سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخت‏ترین گناهان گناهى بود که گناهکار آن را سبک شمارد . [نهج البلاغه]
یا غیاث المستغیثین - روز های آبی من
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا

نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
مقدمه‌
حدود 1400 سال‌ پیش‌ در سرزمینی‌ به‌ نام‌ کربلا، در میان‌ ریگ‌زارهای‌ خشک‌ وبدون‌ حیات‌، واقعه‌ای‌ شکل‌ گرفت‌ که‌ با درخشش‌ خود به‌ ابدیت‌ پیوست‌؛ «واقعة‌ عاشورا»،رهبر آن‌ کسی‌ جز «حسین‌ بن‌ علی‌» نبود، حسینی‌ که‌ آیین‌ ظلم‌ و ستم‌ را درهم‌ کوبید.
امام‌ حسین‌ (ع) برای‌ نجات‌ انسان‌ها به‌ پاخاست‌ و قیام‌ کرد و در این‌ راه‌ حتی‌خاندان‌ خود را هم‌ به‌ استقبال‌ شهادت‌ فرستاد. در کاروان‌ِ حسین‌ فقط‌ یک‌ عده‌ سربازنظامی‌ شرکت‌ نداشت‌، بلکه‌ کاروانی‌ عاشق‌ بودند از زن‌ و مرد، پیر و جوان‌، کودک‌ وبزرگ‌سال‌، که‌ ماجرای‌ فداکاری‌ها و جان‌ فشانی‌های‌ هرکدام‌ در تاریخ‌ به‌ جا مانده‌ است‌.
به‌ راستی‌ امام‌ حسین‌ خوب‌ می‌دانست‌ که‌ از مجرای‌ تجهیزات‌ نظامی‌، قدرت‌درهم‌ کوبیدن‌ آن‌ دستگاه‌ پر قدرت‌ و جبار را ندارد، ولی‌ نقشة‌ امام‌ حسین‌ (ع) برای‌رسیدن‌ به‌ هدف‌ والای‌ خود، چیز دیگری‌ بود. نقشة‌ او، به‌ تصویر کشیدن‌ فداکاری‌ وجانبازی‌ و شجاعت‌ افراد کاروان‌ بود و شعار آنها «هیهات‌ مِن‌َ الذِّلَه‌».
در این‌ میان‌، اگر نبود صبر و بردباری‌ زنان‌ هنگام‌ مصائب‌ و داغ‌ عزیزان‌شان‌ و اگرنبود پشتیبانی‌ و حمایت‌ همه‌ جانبه‌ (لفظی‌ و عملی‌) آنان‌ از همسران‌ و فرزندان‌ خود وتشویق‌ آنان‌ به‌ حمایت‌ از مولای‌ خود تا سر حد جان‌، عاشورا به‌ کجا می‌انجامید؟
به‌ راستی‌ نهضت‌ عاشورا را بدون‌ رشادت‌ها و شجاعت‌ها و بردباری‌های‌ بزرگ‌بانوی‌ کربلا، «زینب‌»، چگونه‌ می‌توان‌ وصف‌ نمود؟ آن‌ گاه‌ که‌ زنان‌ با احساسات‌ خود به‌فرزندان‌ و همسران‌شان‌ روحیه‌ می‌دادند و پرستاری‌ مهربان‌ بر بالین‌ آنها بودند وبا سخن‌و ناله‌ و زاری‌شان‌ لرزه‌ بر اندام‌ دشمنان‌ می‌انداختند، نادیده‌ نمی‌توان‌ گرفت‌ .
ما نیز به‌ منظور تبیین‌ هرچه‌ بیشتر نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا در این‌ مقال‌ به‌بررسی‌ و تحقیق‌ در لا به‌ لای‌ صفحات‌ تاریخ‌ کربلا پرداخته‌ایم‌ تا شاید بتوانیم‌ در این‌سال‌، عزت‌ و سربلندی‌ زنان‌ نهضت‌ عاشورا را دریابیم‌ و پویندة‌ راه‌ پر افتخار آنان‌ باشیم‌.
راز همراهی‌ زنان‌ در کاروان‌
با توجه‌ به‌ نبوغ‌ و علم‌ و مهارتی‌ که‌ امام‌ در اوضاع‌ سیاسی‌ اسلام‌ داشت‌؛ از روی‌نقشة‌ صحیح‌ و مجرای‌ طبیعی‌، شروع‌ به‌ مبارزه‌ کرد و هرچیزی‌ که‌ در پیشرفت‌ مقصودش‌مؤثر بود، به‌ کار بست‌. مؤثرترین‌ عاملی‌ که‌ در پیشرفت‌ هدف‌ امام‌ حسین‌ دخیل‌ بود،همراه‌ آوردن‌ و شرکت‌ زنان‌ در این‌ نهضت‌ عظیم‌ دینی‌ بود. اگر امام‌ حسین‌ با یک‌ عده‌ ازیاران‌ و وابستگان‌ خود به‌ کوفه‌ می‌رفت‌ و شهید می‌شد، بلافاصله‌ دستگاه‌های‌ تبلیغاتی‌بنی‌ امیه‌ که‌ در همه‌ جا آماده‌ و مجهز بودند و تمام‌ پیشامدها را به‌ نفع‌ آنان‌ توجیه‌ می‌کرد،به‌ کار می‌افتادند.
بر اثر تبلیغات‌ سوء بنی‌ امیه‌، مردم‌ این‌ قیام‌ و جنگ‌ را از جنگ‌های‌ معمولی‌ میان‌اعراب‌ تلقی‌ می‌نمودند و سر و صداها در مدت‌ کمی‌ خاموش‌ می‌گشت‌ و باز بنی‌ امیه‌ درکرسی‌ سلطنت‌ قرار می‌گرفت‌ و بر مبنای‌ مرام‌ خود عمل‌ می‌کرد، اما شرکت‌ بانوان‌ در این‌قیام‌، نگذاشت‌ نقشة‌ شوم‌ بنی‌ امیه‌ عملی‌ شود.
مرحوم‌ آیتی‌ اصرار دارد که‌ اهتمام‌ زنان‌ اهل‌بیت‌ به‌ خطبه‌ و خطابه‌ در فرصت‌های‌مختلف‌، با بودن‌ امام‌ علی‌ بن‌ الحسین‌، همه‌ برای‌ این‌ بوده‌ که‌ مانع‌ تحریف‌ حادثة‌ کربلاشوند (چه‌ لفظی‌ و چه‌ معنوی‌). متن‌ آن‌چه‌ واقع‌ شده‌ بود را به‌ صورت‌ خطبه‌ و خطابه‌ بیان‌کردند و هدف‌ِ امام‌ را هم‌ تشریح‌ کردند.
راز مطلب‌ این‌ است‌ که‌ حسین‌ می‌خواهد از راه‌ شهادت‌، ماده‌ای‌ تهیه‌ کند که‌ باتبلیغ‌ روی‌ آن‌، برای‌ ابد دستگاه‌ اموی‌ را رسوا سازد و آیین‌ ظلم‌ و ستم‌ آنان‌ را محکوم‌نماید.
مرگ‌ و شهادت‌ رکن‌ اساسی‌ و هستة‌ مرکزی‌ نقشة‌ حسین‌ است‌، اگر صحنة‌لرزانندة‌ کربلا به‌ وجود نیاید، زینب‌ کبری‌ و زین‌ العابدین‌ با کدام‌ سرمایه‌ می‌توانند قدم‌ درراه‌ تبلیغ‌ گذارند و با کدام‌ حربه‌ می‌توانند پیکر ظلم‌ اموی‌ را در هم‌ کوبند.
حسین‌ می‌رود تا با جانبازی‌ پرشکوه‌ خود، این‌ سرمایه‌ را تهیه‌ کند، می‌رود تا باایجاد یک‌ صحنة‌ شکننده‌، حربة‌ لازم‌ را به‌ دست‌ زینب‌ و بازماندگان‌ خود بسپرد. به‌همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ او خود تنها در این‌ راه‌ نمی‌رود، بلکه‌ زنان‌ و کودکان‌ و جمیع‌بستگانش‌ را نیز به‌ همراه‌ می‌آورد. به‌ او گفتند: ای‌ حسین‌، اکنون‌ که‌ خود عازم‌ این‌ سفرهول‌ انگیز و خطرناک‌ هستی‌، چرا کودکان‌ و زنان‌ را با خود می‌بری‌؟ محمد حنفیه‌، باچشمانی‌ اشکبار اصرار می‌ورزید که‌ حسین‌ از بردن‌ زنان‌ و کودکان‌ خودداری‌ کند، ولی‌حسین‌ به‌ همه‌ یک‌ جواب‌ می‌داد و می‌فرمود: «نه‌، آنها نیز باید در این‌ مسافرت‌ با من‌باشند، خداوند خواسته‌ آنان‌ نیز لباس‌ اسارت‌ به‌ تن‌ داشته‌ باشند.»
آری‌ باید یک‌ کاروان‌ اسیر به‌ راه‌ افتد و در لباس‌ اسارت‌، دربارة‌ قتل‌ حسین‌ تبلیغ‌کند و کوفه‌ و شام‌ را منقلب‌ نماید.
نقش‌های‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
نقش‌ اول‌ ـ تبیین‌ حقیقت‌ قیام‌: قیام‌ و مسافرت‌ امام‌ حسین‌ از مکه‌ به‌ سوی‌ کوفه‌،برای‌ جنگ‌ با بنی‌ امیه‌ نبود، بلکه‌ برای‌ نهی‌ از منکر، تغییر بدعت‌ها، اصلاح‌ کار امت‌ وآشکار ساختن‌ حق‌ و حقیقت‌ بود.
همراه‌ آوردن‌ بانوان‌، نظر به‌ اوضاع‌ و احوال‌ و عوامل‌ طبیعی‌ آن‌ روز ، این‌ مطلب‌ راتأیید می‌کند که‌ حرکت‌ امام‌ حسین‌ از حجاز به‌ سوی‌ عراق‌ به‌ سبب‌ دعوت‌نامه‌هایی‌ بودکه‌ رجال‌ بزرگ‌ اهل‌ کوفه‌ به‌ او نوشته‌ بودند و خواستار سفر امام‌ به‌ کوفه‌ بودند بر حسب‌وظیفة‌ دینی‌ به‌ دستیاری‌ و تشریک‌ مساعی‌ اهل‌ کوفه‌، احکام‌ و حقایق‌ اسلام‌ را ترویج‌کنند. وجود بانوان‌ در این‌ مسافرت‌ حاکی‌ از ا´ن‌ بود که‌ حضرت‌، دعوت‌ کوفیان‌ را از صمیم‌دل‌ قبول‌ کرده‌ و با زن‌ و فرزند به‌ طرف‌ آنها رهسپار گردیده‌ است‌ و خیال‌ حیله‌ و دورنگی‌ وفرار در کار نبوده‌ است‌. این‌ معنی‌ در تهییج‌ اشخاصی‌ که‌ به‌ وعده‌های‌ خود وفا نکردند، اثرمهمی‌ داشت‌.
