چهار رکعت نماز، بخوان در هر رکعت حمد و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ صد مرتبه پس چون فارغ شدی بگو :
اَللّهُمَّ اِنّی اِلَیْکَ فَقیرٌ وَمِنْخدایا من به درگاهت نیازمندم و از
عَذاِبکَ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ اَللّهُمَّ لا تُبَدِّلْ اِسْمی وَلا تُغَیِّرْ جِسْمی
عذاب و شکنجهات ترسان و پناه خواهم خدایا نامم را (از زمره موحدان) عوض مکن و جسمم را دگرگون مکن
وَلاتَجْهَدْ بَلاَّئی وَلا تُشْمِتْ بی اَعْداَّئی اَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ عِق ابِکَ
و آزمایشم را سخت مکن و دشمن شادم مفرما پناه میبرم به عفوت از کیفرت
وَ اَعُوذُ بِرَحْمَتِکَ مِنْ عَذابِکَ وَ اَعُوذُ بِرِضاکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ اَعُوذُبِکَ
و پناه میبرم به رحمتت از عذابت و پناه میبرم به خشنودیت از خشمت و پناه می برم
مِنْکَ جَلَّ ثَناَّؤُکَ اَنْتَ کَما اَثْنَیْتَ عَلی نَفْسِکَ وَ فَوْقَ ما یَقُولُ الْقآئِلُونَ.
به خودت از خودت مدح تو والا است و تو چنانی که خود ثنای خود کردهای و بالاتر از آنی که مردم گویند.
روز نیمه شعبان
عید مولود شریف امام دوازدهم مَوْلانا وَ اِمامُنا الْمَهْدِیُّ حضرت حجّة بن الحسن صاحبُ الزَّمان صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ است :
وَ یُسْتَحَبُّ زِیارَتُهُ علیه السلام فی کُلِّ زَمانٍ وَ مَکانٍ وَ الدُّعآءُ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ عِنْدَ
و مستحب است زیارت آن حضرت علیه السلام در هر زمان و مکان و در هر جا و دعا برای تعجیل ظهور آن حضرت در هنگام
زِیارَتِهِ وَ تَتَاَکَّدُ زِیارَتُهُ فِی السِّرْدابِ بِسُرَّمَنْ رَای وَ هُوَالْمُتَیَقَّنُ ظُهُورُهُ
زیارت و بخصوص تاکید شده به زیارت آن حضرت در سرداب سامراء، و ظهور آن حضرت
وَ تَمَلُّکُهُ وَ اَنَّهُ یَمْلاَُ الاْرْضَ قِسْطا وَ عَدْلا کَما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا
و فرمانروائیش مسلم است و او است که زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر شده باشد از ستم و بیدادگری
قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
نتواند جز تو ای مهربانترین مهربانان.
التماس دعا
درود بر تو ای حجت خدا و فرزند حجت او درود بر تو ای کشته راه خدا و زاده کشته شده راه خدا درود بر تو ای ثار الله ای آنکه خون تو و پدر تو را در راه خدا ریختند و خدا خونخواه و خونبهای شماست درود بر تو ای فرد بی مانند در آسمان و زمین گواهم به اینکه خون پاک تو آرمیده در بهشت جاوید و لرزیده برای آن سایه های عرش و گریه کرد برای او تمام مردم و گریست برای او هفت طبقه آسمان و زمین هفتگانه و آنچه در آنهاست و میان آنهاست و هرکه و هرچه در بهشت و دوزخ است و هرچه دیده شود و دیده نشود یعنی آنچه پدید آید و آنچه پدید نیاید همه آفریده پروردگار ماست گواهی می دهم که تو حجت خدائی و فرزند حجت خدا گواهم به اینکه تو کشته راه خدا و زاده کشته راه او و گواهم به اینکه تو خون خدائی و فرزند خون خدا و گواهم به اینکه تو را خونخواه خداست و توئی فرد بی مانند در آسمان و زمین و گواهم به اینکه تو تبلیغ کردی و خیرخواهی نمودی وفاداری کردی و ادای حق نمودی و جهاد کردی در راه خدا و درگذشتی از جهان با رتبه عالی شهادت و شهادت جو در حالیکه گواه و مشهود و منظور خدای جهان بودی من بنده خدا و مولای توام در طاعت تو و وارد بر تو خواهش دارم منزلت کامل را نزد خدا و پایداری و ثابت قدم در هجرت به آستان تو و راه و روشی که بدون تو خلجان نکند از وارد شدن در کفالت تو که بدان دستور دادم هر که خدا خواهد به شما آغاز مقصد می نماید خداوند دروغ را آشکار می کند و به وسیله شما دور کرد دوران گزند بنی امیه را و بواسطه شما خدا درهای خیر و رحمت به روی خلق می گشاید و به وجود شما خدا ختم امور خواهد کرد و بواسطه شما خدا هرچه خواهد محو و نابود و اثبات کند و به شما بازگرداند طوق خواری را از گردن ما بوسیله شما دریابد خدا خون ناحق هر مؤمن را که در طلب خونخواهی برآیند و به وجود شما برویاند زمین درختانش را و بوسیله شما زمین می رویاند ثمره و میوه هایش را و به وجود شما فرود آرد خدا از آسمان باران را و روزی شما را و بواسطه شما برطرف کند خدا گرفتاری را و به سبب شما ببارد خدا باران را و به شما ثناگوست زمین که بدنهای شما را بر دوش دارد و پایدار می گردد کوه هایش به وسیله سنگرهای آن اراده و خواست خدا که تقدیر امور خلق است به سوی شما از آسمان مشت او فرود آید و صدور یابد از خانه های شما و صادر می شود برای خلق فرامین و احکام بندگان و آنچه از مقام اجمال تفضیل یافته لعن و نفرین باد بر امتی که شما را کشت و امتی که با شما به مخالفت برخاست و ملتی که منکر ولایت شماست و ملتی که بر علیه شما پشتیبان و کمک دشمن کرد و ملتی که حاضر در جبهه بود و در راه شما شهادت نخواست حمد خدا را که قرار داد آتش دوزخ را جایگاه آنها و چه بد منزلگاهی است چه بد مأوا و مسکنی است برای واردشدگان سپاس و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است و درود خدا بر تو ای ابا عبدالله من به سوی خدا از هر که مخالف توست بیزارم درود بر تو ای فرزند رسول خدا درود بر تو ای زاده امیرالمؤمنین درود بر تو ای فرزند حسن و حسین درود بر تو ای فرزند خدیجه کبری و فاطمه رحمت خدا بر تو لعنت بر کسیکه تو را کشت من بدرگاه خدا از آنان بیزارم درود بر شما درود بر شما درود بر شما کامیاب شدید قسم به خدا کامیاب شدید به خدا رستگار شدید به خدا سوگند. ای کاش من هم با شما بودم رستگار می شدم به فوز بزرگ
