دانلود مولودی ویژه میلاد امام زمان علیه السلام-کریمی حدادیان -خلج - بنی فاطمه - واعظی میردادماد - سیب سرخی مختاری و....
دانلود در ادامه مطلب
یا حق امام حسن مجتبی ع پشت وپناه تون
اس ام اس ویژه نیمه شعبان
ادامه مطلب
یا حق امام حسن مجتبی علیه السلام پشت وپناه تون
ای آشنای غربت جمعه ظهور کن یک مرتبه ز کوچه ما هم عبور کن
حک شد به روی بال قنوت نمازمان این خواهش قدیمی آقا ظهور کن
چشم انتظار قایق صیاد ماندهام محض خدا بیا و مرا صید تور کن
من را که دور ماندهام از خاک کربلا آقا بیا و همسفر بال نور کن
یک شب بیا میان حسینیه عزا یادی ز روضههای کنار تنور کن
"شمس"
اسکر ین سرور ویژه تولد امام زمان علیه السلام
گلی گم کردهام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را
گل من نی بود این و نه آنست گل من مهدی صاحب زمان است
دلم اندر هوایش میزند پر شرر افکنده بر جانم چو آذر
خوش آن روزی که باشم یاور او به مانند گدایان بر در او
خوش آن روزی که من پروانه باشم فدای آن گل یکدانه باشم
خوش آن روزی که من بر عهد دیرین نثار او کنم این جان شیرین
الا ای گل کجایی جان فدایت چه باشد گر که گردم خاک پایت
ز درد انتظارت جان به لب شد تن فرسودهام در تاب و تب شد
بسی رفتند و مردند از فراقت ندیدند در جهان آن روی ماهت
"نبوی گرگانی"
ماجرای خونبار کربلا، مسلمانان، اعم از شیعه و سنی را به «مهدی موعود» متوجه کرد که نام او مطابق روایات به طور مکرر از پیامبر (ص) به عنوان مصلح و منجی عالم بشریت، نقل شده بود، به طوری که آنها به دنبال چنین شخصی میگشتند.
امویان از این موقعیت سوء استفاده کردند و گفتند وقتی که علویان دارای مهدی هستند، و عباسیان نیز مهدی دارند، چرا ما نداشته باشیم، از این رو برای خود مهدی تراشیدند و او را با لقب «سفیانی» خواندند.
گروه دیگر با نام «جارودیه»، محمدبن عبدالله بن حسین را مهدی غایب دانسته و در انتظار ظهورش به سر میبرند
گروه دیگری به نام «ناووسیه» حضرت امام صادق(ع) را هنوز زنده و مهدی میدانند و «فرقه زیدیه»، به زیدبن امام سجاد(ع) به عنوان مهدی موعود اعتقاد دارند.
«واقفیه» گروه دیگری هستند که امام کاظم (ع) را زنده و غایب میدانند و معتقدند او ظهور میکند و دنیا را پر از عدل و داد میکند.
به این ترتیب فرقه «باقریه»، امام باقر (ع) را مهدی موعود میدانند، و «اسماعیلیه»، اسماعیل فرزند امام صادق (ع) را مهدی موعود دانسته و فرقه «محمدیه» به حضرت محمدبن علی (فرزند امام هادی) به عنوان مهدی موعود، دل بستهاند. «جوازیه» فرقه دیگری هستند که حضرت حجت ابن الحسن (عج) را دارای فرزندی دانسته و او را مهدی موعود خواندهاند.
ابومسلم خراسانی نیز ادعای مهدویت کرد، و در سال 138 هـ. ق کشته شد.
در دوران عباسیان، عدهای منصور دوانیقی را مهدی موعود دانستند، و معتقد شدند که روح خدا در پیکر او حلول کرده است.
تا آنجا که منصور دوانیقی، پسرش را به نام مهدی نام گذاری کرد، تا در آینده از این نام سوء استفاده کند و خود را همان مهدی موعود بخواند و مردم از او به این عنوان اطاعت کنند.