نقش‌ دوم‌ ـ تعیین‌ حد فداکاری‌ در راه‌ دین‌: طبق‌ آیات‌ و روایات‌ مختلف‌، مسلمان‌در راه‌ دین‌ و حفظ‌ آن‌ باید از مال‌و جان‌ خویش‌ بگذرد. امام‌ حسین‌ عملاً این‌ مطلب‌ را به‌عموم‌ مردم‌ تعلیم‌ داد. برای‌ این‌ که‌ فطرت‌ بشری‌ طوری‌ آفریده‌ شده‌ که‌ در بیشتر وقت‌هااز جانبازی‌ و کشته‌ شدن‌ خود چندان‌ وحشتی‌ ندارد، اما هنگامی‌که‌ متوجه‌ شد در صورت‌تسلیم‌ نشدن‌، زن‌ و بچه‌اش‌ گرفتار خواهند شد، در برابر دشمن‌ تسلیم‌ می‌گردد و اعتذارمی‌نماید.
امام‌ حسین‌ در کربلا در شرایط‌ سختی‌ قرار گرفته‌ بود. او و خانواده‌اش‌، با یاران‌ کم‌ ونبودن‌ آب‌ و آذوقه‌، در میان‌ سی‌ هزار دشمن‌ محاصره‌ شده‌ بودند. ناله‌ و پریشانی‌ خواهران‌و دخترانش‌ او را متأثر می‌سازد و مکرر از طرف‌ دشمن‌ به‌ او تسلیم‌ شدن‌ در برابر یزیدپیشنهاد می‌شود. با این‌ همه‌ تا آخرین‌ لحظه‌، عزت‌ و شهامت‌ خود را حفظ‌ کرد، به‌ خواری‌و ننگ‌ ، تن‌ نداد و در برابر ستمکاران‌ سر تسلیم‌ فرود نیاورد.
روز عاشورا که‌ به‌ تدریج‌ نشانه‌های‌ گرفتاری‌ بانوان‌ ظاهر می‌شد، آنان‌ را به‌ صبردعوت‌ می‌کرد و به‌ ثواب‌ اجرهای‌ پروردگار امیدوارمی‌ ساخت‌. امام‌ حسین‌ با این‌ رفتار وگفتار، ارزش‌ و اهمیت‌ دین‌ را بیان‌ نمود و به‌ تمامی‌ مسلمانان‌ درس‌ دینداری‌ داد.
نقش‌ سوم‌ ـ گریه‌ و ناله‌: خاندان‌ امام‌ حسین‌ در جاهای‌ مختلف‌ و حساس‌ طوری‌ناله‌ و گریه‌ نموده‌اند که‌ حتی‌ دشمنان‌ را هم‌ منقلب‌ و متأثر ساخته‌اند. این‌ گریه‌ها آن‌ روزمانند شعله‌ سوزانی‌ بود که‌ بر خرمن‌ هستی‌ و کاخ‌های‌ بیداد حکومت‌ بنی‌ امیه‌ می‌افتاد ونابودش‌ می‌کرد. شهادت‌ امام‌ حسین‌ و یاران‌ وی‌ با آن‌ وضع‌ رقت‌ بار، ا´نقدر مردم‌ را متاثرنمی‌کرد که‌ ناله‌ها و گریه‌های‌ بانوان‌، مردم‌ را تحت‌ تاثیر قرار می‌داد. ناله‌ و گریة‌ بانوان‌ درروز عاشورا، مجلس‌ ابن‌ زیاد و یزید و سایر جاها پس‌ از واقعه‌ کربلا گویای‌ یک‌ نسیم‌ جان‌افزا و حیات‌ بخشی‌ بود که‌ هر ساعت‌ بر پیکره‌ این‌ نهضت‌ عظم‌ می‌دمید، بر افروخته‌ترمی‌کرد و درهمه‌ جا ا´ن‌ را زنده‌ نگه‌ می‌داشت‌ و نمی‌گذاشت‌ نفوذ بنی‌ امیه‌ ا´ن‌ را از بین‌ ببردوبی‌ اثر نماید. در شهر کوفه‌، شام‌، مدینه‌ وبین‌ راه‌ها با گریه‌ها و ناله‌های‌ جان‌ سوزخود،طوری‌ شهادت‌ و واقعة‌ عاشورا را مجسم‌ می‌ساختند، گویا مردم‌ ا´ن‌ واقعة‌ اسف‌ بار رادیدند.
نقش‌ چهارم‌ ـ اسیری‌ بانوان‌: موضوع‌ اسیری‌ ا´ل‌ پیامبر پس‌ از کشتن‌ عزیز انشان‌ا´ن‌ روز نظر تمامی‌ مسلمانان‌ کاری‌ بود برخلاف‌ منطق‌ دین‌ و قرا´ن‌، مخصوصاً با ا´ن‌ وضع‌رقت‌ بار. شکنجه‌ و فشاری‌ که‌ در کربلا در راه‌ها و در شهر شام‌ به‌ آنان‌ روا داشتند. دیگربنی‌ امیه‌ نتوانست‌ روی‌ این‌ عمل‌ خلاف‌ دین‌ و قرآن‌ خود، پرده‌پوشی‌ کند، در نتیجه‌،دشمنی‌ آنان‌ با پیامبر و فرزندانش‌، قرآن‌ و اسلام‌، جلوی‌ چشم‌ همه‌ مردم‌ آشکار شد.مسلمانان‌ به‌ تدریج‌ حساب‌ آنها را از اسلام‌ و قرآن‌ جدا کردند.
بانوان‌ هم‌ موضوع‌ اسیری‌ خود را با لحن‌ انکار و اعتراض‌ به‌ کارهای‌ بنی‌ امیه‌ درجاهای‌ متعدد ذکر می‌نمودند و مردم‌ را منقلب‌ می‌کردند. هنگامی‌که‌ اهل‌ شام‌ از اهل‌بیت‌عصمت‌ پرسیدند: شما کیستید؟ سکینه‌ دختر امام‌ حسین‌ فرمود: «ما اسیران‌ آل‌ محمدهستیم‌».
در مجلس‌ یزید، فاطمه‌ دختر امام‌ حسین‌ صدا زد: ای‌ یزید دختران‌ رسول‌ خدااسیر باشند؟
بر اثر این‌ سخن‌ حاضران‌ و خانوادة‌ یزید در پس‌ پرده‌ صدایشان‌ به‌ گریه‌ بلند شد.
شکی‌ نیست‌ این‌ نوع‌ تأثّرات‌ برای‌ اسیری‌ آل‌ پیامبر، خشم‌ و نفرت‌ مردم‌ را برامویان‌ برانگیخت‌ و حکومت‌ آنها را در نظر مردم‌ منفور و متزلزل‌ ساخت‌ و آنچه‌ در کربلا،در کوفه‌ و در مسیر شام‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌، سودمندترین‌ تبلیغ‌ بر ضد بنی‌ امیه‌ بود.
شیخ‌ بهایی‌ می‌نویسد: هنگامی‌ که‌ زنان‌ اسیر وارد منزل‌ شدند، زن‌های‌ آل‌ ابی‌سفیان‌ با چشمان‌ پر از اشک‌ از آنان‌ استقبال‌ کردند و دست‌های‌ آنان‌ را بوسیدند و سه‌ روزهمراه‌ آنان‌ به‌ سوگواری‌ پرداختند.
ابعاد حضور زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
با نگاهی‌ به‌ تاریخ‌ عاشورا، مشاهده‌ می‌شود که‌ زنانی‌ که‌ در صحنه‌های‌ کربلاحضور داشتند با به‌ عهده‌ گرفتن‌ نقش‌های‌ گوناگون‌، این‌ نهضت‌ را ماندگارکردند. در واقع‌درس‌های‌ آموزنده‌ این‌ نهضت‌ که‌ بانوان‌ فداکار ا´ن‌ را عرضه‌ کردند، هرکدام‌ این‌ واقعیت‌ راآشکار می‌کند که‌ نیمی‌ از تاریخ‌ وقایع‌ عاشورا را زنان‌ به‌ دوش‌ کشیده‌اند. از جمله‌ ابعادآموزندة‌ این‌ حضور می‌توان‌ به‌ موارد زیر اشاره‌ نمود:
ـ مشارکت‌ زنان‌ در جهاد: شرکت‌ در جبهة‌ پیکار و همدلی‌ و همراهی‌ با نهضت‌مردانة‌ امام‌ حسین‌ و مشارکت‌ در ابعاد مختلف‌ آن‌ از جلوه‌های‌ این‌ حضور است‌. چه‌همکاری‌ «طوعه‌» در کوفه‌ با نهضت‌ مسلم‌، چه‌ همراهی‌ همسران‌ برخی‌ شهدای‌ کربلا،چه‌ اعتراض‌ و انتقاد برخی‌ همسران‌ سپاه‌ کوفه‌ به‌ جنایت‌های‌ شوهرانشان‌، مثل‌«زن‌خولی‌».
ـ آموزش‌ صبر: روحیة‌ مقاومت‌ و تحمل‌ زنان‌ به‌ شهادت‌ها در کربلا، درس‌ دیگرنهضت‌ بود. اوج‌ این‌ صبوری‌ و پایداری‌ در رفتار و روحیات‌ «زینب‌ کبری‌» جلوه‌گر بود.
ـ پیام‌ رسانی‌: افشاگری‌های‌ زنان‌ و دختران‌ کاروان‌ کربلا، چه‌ در اسارت‌ و چه‌ دربازگشت‌ به‌ مدینه‌، نشانة‌ پاسداری‌ از خون‌ شهدا بود. بانوان‌ در خطبه‌ها و در گفت‌و گوهای‌پراکنده‌ خویش‌ که‌ به‌ تناسب‌ زمان‌ و مکان‌ بود، امویان‌ را نشانه‌ گرفتند.
حضور زنان‌ در همراهی‌ بعضی‌ انبیا و پیامبر خاتم‌ و نهضت‌ عظیم‌ عاشورا نشان‌می‌دهد که‌ این‌ حضور می‌تواند بار عاطفی‌ را در این‌ گونه‌ حرکت‌ها افزایش‌ دهد، ضمن‌این‌ که‌ در پیام‌ رسانی‌ در ادامه‌ حرکت‌ نیز مؤثر بوده‌اند.