شدت علاقه امام حسین (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستم دیدگان می توان در داستان "ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام " دریافت ، که اجمال و فشرده اش را در این جا متذکر می شویم : یزید به زمان ولایت عهدی ، با این که همه نوع وسایل شهوترانی و کام جویی و کامروایی از قبیل پول ، مقام ، کنیزان رقاصه و... در اختیار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوی شوهردار عفیفی دوخته بود. پدرش معاویه به جای این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده ای نشان دهد، با حیله گری و دروغ پردازی و فریبکاری ، مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش یزید بکشاند. حسین بن علی (ع ) از قضیه باخبر شد، در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکی از قوانین اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدی و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاکیزه ای قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقه مندی خود را به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و این رفتار داستانی شد که در مفاخر آل علی (ع ) و دناءت و ستمگری بنی امیه ، برای همیشه در تاریخ به یادگار ماند.
علائلی در کتاب "سمو المعنی " می نویسد: "ما در تاریخ انسان به مردان بزرگی برخورد می کنیم که هر کدام در جبهه و جهتی عظمت و بزرگی خویش را جهان گیر ساخته اند، یکی در شجاعت ، دیگری در زهد، آن دیگری در سخاوت ، و... اما شکوه و بزرگی امام حسین (ع ) حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است ، گویا او جامع همه والاییها و فرازمندیها است ".
آری ، مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است ، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی (ع ) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والای عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهای خدایی نباشد. درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم .
امام حسین (ع ) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم می سازد، بلکه او با همه خویشتن ، آیینه تمام نمای فضیلتها، بزرگ منشیها، فداکاریها، جان بازیها، خداخواهیها وخداجوییها می باشد، او به تنهایی می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد.
بودن و رفتنش ، معنویت و فضیلتهای انسان را ارجمند نمود.
قیام حسینی
یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامی تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند،و برای این که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبیت کند، مصمم شد برای نامداران و شخصیتهای اسلامی پیامی بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور، نامه ای به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که برای من از حسین (ع ) بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاکم این خبر را به امام حسین (ع ) رسانید و جواب مطالبه نمود. امام حسین (ع ) چنین فرمود:
"انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید". آن گاه که افرادی چون یزید، (شراب خوار و قمارباز و بی ایمان و ناپاک که حتی ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند) بر مسند حکومت اسلامی بنشیند، باید فاتحه اسلام را خواند. (زیرا این گونه زمامدارها با نیروی اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بین می برند.) امام حسین (ع ) می دانست اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته است ، اگر در مدینه بماند به قتلش می رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفی از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه ، همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید،
در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت ، و این خبر تا به کوفه هم رسید. کوفیان از امام حسین (ع ) که در مکه بسر می برد دعوت کردند تا به سوی آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقیل ، پسر عموی خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفی را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد. مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه ای روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند، و مسلم هم نامه ای به امام حسین (ع ) نگاشت و حرکت فوری امام (ع ) را لازم گزارش داد. هر چند امام حسین (ع ) کوفیان را به خوبی می شناخت ، و بی وفایی و بی دینی شان را در زمان حکومت پدر و برادر دیده بود و می دانست به گفته ها و بیعتشان با مسلم نمی توان اعتماد کرد، و لیکن برای اتمام حجت و اجرای اوامر پروردگار تصمیم گرفت که به سوی کوفه حرکت کند. با این حال تا هشتم ذی حجه ، یعنی روزی که همه مردم مکه عازم رفتن به "منی " بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام می خواست خود را به مکه برساند، آن حضرت در مکه ماند و در چنین روزی با اهل بیت و یاران خود، از مکه به طرف عراق خارج شد و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پیغمبر امت ، یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده ، بلکه علیه او قیام کرده است . یزید که حرکت مسلم را به سوی کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با او آگاه شده بود، ابن زیاد را (که از پلیدترین یاران یزید و از کثیفترین طرفداران حکومت بنی امیه بود) به کوفه فرستاد.
ادامه دارد.