بعضی نخستین خلیفه عباسی، ابوالعباس عبدالله سفاح را مهدی موعود خواندند.
افراد دیگری مانند عبدالله عجمی در ماه رمضان 1081 هـ. ق در مسجدالحرام، محمدبن احمد سودانی در سال 1299 هـ. ق، سیدمحمدبن علی بن احمد ادریس در سال 1323هـ. ق و ابن سعید یمانی ملقب به فقیه در سال 1256 ادعای مهدویت کردند.
این مسئله هم چنان در طول تاریخ ادامه یافت مثلاً در سال 1213 میلادی شخصی به نام «مهدی مصر» خود را همان مهدی موعود خواند و گروهی به او پیوستند.
و در قرن 19 میلادی در سال 1848 میلادی، مهدی سودانی متولد شد، پس از آن که بزرگ شد، ادعای مهدویت کرد و گروهی او را مهدی موعود خواندند و سرانجام در سال 1885 کشته شد.
یکی از این مدعیان مهدویت، درویش رضا بود که در سال سوم سلطنت شاه صفی (ششمین شاه صفویه، وفات یافته سال 1052 هـ. ق) به نام مهدی در قزوین خروج کرد.
تا این که حدود صد و اندی سال قبل «غلام احمد قادیانی» در شبه قاره هند خود را مهدی موعود نامید و پیروانی پیدا کرد، که هم اکنون فرقه «قادیانی گری» در هندوستان معروف هستند، و در سال 1260 (به ادعای بابیان) سیدعلی محمد باب در کنار کعبه ادعا کرد که من همان قائم مننتظر هستم.
وقتی که به بررسی علل و ریشهها میپردازیم میبینیم در همه این موارد، طاغوتها و جاه طلبان و استعمارگران، برای وصول به منافع نامشروع خود، از ساده لوحی مردم سوء استفاده کرده و با فرقه سازی، مردم را نسبت به همدیگر دریگر و مشغول نمودهاند.
در قرن 19 و 20 میلادی، استعمار پیر انگلستان، و روسیه تزار، دست به دست هم دادند، و به مهدی سازی پرداختند، در ایران سید علی محمد باب و حسین علی بهاء و ... را برای این کار برگزیدند.
در این دو قرن، دستهای استعمار به کار افتاده و به این مسئله استعماری رونق بیشتری داد. به عنوان مثال، حدود صد و اندی سال قبل، مردم هندوستان به رهبری نهرو، با استعمار انگلستان مبارزه کرده و استقلال خود را به دست آوردند.
در همین بحران، استعمار انگلیس شخصی به نام «غلام احمد قادیانی» را راست کرد، او خود را مهدی موعود خواند، و اعلام کرد: «همه احکام اسلام ثابت و به قوت خود باقی است، جز جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، که من آنها را نسخ کردم و به جای آن اطاعت از والی و حاکم را (که در آن روز، آن حاکم، دست نشانده استعمار انگلیس بود) بر همه واجب میکنم.»
جمعیت قادیانی، زشتترین جمعیتی هستند که هنگام اشغال هند توسط انگلیس، با دست مرموز انگلیسیها پدیدار شد، این جمعیت پیوسته برای ایجاد فساد و مبارزه با اسلام، به خصوص در افریقا تلاش مینماید.
نظیر این مطلب در مورد سیدعلی محمد باب، و حسین علی بهاء در ایران به وجود آمد که جدایی دین از سیاست و عدم دخالت و نظارت در امور، از دستورهای اولیه آنها است، چنان که در فصل پنجم ذکر میشود.
به این ترتیب نتیجه میگیریم که جاه طلبی و استعمار و تحمیق مردم و سوء استفاده برای رسیدن به منافع نامشروع، گروههایی از مردم را زیر ماسک مهدویت و بابیت، به وادی دین سازی و فرقهپردازی افکند تا با گل آلود کردن آب، ماهی بگیرند.