پرستاری‌: رسیدگی‌ به‌ بیماران‌ و مداوای‌ مجروحان‌ از نقش‌های‌ دیگر زنان‌ درجبهه‌ها از جمله‌ عاشوراست‌. نقش‌ پرستاری‌ و مراقبت‌ حضرت‌ زینب‌ از امام‌ سجاد از این‌نمونه‌هاست‌.
مدیریت‌: بروز صحنه‌های‌ دشوار و بحرانی‌، استعداد افراد را شکوفا می‌سازد. نقش‌حضرت‌ زینب‌ در نهضت‌ عاشورا و سرپرستی‌ کاروان‌ اُسرا، درس‌ مدیریت‌ در شرایط‌بحران‌ را می‌آموزد. وی‌ مجموعة‌ بازمانده‌ را برای‌ اهداف‌ نهضت‌ هدایت‌ کرد و با هر اقدام‌خنثی‌ کنندة‌ نتایج‌ عاشورا از سوی‌ دشمن‌ مقابله‌ نمود و نقشة‌ ا´نان‌ را خنثی‌ کرد.
ـ حفظ‌ ارزش‌ها: درس‌ دیگر زنان‌ قهرمان‌ در کربلا، حفظ‌ ارزش‌های‌ دینی‌ واعتراض‌ به‌ هتک‌ حُرمت‌ خاندان‌ نبوت‌ و رعایت‌ عفاف‌ و حجاب‌ در برابر چشم‌های‌ آلوده‌است‌. زنان‌ اهل‌بیت‌ با آن‌که‌ اسیر بودند و لباس‌ها و خیمه‌هایشان‌ غارت‌ شده‌ بود و با وضع‌نامطلوب‌ در معرض‌ دید تماشاچیان‌ بودند؛ اما اعتراض‌کنان‌ بر حفظ‌ عفاف‌ تأکیدمی‌کردند. ام‌ کلثوم‌ در کوفه‌ فریاد کشید: «آیا شرم‌ نمی‌کنید برای‌ تماشای‌ اهل‌بیت‌ پیامبرجمع‌ شده‌اید؟»
وقتی‌ هم‌ که‌ در کوفه‌ در خانه‌ای‌ بازداشت‌ بودند، زینب‌ اجازه‌ نداد جز کنیزان‌، کسی‌وارد خانه‌ شوند. در سخنرانی‌ خود در کاخ‌ یزید نیز به‌ شهر به‌ شهر گرداندن‌ بانوان‌اعتراض‌کرد.
تغییر ماهیت‌ اسارت‌: اسارت‌ را به‌ آزادی‌ بخشی‌ تبدیل‌ کردند و در قالب‌ اسارت‌ به‌اسیران‌ واقعی‌ درس‌ آزادگی‌ دادند.
ـ عمق‌ بخشیدن‌ به‌ بعد عاطفی‌ و تراژدیک‌ کربلا: گریه‌ها، شیون‌ها، عزاداری‌ برشهدا و تحریک‌ عواطف‌ مردم‌ به‌ ماجرای‌ کربلا عمق‌ بخشید و بر احساسات‌ نیز تأثیرگذاشت‌ و از این‌ رهگذر ماندگارتر شد.
زنان‌ نهضت‌ عاشورا
زنانی‌ که‌ در نهضت‌ عاشورا و در صحنه‌های‌ گوناگون‌ آن‌ شرکت‌ داشتند،عبارت‌انداز:
ـ زینب‌ کبری‌:
زینب‌ از زنان‌ کربلاست‌ که‌ به‌ «ام‌ المصائب‌» معروف‌ است‌. او به‌برادرش‌ علاقة‌ بسیار داشت‌ و شوهرش‌ یکی‌ از متمولین‌ عرب‌ بود. بردباریش‌ مانند امام‌حسن‌ و شجاعتش‌ مانند امام‌ حسین‌ بود.
همانا جبرئیل‌ که‌ به‌ پیامبر پیام‌ آورد که‌ نام‌ این‌ دختر را زینب‌ بگذار، گریان‌ گردید.وقتی‌ پیامبر سبب‌ گریه‌ را پرسید، عرض‌ کرد: این‌ دختر از آغاز زندگی‌ تا پایان‌ روزگارناپایدار، بی‌ رنج‌ نخواهد زیست‌. گاهی‌ به‌ درد مصیبت‌ تو مبتلا و گاهی‌ در غم‌ پدر و زمانی‌به‌ دردِ فراق‌ برادرش‌ حسن‌ دچار خواهد بود. افزون‌بر ا´ن‌ به‌ مصائب‌ کربلا و نوائب‌ دشت‌نینوا گرفتار می‌شود و چندان‌ که‌ مویش‌ سفید و قامتش‌ تا خواهد شد. آن‌ وقت‌ فاطمه‌عرض‌ کرد: «یا ابتاه‌، چه‌ ثواب‌ دارد آن‌ کس‌ که‌ بر دخترم‌ زینب‌ گریه‌ کند؟» پیامبر فرمود:«ثواب‌ او مثل‌ ثواب‌ کسی‌ است‌ که‌ بر برادرش‌ حسین‌ گریه‌ کند» گویند زینب‌ در زناشویی‌ باعبدالله‌ شرط‌ کرده‌ بود که‌ من‌ به‌ برادرم‌ حسین‌ علاقمندم‌ و باید همه‌ روزه‌ مرا اجازه‌فرمایی‌ حسین‌ام‌ را زیارت‌ کنم‌ و بر این‌ منوال‌ بود تا حسین‌ مدفون‌ شد.
ام‌ّ وهب‌: ام‌ وهب‌ زنی‌ مسیحی‌ بود که‌ در دوران‌ امام‌ حسین‌ مسلمان‌ شد. او زوجة‌عبدالله‌ بن‌ عمیر کلبی‌ بود و با همسرش‌ از کوفه‌ آمدند و به‌ سیدالشهدا ملحق‌ شدند. ام‌وهب‌ با عمود خیمه‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ رفته‌ بود و تا حسین‌ (ع) او را به‌ خیمه‌ برنگرداند، به‌حرف‌ شوهر نبود. چون‌ روز عاشورا پیش‌ آمد، ما در وهب‌ او را تحریض‌ به‌ جهاد نمود. وهب‌17 روز بود که‌ عروسی‌ کرده‌ بود و هنگام‌ عزیمت‌ به‌ کربلا زوجه‌اش‌ به‌ او گفت‌: تو را به‌ خداقسم‌ که‌ مرا در این‌ صحرا بیوه‌ مگذار و جان‌ خویش‌ پاس‌ بدار. مادر وهب‌ گفت‌: ای‌ فرزندسخن‌ زن‌ را از پس‌ گوش‌ گذار که‌ بی‌ رضای‌ حسین‌ و رضای‌ من‌ از شفاعت‌ جدش‌بهره‌ای‌ نخواهی‌ برد. لاجرم‌ زن‌ وهب‌ گفت‌: باشد که‌ چون‌ در راه‌ پسر پیغمبر شهید شوی‌ ودر بهشت‌ برین‌ جای‌ کنی‌ و با حورالعین‌ همنشینی‌ نمایی‌، مرا فراموش‌ فرمایی‌. واجب‌است‌ که‌ در حضور امام‌ با من‌ عهد استوار نمایی‌ که‌ در بهشت‌ جدا از من‌ اقامت‌ ننمایی‌.سپس‌ هردو خدمت‌ حضرت‌ حاضر شدند و حسین‌ چون‌ این‌ را شنید سخت‌ بگریست‌ ومسئلت‌ او را به‌ اجابت‌ مقرون‌ داشت‌ و آن‌ زن‌ را مطمئن‌ خاطر ساخت‌.
بنابر روایت‌ صدوق‌ در امالی‌، وهب‌ عمود خیمه‌ را کند و هفت‌ یا هشت‌ نفر را کشت‌.بعد اسیر شد و عمربن‌ سعد گفت‌: سرش‌ را جدا کردند و به‌ جانب‌ لشکر حسین‌ انداختند.مادرش‌ شمشیر وهب‌ را گرفت‌ و مبارزت‌ کرد. امام‌ حسین‌ فرمود: بنشین‌ مادر وهب‌، خداجهاد را از زنان‌ برداشت‌، تو و پسر تو در بهشت‌ می‌باشید با جد من‌.
مادر وهب‌ عمود خیمه‌ را برداشت‌ و دو ن فر را کشت‌ و امام‌ حسین‌ او را برگرداند.زوجة‌ وهب‌ رفت‌ که‌ خون‌ از روی‌ آن‌ سرپاک‌ کند. پس‌ شمر او را دید. به‌ غلام‌ خود امر کردکه‌ عمودی‌ بر سر او زد. پس‌ سرش‌ شکست‌ و کشته‌ شد و او اول‌ زنی‌ بود که‌ در لشکر امام‌حسین‌ کشته‌ شد.
ـ ام‌ّ البنین‌:
فاطمه‌ بنت‌ حزام‌ ملقب‌ به‌ ام‌البنین‌ مادر قمر بنی‌ هاشم‌ بود که‌ اگر چه‌در زمین‌ کربلا حاضر نبود، اما چهار جوان‌ او در رکاب‌ حسین‌ شهید شدند و او از ناله‌ و گریه‌آرام‌ نشد تا به‌ جوار حق‌ پیوست‌.
وقتی‌ خبر شهادت‌ فرزندانش‌ در مدینه‌ به‌ ام‌ البنین‌ رسید، گفت‌: «از امام‌ حسین‌مرا خبر دهید. فرزندانم‌ و آنچه‌ زیر آسمان‌ کبود است‌، فدای‌ حسین‌ باد. چرا ابتدا از حال‌حضرت‌ ابی‌ عبدالله‌ مرا مطلع‌ نمی‌سازید؟»
این‌ شدت‌ علاقه‌ به‌ امام‌، تنها دلیل‌ کوچک‌ شمردن‌ شهادت‌ فرزندان‌ خود در برابرشهادت‌ امام‌ حسین‌ بود.
ـ فاطمه‌ کبری‌:
فاطمه‌ کبری‌ (دختر امام‌ حسین‌) در علم‌، عبادت‌ و معنویت‌ مقام‌بالایی‌ داشت‌ و از زنان‌ مجاهد و نمونه‌ محسوب‌ می‌شد. ایشان‌ همراه‌ همسرش‌، حسن‌مثنی‌ (فرزند امام‌ حسن‌) در کربلا حضوری‌ فعال‌ داشت‌ و شاهد مصائب‌ دردناک‌ عاشورابود.
هنگام‌ هجوم‌ وحشیانة‌ امویان‌ به‌ خیمه‌ها، فاطمه‌ مورد هجوم‌ و غارت‌ قرار می‌گیردو گوشواره‌هایش‌ را وحشیانه‌ از گوشش‌ درمی‌آورند. این‌ سختی‌ و شکنجه‌ نتوانست‌ ازروحیة‌ قوی‌ و شجاعت‌ کم‌ نظیر فاطمه‌ بکاهد. او دختر حسین‌ و برادرزادة‌ زینب‌ است‌. اوپیام‌رسان‌ عاشوراست‌ و باید همچون‌ دختر علی‌ پایه‌های‌ کاخ‌ ستمگران‌ را درهم‌ فروریزد. از این‌ رو در مرکزقدرت‌ عبیدالله‌ (کوفه‌) با خطبه‌ای‌ غرّا ستم‌ بنی‌ امیه‌ را افشا می‌کندو به‌ دنیاپرستان‌ می‌فهماند که‌ خون‌ حسین‌ در رگ‌های‌ فاطمه‌اش‌ جوشان‌ است‌. پس‌ ازعاشورا ولید بن‌ عبدالملک‌، مروان‌، همسر فاطمه‌ را مسموم‌ و شهید کرد و فاطمه‌ که‌ شدیداًبه‌ همسرش‌ وفادار بود، روی‌ قبر شوهرش‌ خیمه‌ای‌ برپا می‌کند و به‌ مدت‌ یکسال‌سوگواری‌ می‌کند.
دلهم‌: یکی‌ از کسانی‌ که‌ امام‌ حسین‌ از وی‌ دعوت‌ کرد، «زهیر بن‌ قین‌» است‌؛ زهیراز کسانی‌ بود که‌ احتیاج‌ داشت‌، دیگران‌ استعداد پاکی‌ و حق‌ طلبی‌ و فداکاری‌ را دروجودش‌ روشن‌ کنند. نخستین‌ گام‌ را امام‌ حسین‌ در این‌ راه‌ برداشت‌. گام‌ دوم‌ را همسرزهیر، «دلهم‌» برداشت‌. هنگامی‌که‌ (زهیر) از مضمون‌ دعوت‌ سیدالشهدا آگاهی‌ یافت‌،استقبال‌ نکرد. بلکه‌ قیافة‌ او نشان‌ می‌داد که‌ چندان‌ میلی‌ به‌ رفتن‌ به‌ کربلا ندارد. به‌خصوص‌ که‌ امام‌ حسین‌ از وی‌ خواسته‌ بود که‌ کسانش‌ را نیز برای‌ پیوستن‌ به‌ لشکر، همراه‌خویش‌ ببرد. از همین‌جا دلهم‌ برنامة‌ خود را آغاز کرد. او به‌ منظور تشویق‌ زهیر، چنین‌گفت‌: «سبحان‌ الله‌! فرزند رسول‌ خدا از تو دعوت‌ می‌کند که‌ به‌ یاری‌اش‌ بشتابی‌. اما تو درقبول‌ دعوت‌ او تردید به‌ دل‌ راه‌ می‌دهی‌! چه‌ می‌شود که‌ سخنش‌ را بشنوی‌ و هرچه‌ زودترخود را به‌ او برسانی‌!»
زهیر به‌ تشویق‌ این‌ بانوی‌ قهرمان‌، در سپاه‌ امام‌ حسین‌ با شور و اخلاص‌ جنگید ومیمنة‌ سپاه‌ را برعهده‌ گرفت‌. سرانجام‌ پس‌ از کشتن‌ 120 نفر، به‌ شهادت‌ رسید.
دلهم‌، کفنی‌ به‌ غلام‌ زهیر داد که‌ برو آقای‌ خود را کفن‌ کن‌. غلام‌ که‌ به‌ قتلگاه‌ رسیدو بدن‌ امام‌ حسین‌ را برهنه‌ دید، با خود گفت‌ بدن‌ آقای‌ خود را کفن‌ کنم‌ و بدن‌ امام‌ حسین‌برهنه‌ بماند؟ هرگز چنین‌ کاری‌ نکنم‌. سپس‌ کفن‌ را بر حسین‌ پوشانید و برای‌ زهیر کفن‌دیگری‌ تهیه‌ کرد.
ـ شهر بانو:
شهربانو زنی‌ از نژاد ایرانی‌ و همسر امام‌ حسین‌ بود. او یکی‌ از بانوان‌دشت‌ کربلاست‌ که‌ کودکش‌ در دشت‌ کربلا به‌ دست‌ «هانی‌ بن‌ ثبیت‌» شهید شد. گفته‌اندکه‌ در کربلا طفلی‌ از سراپرده‌ برون‌ شد و از وحشت‌ و حیرت‌ به‌ راست‌ نظر کرد. به‌ ناگاه‌سنگین‌ دلی‌ به‌ نام‌ هانی‌ بن‌ ثبیت‌ او را شهید نمود و گفته‌اند که‌ در وقت‌ شهادت‌، مادرش‌شهربانو ایستاده‌ و یارای‌ سخن‌ گفتن‌ و توان‌ حرکت‌ کردن‌ نداشت‌ و مخفی‌ نماند این‌شهربانو غیر از مادر امام‌ زین‌ العابدین‌ است‌.
ـ ام‌ّ خلف‌:
ام‌ّ خلف‌ زوجة‌ مسلم‌ بن‌ عوسجه‌ بود. گویند چون‌ پسر مسلم‌، پدر راشهید دید مانند شیر شرزه‌ بردمید و خواست‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ برود. امام‌ حسین‌ فرمود: «ای‌جوان‌ پدرت‌ شهید شد تو نیز اگر شهید شوی‌ مادرت‌ چه‌ کند؟» پسر مسلم‌ خواست‌ طریق‌مراجعت‌ سپارد که‌ مادرش‌ شتاب‌ زده‌ راه‌ برگرفت‌ و گفت‌: «ای‌ پسر، سلامت‌ نفس‌ را برنصرت‌ پسر پیامبر اختیار می‌کنی‌؟ هرگز از تو رضا نخواهم‌ شد و هنگامی‌ که‌ پسر به‌شهادت‌ رسید، مادر همی‌ فریاد کرد: ای‌ پسر شاد باش‌ که‌ هم‌ اکنون‌ از دستان‌ ساقی‌ کوثرسیراب‌ خواهی‌ شد.»
ـ رباب‌:
او دختر امرءالقیس‌، شاعر بزرگ‌ عرب‌ و همسر سیدالشهداست‌. دارای‌ دوفرزند بود، یکی‌ سکینه‌ ـ عقیلة‌ قریش‌ ـ و دیگری‌ عبدالله‌ ـ که‌ روز عاشورا در سنین‌شیرخوارگی‌ در برابر چشمان‌ حسرت‌ زدة‌ مادر کشته‌ شد ـ به‌ دنبال‌ واقعة‌ کربلا، راه‌ اسیری‌شام‌ را پیش‌ گرفت‌ و سرانجام‌ به‌ اتفاق‌ بازماندگان‌ مصیبت‌ زدة‌ حسین‌، به‌ مدینه‌ برگشت‌.
پس‌ از مراجعت‌، اشراف‌ قریش‌ به‌ خواستگاری‌ او آمدند؛ لکن‌ همه‌ را جواب‌ گفت‌.در مدینه‌ هرگز به‌ زیر سقف‌ نرفت‌ و همچنان‌ به‌ یاد همسر گرامی‌ و فرزند دلبندش‌ سوخت‌و گداخت‌ تا در گذشت‌. برخی‌ گفته‌اند: یکسال‌ بر کنار قبر حسین‌ عزاداری‌ کرد، سپس‌ به‌مدینه‌ بازگشت‌.
رباب‌ یکی‌ از شایسته‌ترین‌ زنان‌ عصر خویش‌ است‌. مرگ‌ پرافتخار او یک‌ سال‌بعد از واقعة‌ کربلا اتفاق‌ افتاد.
هنگامی‌ که‌ در شام‌ بود، سر حسین‌ را برداشت‌ و در آغوش‌ گرفت‌ و گفت‌: «ای‌حسین‌ عزیزم‌، هرگز تو را که‌ در زیر نیزه‌های‌ دشمن‌ از پای‌ درآمدی‌، فراموش‌ نمی‌کنم‌. اورا در کربلا به‌ خاک‌ و خون‌ کشیدند. خداوند کربلا را آب‌ ندهد».
ـ اُم‌ّ عمرو:
ام‌ عمرو بن‌ جناده‌ از دیگر زنان‌ کربلا بود که‌ پسرش‌ را به‌ میدان‌ جنگ‌فرستاد تا شربت‌ شهادت‌ بنوشد و هنگامی‌ که‌ سرپسرش‌ را به‌ لشکرگاه‌ امام‌ حسین‌انداختند، آن‌ را به‌ سینه‌ چسبانید و بوسید و گفت‌: «احسنت‌ ای‌ پسر من‌ و ای‌ مایة‌ روشنی‌چشم‌ من‌!» سپس‌ سر را با تمام‌ غضب‌ به‌ سوی‌ دشمن‌ پرتاب‌ کرد. آن‌گاه‌ عمود خیمه‌ رابرگرفت‌ و بر لشکر ابن‌ سعد حمله‌ برد و دو تن‌ را کشت‌ و به‌ فرمان‌ امام‌ حسین‌ بازگشت‌.
ـ فکهیه‌ زوجه‌ عبدالله‌ بن‌ اریقط‌: فکهیه‌، همسر عبدالله‌ بن‌ اریقط‌ بود که‌ برای‌ اوپسری‌ آورد و او را قارب‌ نامید که‌ در کربلا شهادت‌ یافت‌ و مادرش‌ نیز با رباب‌ همراه‌ دیگراسیران‌ به‌ شام‌ رفت‌.
ـ ام‌ّ اسحاق‌:
ام‌ّ اسحاق‌ دختر طلحه‌ بن‌ عبیدالله‌ و همسر امام‌ حسن‌ مجتبی‌ بود وپسرانش‌ حسین‌ بن‌ حسن‌ و طلحه‌ بن‌ حسن‌ در کربلا حضور داشتند.
ـ
ام‌ّ کلثوم‌:
ام‌ کلثوم‌ دختر علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌، همسر مسلم‌ بن‌ عقیل‌ و مادر عبدالله‌و محمد دو طفل‌ مسلم‌ بود که‌ همگی‌ در زمین‌ کربلا حاضر بودند. گویند هنگامی‌ که‌ خبرقتل‌ مسلم‌ به‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌ رسید، حمیده‌ دختر مسلم‌ را طلبید و دست‌ نوازش‌ برسر او کشید.
ام‌ الثغر:
ام‌ الثغر دختر عمرو همسر عقیل‌ بن‌ ابیطالب‌ بود و جعفر بن‌ عقیل‌ از اومتولد گردید که‌ هر سه‌ در سرزمین‌ کربلا حضور داشتند.