در صورتی که ویژگیهای حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) در ابعاد گوناگون از توحید، عدالت، امنیت فراگیر، صلح جهانی، اقتصاد خوب، اوج رشد علوم، تکامل همه جانبه امور معنوی و اخلاقی، و پذیرش عمومی با تشکیل حکومت واحد جهانی و ... هزارها فرسخ با عملکرد این مدعیان دروغین مهدویت فاصله دارد.
1. مهدویت از گفتمان های جدید در میان نسل انقلاب است. حتماً بزرگترها به یاد میاوردند که در سالهای قبل از انقلاب مهدویت موضوعی محجور در میان عوام بوده است. در سالهای اخیر گروههای مختلفی نیز با این داعیه سر برآوردهاند و این موضوع مهم را مطرح میکنند. اما آنچه در میان آنها مطرح میشود، تناقض و تعارض در اینگونه دیدگاههاست.
2. انقلاب اسلامی به عنوان نقطهی عطفی در تاریخ معاصر خود موجب مطرح شدن این اندیشه در میان عامه مردم در جامعه گردید. از این رو نشان دادن ارتباط میان اندیشه انقلابی-اسلامی و اندیشه مهدویت در عصر حاضر از ابعاد مهمی است که باید کاملاً ترسیم شود تا نوع موجهه ما با این جریانات مشخص گردد.
3. انقلاب اسلامی ما نمود ظاهری و بیرونی اندیشه امام خمینی است؛ اندیشه ای که در نوع جامعش تعبیر به اسلام ناب میشود. این نوع برداشت از دین اسلام همان برداشتی است که ضامن سلامت و حرکت رو به جلوی انقلاب است.
4. از دیدگاه امام انتظار همواره باید با حرکت و عمل همراه شود. «اینطور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان-سلام الله علیه- هستیم پس دیگر بنشینیم در خانههایمان و تسبیح را در دست بگیریم و بگوئیم عجل علی فرجه. عجل با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم بکنید برای آمدن او. (1/10/62) افضل الاعمال «انتظار» الفرج.
5. در اندیشه امام متجر به شخص یا گروهی اطلاق میشود که یا
1. دیدگاه ناقصی به احکام دین دارد.
2. یا اینکه نگاهش به دین یک نگاه ابزاری است که فقط تا جایی میتواند انسان را همراه کند.
6. «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته از متحجران خورده است، هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.» (3/12/67- منشور روحانیت)
«شما بای نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کرده اند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری اسلام التقاطی و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند.» (25/10/67)
7. از جمله مصادیق این نوع اسلام، انجمن حجتیه است که نگاهی فردگرایانه به دین دارد و از نگاه حکومتی به دین ابا میکند و با تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت مخالف است. آنها تنها وظیفه منتظر واقعی را دعا برای تعجیل در ظهور میدانند شکل و نمادگرایی از مظاهر این نوع نگاه به انتظار و دین است.
8. نوع نگاه دیگر که آن نیز میتواند از مصادیق تحجر دانست. نگاه غیر جامع به دین است که از سوی بعضی برخی گروههای موسوم به اصلاح طلب بیشتر مطرح میشود. از آن رو که میگویند در دین نباید انتظار بی جا داشته باشیم و از آنچه که دین درباره اش نظری ندارد، نباید منتظر پاسخ بود. هنوز از جانب این گروهها نظر خاصی درباره مهدویت مطرح نشده است. اما بعید نیست که در آینده نه چندان دور، آنها نیز داعیه مهدویت را مطرح کنند که آن هم دور از اندیشه اسلام ناب است.