ام‌ کلثوم‌: دختر عبدالله‌ بن‌ جعفر الطیار و دختر زینب‌ است‌ که‌ با قاسم‌ بن‌ محمدبن‌ جعفر بن‌ ابی‌ طالب‌ ازدواج‌ کرد. و از دیگر زنان‌ کربلاست‌.
ـ فاطمه‌ صغری‌:
فاطمه‌ صغری‌ بنت‌ الحسین‌، دختری‌ کوچک‌ بود که‌ به‌ سندتاریخ‌، چون‌ حسین‌ را شهید کردند و فاطمه‌ از شهادت‌ پدر آگاه‌ شد، به‌ زاری‌ و سوگواری‌پرداخت‌.
ـ لیلی‌ بنت‌ مسعود:
لیلی‌ دختر مسعود، بانوی‌ حرم‌ امیرالمؤمنین‌ بود که‌ پسرش‌عبدالله‌ اصغر در رکاب‌ سیدالشهدا شهید شد.
پیام‌ رسانی‌ زینب‌
وقتی‌ امام‌ حسین‌ از مدینه‌ به‌ مکه‌ و از آن‌جا به‌ کربلا آمد، زینب‌ همراه‌ برادرش‌ بودو در واقع‌ سرپرست‌ بانوان‌ و کودکان‌ بود و تا آخرین‌ توان‌ در این‌ سفر به‌ برادر و نهضت‌برادرش‌ کمک‌ کرد. با این‌که‌ در سن‌ 55 سالگی‌ بود، بزرگترین‌ و سخت‌ترین‌ مصائب‌ را درراه‌ به‌ ثمر رساندن‌ اهداف‌ عالیه‌ برادرش‌ امام‌ حسین‌ تحمل‌ نمود. بانوان‌ حرم‌، به‌ خصوص‌خواهرش‌ ام‌ کلثوم‌ و دختر برادرش‌ سکینه‌ و همسر برادرش‌ رباب‌ نیز کمال‌ تحمل‌ واستقامت‌ را کردند.
زینب‌ دو فرزندش‌ محمد و عون‌ را با خود به‌ کربلا آورده‌ بود و این‌ دو نوجوان‌ در راه‌حسین‌ به‌ شهادت‌ رسیدند. چون‌ کوهی‌ استوار در برابر حوادث‌، ایستادگی‌ کرد. اگر گریه‌می‌کرد، گریه‌اش‌ فریاد بر ضد ظلم‌ بود. فریاد بیداری‌ بود.
او پیام‌آور خون‌ شهیدان‌ بود، وگرنه‌ به‌ ابن‌ زیاد نمی‌گفت‌: «جز زیبایی‌ و سعادت‌،چیز دیگری‌ ندیدم‌». او حتی‌ وقتی‌ به‌ مدینه‌ بازگشت‌، در هر فرصتی‌ پیام‌ شهیدان‌ کربلا رابه‌ مردم‌ می‌رساند.
در عصر روز یازدهم‌ (محرّم‌) که‌ اسرا را آوردند، وقتی‌ به‌ قتلگاه‌ رسیدند، همه‌ بی‌اختیار خودشان‌ را از روی‌ مرکب‌ها به‌ روی‌ زمین‌ انداختند. زینب‌ خودش‌ را به‌ بدن‌ مقدس‌ابا عبدالله‌ می‌رساند و آن‌ را به‌ وضعی‌ دلخراش‌ می‌بیند. بدنی‌ بی‌ سر و لباس‌. آن‌چنان‌ ناله‌کرد که‌ اشک‌ دشمن‌ جاری‌ شد.
مجلس‌ عزای‌ حسین‌ را برای‌ اولین‌ بار زینب‌ ساخت‌، ولی‌ در عین‌ حال‌ از وظایف‌خودش‌ غافل‌ نیست‌. پرستاری‌ زین‌ العابدین‌ به‌ عهدة‌ اوست‌. نگاه‌ کرد به‌ زین‌ العابدین‌،دید حضرت‌ که‌ چشمش‌ به‌ این‌ وضع‌ افتاده‌، آن‌ چنان‌ ناراحت‌ است‌، گویی‌ می‌خواهد قالب‌تهی‌ کند. فوراً بدن‌ ابا عبدالله‌ را رها کرد و آمد سراغ‌ امام‌ زین‌العابدین‌: «پسر برادر! چرا تورا در حالی‌ می‌بینم‌ که‌ می‌خواهد روح‌ از بدنت‌ پرواز کند؟» امام‌ فرمود: «عمه‌ جان‌! چطورمی‌توانم‌ بدن‌ های‌ عزیزان‌ خودمان‌ را ببینم‌ و ناراحت‌ نباشم‌؟» زینب‌ در همین‌ شرایط‌شروع‌ می‌کند به‌ تسلیت‌ خاطردادن‌ به‌ امام‌.
آینده‌ این‌جا کعبة‌ اهل‌ خلوص‌ خواهد بود. زینب‌ برای‌ امام‌ زین‌العابدین‌روایت‌می‌کند.
روز دوازدهم‌ (محرّم‌) اسرا با طبل‌ و شیپور وارد کوفه‌ شدند و سرهای‌ مقدس‌ را به‌استقبال‌ آنها بردند. در یک‌ موقع‌ خاصی‌ زینب‌ موقعیت‌ را تشخیص‌ می‌دهد و اشاره‌ کرد،عبارت‌ تاریخ‌ این‌ است‌: «وَقد او مات‌ الی‌ الناس‌ ان‌ اسکتوا فارتدّت‌ الانفاس‌ و سکنت‌الاجراس‌؛ یعنی‌ در آن‌ هیاهو و قلقله‌ که‌ اگر هلهله‌ می‌کردند صدایش‌ به‌ جایی‌ نمی‌رسید،گویی‌ نفس‌ها در سینه‌ حبس‌ شد و صدای‌ زنگ‌ها و هیاهو خاموش‌ شد، مرکب‌ها هم‌ایستادند.» در کوفه‌ 20 سال‌ پیش‌ علی‌ خلیفه‌ بود. هنوز در میان‌ مردم‌ خطبه‌ خواندن‌ علی‌ضرب‌ المثل‌ بود. راوی‌ گوید: گویی‌ علی‌ زنده‌ شده‌ و سخن‌ او از دهان‌ زینب‌ می‌ریزد.
زینب‌ در کوفه‌ خطبه‌ای‌ قرائت‌ نمود: «ای‌ اهل‌ کوفه‌ قبیح‌ باد روهای‌ شما، چه‌ پیش‌آمد شما را که‌ از نصرت‌ حسین‌ دست‌ برداشتید تا این‌که‌ او را شهید کردید و اموال‌ او راغارت‌ کردید؟ اف‌ بر شما، آیا می‌دانید خون‌ طاهری‌ را ریختید و کسی‌ را کشتید که‌ بهتر ازهمه‌ جهانیان‌ بود؟ مادرهایتان‌ به‌ عزایتان‌ بنشینند که‌ به‌ زودی‌ جزا خواهید شد به‌ آتشی‌که‌ خاموش‌ شدنی‌ ندارد. من‌ تا زنده‌ هستم‌ بر برادرم‌ می‌گریم‌ و بعد از این‌، چشم‌هایم‌ به‌اشکی‌ که‌ چون‌ سیل‌ جاری‌ به‌ صورت‌ متراکم‌ می‌باشد، خشک‌ نخواهد شد.» سپس‌ بانگ‌بر اهل‌ کوفه‌ زد: «صدقه‌ بر ما اهل‌ بیت‌ روا نیست‌. ای‌ اهل‌ کوفه‌ مردان‌ شما، مردان‌ ما رامی‌کشند و زنان‌ شما بر ما گریه‌ می‌کنند. فردای‌ قیامت‌ خداوند متعال‌ میان‌ ما و شما حکم‌خواهد فرمود».
این‌ سخنان‌ که‌ با عبارت‌های‌ شیوا از دلی‌ سوخته‌ برمی‌آید، همه‌ را دگرگون‌ کرد به‌گونه‌ای‌ که‌ شنوندگان‌ دست‌ها را بر دهان‌ نهاده‌ و دریغ‌ می‌خوردند. واکنش‌ مردم‌ کوفه‌چنان‌ بود که‌ راوی‌ می‌گوید: به‌ خدا قسم‌ مردم‌ کوفه‌ را در آن‌ روز دیدم‌ که‌ بهت‌ زده‌ اشک‌می‌ریختند و از شدت‌ اندوه‌، دست‌ها را بر دهان‌ گرفته‌ و انگشتان‌ خود را می‌گزیدند.
ویژگی‌های‌ زینب‌ در ماجرای‌ کربلا بسیار است‌. مهم‌ترین‌ ویژگی‌های‌ او رامی‌توان‌ در سه‌ موضوع‌ زیر خلاصه‌ نمود:
1ـ تا برادرش‌ امام‌ حسین‌ بود، یگانه‌ حامی‌ او بود و بعد از او از حجت‌ خدا امام‌سجاد، حمایت‌ کرد و در چندین‌ مورد نگذاشت‌ او را به‌ قتل‌ برسانند و خود را سپر او کرد.
2ـ او سرپرست‌ یتیمان‌ و بانوان‌ بی‌سرپرست‌ بود و تا آخرین‌ لحظه‌ از آنها حمایت‌کرد. حتی‌ جیرة‌ آب‌ خود را برای‌ کودکان‌ می‌گذاشت‌ و در عین‌ حال‌ نماز شبش‌ترک‌نمی‌شد.
3ـ او پیام‌آور خون‌ شهیدان‌ بود. در کوفه‌ و شام‌ و مدینه‌ و و هرجایی‌ که‌ فرصت‌ به‌دست‌ می‌آورد از شهیدان‌ و آرمان‌های‌ مقدس‌ آنها می‌گفت‌ و هدف‌ قیام‌ امام‌ حسین‌ رامشخص‌ می‌کرد و مردم‌ را بیدار می‌نمود. خطبة‌ غرّای‌ او در کوفه‌ و شام‌ عجیب‌ صدا کرد.یزید را به‌ لرزه‌ انداخت‌ و او را با کوبنده‌ترین‌ مطالب‌ در برابر جمعیت‌ محکوم‌ ساخت‌، به‌طوری‌ که‌ او در ظاهر اظهار پشیمانی‌ کرد و جنایت‌ را بر گردن‌ عبیدالله‌ بن‌ زیادمی‌انداخت‌.
نتیجه‌
با بررسی‌هایی‌ مختصر در تاریخ‌ عاشورا، می‌توان‌ گفت‌ که‌ در این‌ نهضت‌ عظیم‌هرچند یزیدیان‌ ، سپاه‌ امام‌ حسین‌ (ع) را به‌ قتل‌ رساندند، ولی‌ تا این‌ مرحله‌ فقط‌ نیمی‌ ازنقشه‌ امام‌ حسین‌ اجرا شده‌ بود و نیم‌ دیگر آن‌، تبلیغ‌ روی‌ واقعة‌ عاشورا و رسوایی‌ دستگاه‌اُموی‌ بود.
این‌ وظیفة‌ مهم‌ و خطیر را چه‌ کسانی‌ باید انجام‌ می‌دادند، جز بازماندگان‌ کاروان‌سیدالشهدا بازماندگانی‌ که‌ اکثر آنها اطفال‌ و زنان‌ بودند. گرچه‌ این‌ زنان‌ از ابتدا که‌همسران‌ و فرزندان‌ عزیز خود را تشویق‌ به‌ جهاد در برابر سپاه‌ کفر و حمایت‌ از مولای‌ خودمی‌کردند و از همان‌ هنگام‌ که‌ از مجروحان‌ جنگ‌ پرستاری‌ و دلجویی‌ می‌کردند و به‌ آنهادر جهت‌ ادامه‌ نبرد علیه‌ باطل‌ نیرو و روحیه‌ می‌دادند، در این‌ نهضت‌ نقش‌ داشتند.
بعد از واقعة‌ عاشورا، اسیران‌ با زبان‌ گویا و نافذ خود و با شرح‌ وقایع‌ و مصیبت‌های‌کربلا، رسوایی‌ بزرگی‌ برای‌ خاندان‌ بنی‌ امیه‌ به‌ بار آوردند! تبلیغاتی‌ که‌ بزرگ‌ بانوی‌ کربلا،زینب‌ 3 روی‌ واقعة‌ عاشورا با خطابه‌های‌ آتشین‌ خود انجام‌ می‌داد، موجی‌ از خشم‌ ونفرت‌ به‌ سوی‌ دودمان‌ اموی‌ سرازیر می‌ساخت‌ و افکار مردم‌ را آمادة‌ انقلاب‌ می‌نمود.
جاودانگی‌ عاشورا، پس‌ از چهارده‌ قرن‌ حاصل‌ کار همین‌ بانوان‌ بازمانده‌ بود که‌نگذاشتند این‌ واقعه‌ در صحرای‌ خشک‌ و سوزان‌ کربلا دفن‌ شود و فراموش‌ شود ویا از یادبرود. زیرا «تاریخ‌ کربلا یک‌ تاریخ‌ مذکر ـ مؤنث‌ است‌. حادثه‌ای‌ که‌ مرد و زن‌ هردو در آن‌نقش‌ داشته‌اند ولی‌ مرد در مدار خودش‌ و زن‌ در مدار خودش‌.»
انقلاب‌ اسلامی‌ مردم‌ ایران‌ نیز نمونة‌ همان‌ نهضت‌ عاشورا بود که‌ زنان‌ فداکاربسیاری‌ در آن‌ نقش‌ داشتند. از این‌ رو پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ یکی‌ از وظایف‌ زنان‌ جامعه‌این‌ است‌ که‌ با الگوگیری‌ از زینب‌ و رشادت‌های‌ او و سایر بانوان‌ کربلا، همواره‌ یگانه‌حامی‌ انقلاب‌ و خون‌های‌ شهدا باشند و عزت‌ و افتخاری‌ را که‌ حاصل‌ خون‌ هزاران‌ شهیدپیرو امام‌ حسین‌ می‌باشد، قدر بدانند و حفظ‌ نمایند.
منابع‌:
1ـ الفبای‌ فکری‌ امام‌ حسین‌، محمدرضا صالحی‌ کرمانی‌ ، چاپ‌ مشعل‌ آزادی‌، 1351، تهران‌.
2ـ امام‌ حسین‌ آفتاب‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ، محمد محمدی‌ اشتهاردی‌ ، انتشارات‌ سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی‌ ، 1376.
3ـ حماسه‌ حسینی‌ ، ج‌1 ، مرتضی‌ مطهری‌ ، انتشارات‌ صدرا ، 1379.
4ـ حماسه‌ حسینی‌ ، ج‌3 ، مرتضی‌ مطهری‌ ، انتشارات‌ صدرا ، 1375.
5ـ جامع‌ترین‌ مقتل‌ موضوعی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ ، محمد بن‌ سلیمان‌ تنکابنی‌ ، دفتر نشر معارف‌ اسلامی‌ قم‌.
6ـ ره‌ توشه‌ راهیان‌ نور (متون‌ آموزشی‌ طرح‌ هجرت‌ / 23) ، مرکز آموزش‌ مبلغین‌،
انتشارات‌ دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌ ، سال‌ 1378.
7ـ زنان‌ قهرمان‌ ، ج‌2 ، احمد بهشتی‌ ، انتشارات‌ آیین‌ جعفری‌ ، 1368.
8ـ زنان‌ نامدار در قرآن‌، حدیث‌ و تاریخ‌ ، ج‌2 ، احمد بهشتی‌ ، انتشارات‌ سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی‌ ، 1368.
9ـ زنان‌ نمونه‌ ، علی‌ شیرازی‌ ، انتشارات‌ دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌ ، 1378.
10ـ قیام‌ حق‌ ، محمد علی‌ شرقی‌ ، ج‌1 ، انتشارات‌ دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌ قم‌،1368.
11ـ ویژه‌نامه‌ گلستان‌ قرآن‌ ، دورة‌ جدید، شمارة‌ 60 ، ویژه‌ نامه‌ نمایشگاه‌ حضرت‌ سیدالشهدا.
12ـ فرهنگ‌ عاشورا ، جواد محدثی‌ ، انتشارات‌ معروف‌ ، 1374.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 1:19 عصر )
»» نقش زن در قیام عاشورا

نقش زن در قیام عاشورا 
  نقش زن پس از عاشورا
پس از واقعه تلخ عاشورا، رسالت‏سنگین بانوان کاروان حسینی آغاز گردید . آنان با وجود شرایط سخت جسمی و روحی، می‏بایست از اندیشه و کلام و احساس یاری گرفته و با خطبه‏های پرشور خویش، مردمی که در عمق نادانی به سر می‏بردند را از حقانیت راه امام حسین ( علیه‏السلام) و مظلومیت ایشان آگاه سازند و به رهبری زینب ( علیهاالسلام)، به نشر معارف اسلام و رساندن پیام شهیدان بپردازند تا اسلام را از هدم و زوال نجات بخشند . این جاست که به هدف والای امام حسین ( علیه‏السلام) از همراه نمودن زنان و کودکان، با خویش پی می‏بریم .
شهید مطهری می‏فرمایند: «... ابا عبدالله ( علیه‏السلام) اهل بیت‏خودش را حرکت می‏دهد، برای این که در تاریخ رسالتی عظیم را انجام دهند . برای این که نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالاری زینب، بدون آن که از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زینب ( علیهاالسلام) تجلی می‏کند و از آن به بعد به او واگذار شده بود .» (1)
فعالیت‏ها و حماسه زن عاشورایی را پس از قیام، می‏توان به دو بخش تقسیم نمود:
1 - حماسه آفرینی زینب ( علیهاالسلام)، در نهضت عاشورا
2 - نقش و فعالیت‏سایر بانوان، در این نهضت
حماسه آفرینی زینب ( علیهاالسلام) در نهضت عاشورا
همان گونه که می‏دانیم، حفظ و نگهداری یک نهضت و انقلاب، از انجام آن مهمتر است . حضرت زینب ( علیهاالسلام) بعد از حادثه جانسوز دهم محرم الحرام سال 61 هجری، پیام رسای خویش را از دشت‏خونین کربلا برای مسلمانان ابلاغ نمود و آن را برای همیشه در تاریخ، زنده نگاه داشت .
البته، حضور و نقش عظیم آن حضرت در نهضت کربلا، منحصر به بعد از قیام نیست، بلکه ایشان از ابتدای راه، حضوری فعال و تعیین کننده در انقلاب حسینی داشتند . همیاری حضرت زینب ( علیهاالسلام) با امام حسین ( علیه‏السلام) در انجام مسؤولیت‏ها را می‏توان بزرگترین نقش آن حضرت، تا قبل از ظهر عاشورا دانست . آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعی از مسؤولیت‏ها و امور کاروان را بر عهده داشت، تا امام ( علیه‏السلام) فرصت و فراغ بیشتری برای آماده سازی قیام داشته باشد .
اما اصلی‏ترین وظیفه حضرت زینب ( علیهاالسلام)، بعد از ظهر عاشورا، متجلی می‏شود . اگر نبود آن عالمه غیر معلمه در کربلا، نه تنها انقلاب امام حسین ( علیه‏السلام) دستخوش تحریف می‏گردید، بلکه اسلام نیز در معرض خطری جدی قرار می‏گرفت .
تبلیغ پیام شهادت، سرپرستی قافله اسرا، پرستاری از امام سجاد ( علیه‏السلام)، حفظ و حراست زنان و کودکان، و ... مسؤولیت‏های سنگینی بود که آن حضرت پس از قیام عهده دار بود .
سخنرانی حضرت زینب ( علیهاالسلام)، در بارگاه ابن زیاد و یزید، آن چنان شورانگیز بود که ارکان حکومت اموی را به لرزه انداخت . سخنان پرشور او در تشریح اهداف انقلاب حسینی و بیان اوضاع اندوهبار روز عاشورا، دسیسه‏ها و جنایات رژیم را برملا نمود . روشنگری‏های آن حضرت، توانست جامعه چشم و گوش بسته آن زمان را بیدار کند . پیامد تلاش‏های حضرت زینب ( علیهاالسلام) انقراض حکومت اموی و جلوگیری از اتلاف خون پاک شهدای کربلا، و در نتیجه، احیای مجدد اسلام بود .
و مدینه (4) ، به افشاگری بنی امیه اقدام نمود و چهره کریه‏شان را به مردم نشان داد; و این خود قیامی دیگر شد، برای براندازی دستگاه فاسد خلافت .
خطابه‏های پرشور حضرت زینب ( علیهاالسلام) هراسی عظیم در دل بنی امیه پدید آورد و به همین جهت، ایشان را به مصر تبعید نمودند; (5) اما غافل از این که این زن فصیحه بلیغه پیام شهادت را به مصر نیز خواهد برد، و سرانجام، این اسطوره صبر و ایثار در 15 رجب سال 62 هجری، در تبعید، به ملکوت اعلی پیوست . (6)
گر چه زینب ( علیهاالسلام) اندکی بیش، پس از واقعه جانسوز کربلا زندگی نکرد، ولی در همین مدت اندک، کنگره‏های کاخ ستم را فرو پاشید، و پیام عاشورای امام حسین ( علیه‏السلام) را تا ابد ماندگار کرد .