9. نوع نگاه متحجرانه دیگر به دین، آن است که و ظیفه دین را فقط عرصه فردی بدانیم. حتی در نگاه به حکومت را اجبار بر اجرای احکام فردی بدانیم. گروههای موسوم به انصار حزب الله از این اندیشه و نگاه متاثر بوده اند. مهمترین شعار این گروه در این دوره مرگ بر بدحجاب بوده است و وظیفه حکومت را مقابله با آنها میدانسته اند. البته اکنون نگاه آنها ممکن است عوض شده باشد یا مسائل دیگری را مطرح کنند. اصل این نگاه به حاکمیت که وظیفهاش صرفاً نظارت بر اجرای احکام فردی است مشکل دارد.
10. نگاه اسلام ناب به انقلاب؛ آن را یکی از سلسله مبارزات قبل از ظهور میداند. در این نظام فکری ظهور، آخرین حلقه از سلسله مبارزات مبارزان راه حق و حقیقت است.
11. در اندیشه امام «ره» عدالت جزء همراه با اسلام است و جزئی که در مقابل تحجر قرار میگیرد و نه در کنار آن «مردم، علیه ظلم و بیداد ،تحجر و واپس گرایی قیام کردهاند....» و این همراهی در اندیشه انتظار هم منظور نظر است. یعنی مبارزه در راه عدالت و تحجر ستیزی مقدمهای است بر ظهور نهایی منجی.
12. امروز بیش از هر روز دیگر نیاز به بازخوانی اندیشه امام احساس می شود. امروزی که به نظر می رسد دو گفتمان تحجر و عدالت در مقابل هم اند و اندیشه انتظار سازنده در حال به حاشیه رانده شدن از سوی برخی از گروههایی است که با انقلاب ما هماهنگی ندارند.
صف بیارایید رندان! رهبر دل آمده جان برای دیدنش، منزل به منزل آمده
بلبل از شوق لقایش، پر زنان بر شاخ گل گل ز هجر روی ماهش، پای در گل آمده
طور سینا را بگو: ایام «صعق» آخر رسید موسی حق در پی فرعون باطل آمده
بانگ زن بر جمع خفاشان پست کور دل از ورای کوهساران، شمس کامل آمده
بازگو اهریمنان را فصل عشرت بار بست زندگی بر کامتان، زهر هلاهل آمده
دلبر مشکل گشا از بام چرخ چارمین با دم عیسی برای حل مشکل آمده
غم مخور، ای غرق دریای مصیبت غم مخور در نجاتت، نوح کشتیبان به ساحل آمده
منبع:
دیوان امام خمینی، ص 178 .
مصطفی سیرت، علی فر، فاطمه عصمت، حسن خو
هم حسین قدرت، علی زهد و محمد علم مه رو
شاه جعفر فیض و کاظم حلم و هشتم قبله گیسو
هم تقی تقوا، نقی بخشایش و هم عسکری مو
مهدی قائم که در وی جمع، اوصاف شهان شد
پادشاه عسکری طلعت، نقی حشمت، تقی فر
بوالحسن فرمان و موسی قدرت و تقدیر جعفر
علم باقر، زهد سجاد و حسینی تاج و افسر
مجتبی حلم و رضیه عفت و صولت چو حیدر
مصطفی اوصاف و مجلای خداوند جهان شد
منبع:
دیوان امام خمینی، ص 276 .
ما منتظریم از سفر برگردی یک روز شبیه رهگذر برگردی
با کاسه آب و مجمری از اسپند ما آمدهایم پشت در برگردی
وقتی سر شب که رفتنت را دیدیم گفتیم نمیشود سحر برگردی
ما منتظر توایم آقا نکند یک جمعه غروب بی خبر برگردی
من گوشهنشین کوچه برگشتم ای کاش که از همین گذر برگردی
پرواز نمیکنیم از اینجا باید در فصل نبود بال و پر برگردی
وقتش نرسیده است ای مرد ظهور با سیصد و سیزده نفر برگردی
"علی اکبر لطیفیان"