نقش سایر زنان پس از قیام
غیر از زینب ( علیهاالسلام)، عده دیگری از زنان نیز بودند که به رهبری و مدیریت‏حضرت ( علیهاالسلام)، کارهای تبلیغی و فرهنگی بسیاری پس از حماسه عاشورا انجام دادند که تاثیر زیادی بر جامعه آن روز داشت و چه بسا اثرات آن تا به امروز ادامه دارد .
نقش آفرینی زنان را پس از قیام عاشورا، از دو بعد عمل و گفتار، می‏توان مورد بررسی قرار داد:
1 - نقش عملی زنان پس از قیام عاشورا
بعد از به پایان رسیدن جنگ، زنان در عرصه عمل، نسبت‏به فاجعه‏ای که از سوی دستگاه غاصب یزید بر امام حسین ( علیه‏السلام) و یارانش وارد شده بود را به شدت محکوم نمودند . و جالب این که اکثر این زنان، کسانی بودند که شوهرانشان در سپاه کوفه، بر علیه امام به مبارزه پرداخته بودند که در ذیل به چند نمونه از آن‏ها می‏پردازیم .
- زنی از قبیله بنی بکر
بعد از ظهر عاشورا، زنی از قبیله بنی بکر که همسرش در لشکر عمر بن سعد بود، از وضعیت اسراء متاثر شده، شمشیر به دست می‏گیرد و به سوی سپاه کوفه هجوم می‏برد و به قوم خود می‏گوید: «ای آل بکر! دختران رسول خدا را غارت کنند، در حالی که جز خدا پناهگاهی ندارند; برای خون‏های رسول خدا (صلی‏الله علیه‏و آله) قیام کنید .»
همسرش او را از آن کار منع کرد و به اردوگاه باز گرداند . (7)
- زنان بنی اسد
پس از پایان جنگ، بدن‏های مطهر شهدا بر روی زمین تفتیده کربلا مانده بود، و هیچ کسی جرات نداشت که برای دفن و کفن اجساد قدم بردارد; چرا که طبق دستور عمر سعد، ماموری بر بدن‏ها گمارده شده بود . در این وضعیت، زنان قبیله بنی اسد که در نخلستان‏های نزدیک کربلا بودند، با بیل و وسایل دیگر، به سوی میدان هجوم بردند . مردان آن‏ها با دیدن حرکت‏شجاعانه زنان، به کمک آمدند و به کفن و دفن شهیدان پرداختند . (8)
- ام عبدالله
او همسر «مالک بن نسیر» بود . شوهر او در روز عاشورا با شمشیر بر سر مبارک امام ضربتی زد و عرقچینی که بر سر امام بود، پاره شد و امام مجروح گردید . پس از جنگ، او عرقچین را به خانه آورد و به همسرش داد تا آن را بشوید . اما ام عبدالله گفت: «به غارت رفته پسر دختر پیغمبر (صلی‏الله علیه‏و آله) را به خانه آورده‏ای؟ آن را از پیش من ببر .» (9)
و این زن، بدین گونه اعتراض خویش را به عمل قبیح کوفیان و همسرش اعلام داشت .
- نوار همسر خولی
پس از آن که خولی بن یزید اصبحی سر مبارک امام را برای کسب جایزه به کوفه آورد، ابتدا آن را به خانه برد . همسرش در نهایت اعتراض، شوهرش را طرد و نسبت‏به او ابراز انزجار نمود . سپس به حیاط رفت و نزدیک سر مبارک امام تا صبح بیدار نشست . در کتب تاریخی، از مشاهدات وی در این شب، نسبت‏به حضور فرشتگان برای تکریم و تقدیس سر مبارک امام مطالبی آمده است . (10)
- زنان آل ابی سفیان
سخنرانی‏ها و خطابه‏های پر شور حضرت زینب ( علیهاالسلام)، در مجلس ابن زیاد و یزید، موجب گردید که زنان آل ابی سفیان از این واقعه متاثر شده، مراسم نوحه سرایی و گریه و شیون برای امام حسین ( علیه‏السلام) و یارانش بر پا دارند . (11) و بدین ترتیب، انزجار و اعتراض خویش را نسبت‏به عمل مردان ناجوانمرد خود اعلام دارند .
- هند همسر یزید بن معاویه
پس از افشاگری زینب کبری ( علیهاالسلام)، هند که از واقعه تلخ عاشورا سخت متاثر و ناراحت‏شده بود، به همسرش در مورد به شهادت رساندن امام حسین ( علیه‏السلام) اعتراض نمود و گفت: «ای یزید! آیا تو دستور داده‏ای سر حسین فرزند رسول خدا را از تن جدا کنند و بالای نیزه برند؟ آیا تو فرزند فاطمه را کشتی؟»
یزید مضطرب شد و برای گریز از کاری که کرده بود، گفت: «... خدا بکشد ابن زیاد را که او را کشت، من به کشتن او راضی نبودم .» (12)
نکته قابل تامل در این مطلب، انزجار هند، همسر یزید، از حرکت‏شوم همسرش می‏باشد که با این اعتراض، ضربه سختی بر حکومت‏شوهر خود وارد کرد .
این‏ها نمونه‏هایی از واکنش زنان کوفه و شام به عملکرد مردانشان بود . اما بانوان دیگری هم با کردار خویش، در جبهه‏ای تبلیغی به مبارزه علیه آل ابی سفیان پرداختند . ایشان از همراهان و پیروان امام حسین ( علیه‏السلام) بودند، که با اقدامات هوشیارانه، اعتراض خویش را بیان نمودند .
- رباب همسر امام حسین ( علیه‏السلام)
رباب همسر امام حسین ( علیه‏السلام)، دختر «امرء القیس بن عدی بن اوس‏» بود . او در کربلا حضور داشت و شاهد شهادت همسر و فرزند شیر خواره‏اش علی اصغر بود . وی پس از کربلا و اسارت، در مدینه ساکن شد . (13)
در برخی روایات آمده است که در بازگشت اسرا به مدینه، رباب دستور داد تا سقف خانه‏اش را بردارند و خود و دخترش سکینه، در خانه بی سقف روزگار گذراندند . چون به او گفته می‏شد که از زیر آفتاب سوزان برخیز . با گریه و شیون می‏گفت: من با چشمان خود حسین ( علیه‏السلام) را دیدم که گرمی آفتاب، بدن او را می‏گداخت . (14)
و این خود نوعی مبارزه و قیام علیه ستم یزید و عمالش بود . رباب با این حرکت، به تحریک احساسات و عواطف مردم پرداخت، تا زمینه را برای قیام‏های دیگر مردمی فراهم سازد .
- زنان مدینه و بنی هاشم
بعد از واقعه کربلا، زنان مدینه، بر سر قبر رسول خدا (صلی‏الله علیه‏و آله) رفتند و مراسم عزاداری برپا نمودند . (15)
آنان بدون هیچ هراسی از دستگاه حاکمه، با شور و شعور، دست‏به اقدامی مهم زدند . آنان با رفتن بر سر قبر پیامبر (صلی‏الله علیه‏و آله)، با زیرکی و تیزبینی، به همه نشان دادند که این فرزند رسول خداست که به شهادت رسیده است . و پس از آن تا یک سال، روز و شب، در مدینه نوحه سرایی می‏کردند . (16)
امام صادق ( علیه‏السلام) نیز در این زمینه می‏فرمایند: پس از واقعه کربلا، هیچ زن هاشمی، سرمه به چشم نکشید و خضاب نکرد . دودی نیز از خانه بنی هاشم برنخاست تا پنج‏سال که عبیدالله بن زیاد کشته شد .» (17)
و این نشانگر نقش اساسی و مهم زنان در حفظ و تداوم نهضت‏حسینی بود . اینان با عزاداری‏های پی در پی، در حقیقت، به مبارزه علیه حکومت‏بیدادگر یزید برخاستند و با حرکت‏های مثبت که در نهایت لطافت و ظرافت انجام می‏شد، در اذهان تاثیر به سزایی گذاشتند .
زنان انصار (18) نیز به همراهی زنان بنی هاشم، زمینه را برای شروع مبارزاتی نو بر ضد دستگاه بنی امیه فراهم ساختند، و با شعور دینی و سیاسی خویش، گامی بلند در احیای نهضت عاشورا برداشتند .
2 - نقش سخنرانی و خطابه‏های زنان پس از قیام
علاوه بر اقداماتی که زنان در عرصه عمل انجام دادند، خطابه‏ها و سخنرانی‏های بانوان هاشمی را می‏توان مهمترین عامل برای روشنگری مردم و براندازی حکومت‏یزید دانست; چرا که اگر نبود این افشاگری‏ها، جامعه خفته آن روز متحول نمی‏گردید و ندای حق‏طلبی و ستیز علیه ستم، بلند نمی‏شد .
همان گونه که گذشت، امام سجاد ( علیه‏السلام) و زینب کبری ( علیهاالسلام) بزرگترین نقش را در این زمینه ایفا کردند . آن‏ها با اخطارها، هشدارها و بیدار باش‏ها، ضربه سنگینی بر آل امیه وارد نمودند . اما دیگر زنان هاشمی نیز که در نهایت فصاحت و لاغت‏بودند، نقش مهمی در خنثی‏سازی تبلیغات مسموم اموی داشتند . زنانی چون ام کلثوم (19) و فاطمه صغری دختر (20) امام حسین ( علیه‏السلام) و ... .
نکته قابل ذکر این که طبق آمار تاریخی، (21) زن در روز عاشورا، از سپاه و کاروان امام حسین به اسارت درآمدند، که از این عده 6 نفر غیر هاشمی و بقیه، زنان بنی هاشم بودند . (22)
اسارت این بانوان اگر چه اجباری و ناخواسته بود، ولی آن‏ها را در موقعیتی قرار داد که توانستند پیام خود را به گوش مردم برسانند . آنان هر جا رسیدند، از فرصت‏ها سود جسته، وقایع کربلا را بازگو کردند .
خطبه‏های پرنفوذ این بانوان بزرگوار، که مصداق نیکوی امر به معروف و نهی از منکر است، چنان تاثیری بر اذهان خفته مردم گذاشت که زمینه ساز تحولاتی عظیم و قیام‏هایی چون قیام توابین و قیام مختار گردید .
علاوه بر آن، این سخنرانی‏ها و روشنگری‏ها، دستاوردهای مهم دیگری نیز داشت که رسوا ساختن دستگاه حاکم، دادن روح مقاومت و ایستادگی به مردم، ایجاد وحدت و یکدلی در بین مردم جهت مبارزه و قیام، بیداری افکار و اندیشه‏ها، تهیه عوامل سقوط رژیم، توسعه معارف اسلامی، ایجاد ارزش‏های اخلاقی جدید و ... از جمله این دستاوردهاست .
تامل درباره شخصیت و موقعیت هر یک از این زنان، می‏تواند عظمت و بزرگی اقدامات شایسته آنان را جلوه‏گر نماید و درسی باشد برای زنان در عصرهای مختلف، برای وصول به اهداف عالیه اسلام .
پی‏نوشت‏ها:
1 - مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص 289 .
2 - ر . ک: سید بن طاووس، لهوف، ص 165 .
3 - ر . ک: همان، ص 202 .
4 - ر . ک: هاشم معروف الحسنی، جنبش‏های شیعی در تاریخ اسلام، ص 522; حسین عماد زاده، حضرت زینب کبری، ص 150 .
5 - همان، ص 522 .
6 - همان .
7 - فاطمه رجبی، زن در حماسه کربلا، ص 70 .
8 - همان، ص 74 .
9 - محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 7، ص 3055 .
10 - حاج شیخ عباس قمی، نفس المهموم (ترجمه فارسی)، ص 478 .
11 - محمد بن جریر طبری، همان، ص 3080; حاج عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، ص 433 .
12 - همان، ص 3079 .
13 - حسین عمادزاده، همان، ص 307 .
14 - هاشم معروف الحسنی، همان، ص 522 .
15 - حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، ص 344 .
16 - همان، نفس المهموم، ص 302 .
17 - همان، ص 604 .
18 - ر . ک: هاشم معروف الحسنی، همان، ص 528 .
19 - ر . ک: سید بن طاوس، لهوف، ص 178; علی نظری منفرد، قصه کربلا، ص 438 .
20 - ر . ک: همان، ص 172 .
21 - علی نظر منفرد، همان، ص 405  



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 1:19 عصر )
»» فرهنگ عاشورا، آسیب‏ها و تحریف‏ها (قسمت دوم)

فرهنگ عاشورا، آسیب‏ها و تحریف‏ها (قسمت دوم)
6.نقش حکومت‏ها و تاریخ نگاران درباری
یکی از موضوع‏های تحریف‏شناسی عاشورا، شناخت نقش حاکمان جور، به ویژه امویان در تحریف واقعه عاشورا و از سوی دیگر، تحریف‏هایی است که از طرف تاریخ نگاران طرفدار مکتب عثمانی، اموی و تأثیر پذیرفتگان از آنها به وجود آمده است. نخستین انحرافی که امویان می‏خواستند به وجود آوردند، آن بود که شهادت امام حسین (علیه السلام)را به قضای الهی و خواست خداوندی نسبت دهند و خود را مبرا سازند. گفتار ابن زیاد با زینب کبری (سلام الله علیها) در همین جهت است.
تحریف دوم آن بود که امویان، چه پیش از شهادت و چه پس از آن، کوشیدند تا امام (علیه السلام)را به عنوان فردی شورشی و طغیانگر بر ضد حاکم مشروع مسلمانان بنمایانند که مرتکب گناه بزرگ، یعنی خروج بر امام مسلمین شده و از این رو، خون او مباح است. تمام سعی امام (علیه السلام)نیز از ابتدای حرکت تا پایان آن، بر این است که با سخنرانی‏های افشاگرانه و روشنگر، این اتهام و تبلیغ را خنثی کند و مسیر خود را به درستی بشناساند.
تحریف دیگری که امویان بر گسترده ساختن ابعاد آن می‏کوشیدند، عید اعلام نمودن و جشن گرفتن روز عاشورا بود. برای این منظور، گفتند که عاشورا، روزی است که کشتی نوح بر زمین نشسته یا روزی است که فرعونیان در رود، غرق شدند. در حالی که اصولا عید گرفتن این روز و روزه گرفتن آن، به یهود باز می‏گردد که این روز را «عید عاسور» نام گذاشته بودند. به همین سبب است که در زیارت عاشورا می‏خوانیم: اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنو امیه و ابن آکلة الاکباد. البته در برابر این موضوع امامان شیعه نیز موضع‏گیری کرده، و روزه گرفتن این روزها را ممنوع ساخته و آن را روز حزن و اندوه نام نهادند.
اما از سوی تاریخ نگاران عثمانی و اموی نیز تحریفاتی در متن و هدف نهضت عاشورا اتفاق افتاد که نمونه هایی از آن را در مکتب تاریخ نگاری در شام و ایران و برخی دیگر از تاریخ نگاران مشاهده می‏کنیم. نمونه هایی از این تحریف‏ها را بر می‏شماریم:
نخست آن که کوشیدند چهره‏ای از حسین بن علی (علیه السلام)تصویر کنند که بر اساس آن، امام فردی جنگ طلب، خشونت خواه، دوست دار خون ریزی و تند زبان بوده است و طبیعی است که قتل چنین فردی، می‏تواند روا و جایز باشد.
تحریف دیگر، آن است که امام (علیه السلام)را دنیا خواه و حکومت طلب و قیام وی را، برای به دست آوردن دنیا و امارت معرفی کرده‏اند، به طوری که کسانی چون عبدالله بن عمر، امام را از پی دنیا بودن باز می‏دارند.
تحریف دیگر، در خواست ملاقات و بیعت امام حسین(علیه السلام)با یزید است که در مکاتبه عمر بن سعد با عبیدالله بن زیاد به نقل از امام (علیه السلام)آورده شده و در تاریخ دمشق ابن عساکر و در کتاب‏هایی چون تاریخ ابن کثیر، ذهبی و دیگران گزارش شده است، در حالی که هم به لحاظ عقلی و هم تاریخی قابل خدشه است.
تحریف مهم دیگری که از سوی این تاریخ نگاران صورت پذیرفته است، تلاش برای تبرئه یزید از قتل امام حسین(علیه السلام)و مقصر جلوه دادن عبید الله بن زیاد به تنهایی است، به طوری که از گریه یزید بر امام حسین (علیه السلام)، نفرین و لعن ابن زیاد، مهربانی او با اسیران و اظهار ناخشنودی یزید از کشته شدن امام حسین (علیه السلام)سخن گفته‏اند.البته این سخنان نیز به دلایل تاریخی معتبر دیگری که خود این گروه نیز نقل کرده‏اند، از نظر عقل و نقل قابل خدشه است.
دلایل تاریخی ای چون بیعت خواستن یزید از امام و فرمان شدید او به حاکم مدینه ، مکاتبات میان ابن زیاد با یزید، چوب زدن یزید بر دهان مبارک امام حسین (علیه السلام)و اشعار او در این هنگام، آویختن سرهای شهیدان بر دروازه‏های شام به مدت سه روز، همگی نشان دهنده نقش کلیدی یزید در شهادت امام حسین (علیه السلام)و عوام فریبی‏های او پس از آن است. ضمن آن که احوالات کلی یزید و کارهای زشت او، مانند فاجعه حرّه واقم و هجوم به مکه، تردیدی در این مسأله باقی نمی‏گذارد.
تحریف مهم دیگری که از سوی ابن خلدون و پوشش تحلیل تاریخی صورت گرفته و باید آن را تحریفی معنوی به شمار آورد، آن است که عدم موقعیت‏سنجی و حرکت شکست خورده رابه امام نسبت می‏دهد و در واقع، روح و هدف قیام آن حضرت را به چالش می‏کشاند.
 
7. تعصب‏های بی جا و جمود فکری
تعصب‏های بی جا و خشک مغزی، تباه‏گر اندیشه و فکر است و همین مسأله، از دلایل وقوع تحریف در حماسه حسینی است .
این موضوع ،از چند بعد قابل تبیین است: از یک منظر، تعصب در نقل تاریخ، که چنان چه موافق یا خلاف موضوعی باشد، در همان مسیر حرکت کرده و به پردازش دروغ یا حذف قسمت هایی از تاریخ انجامیده است. مثال آن، برخورد تاریخ نگاران عثمانی و اموی با قیام امام حسین (علیه السلام)از سویی، و ساختن نقل قول‏ها و حکایات و روایاتی برای افزودن بر عظمت قیام عاشورا، به وسیله برخی تاریخ نویسان و مقتل نگاران از سوی دیگر است .
جزم اندیشی نیز قسم دیگری از آن است. برای مثال، تعصب بسیاری از مردم در خصوص فدا شدن امام حسین (علیه السلام)برای شفاعت گناهان دوست داران آن حضرت و نهادینه شدن آن در میان مردم، به طوری که هیچ سخنی را در این موضوع نمی‏پذیرند و گوینده آن را سر زنش می‏کنند، از این دست تعصبات است .
قسم دیگر، تعصب به اجرای شیوه خاصی از عزاداری است که ممکن است برای برخی به صورت رسم و سنت در آمده باشد و هر چه دیگران بابیان و دلایلی آن را نکوهش می‏کنند، باز به دلیل همان تعصب و خشک مغزی حاضر به قبول آن نیستند و بر آن اصرار می‏ورزند، مانند مسأله قمه زنی .
 
8. تمسک به روایات تسامح در ادله سنن
در بسیاری موارد، وقتی به کسانی که اخبار و روایات مجعول و نادرست نقل می‏کنند اعتراض می‏شود، در پاسخ، به روایات تسامح در ادله سنن استناد و تمسک می‏کنند؛ یعنی این افراد، نوعی دلیل فقهی برای آن چه می‏گویند و می‏نویسند، می‏آورند. اما باید دید که واقعیت مطلب چیست ؟
توضیح این که روایاتی داریم مبنی بر این که: «هر کس بشنود یا به او برسد که برای عملی ثوابی قرار داده‏اند و آن عمل رابه امید رسیدن به آن ثواب به جای آورد، آن ثواب رابه او خواهد داد، هر چند پیغمبر (صلی الله علیه و آله سلم) آن را نفرموده باشد».
براین‏اساس ،سیره علما، بر نقل اخبار ضعیف و ضبط روایات غیر صحیح در ابواب فضایل، قصص و مصایب و در یک کلام مسامحه در این مقام است ؛ چنان چه شیخ مفید در تمام ابواب مربوط به حالات ائمه، اخبار را با سند نقل می‏کند، به جز باب مقتل ابی عبد الله (علیه السلام)البته اگر نگوییم که این موضوع، کلمه حقی است که باطل از آن اراده شده، دست کم کلمه حقی است که از آن برداشت نادرست شده است. دلایل این مسئله نیز چنین است:
1. اساسا این موضوع در جایی است که روایتی ضعیف در کتاب‏های قدما و کسانی که نزدیک به عصر ائمه بوده‏اند، وجود داشته باشد ؛ نه آن که جدید الاحداث و ساخته امروزیان باشد.
2. این مسئله، به حوزه ثواب و عقاب داشتن عملی باز می‏گردد و چندان مشخص نیست که بتوان آن را، به حوزه‏های جدید دیگر چون نقل وقایع تاریخی سرایت داد. چرا که بررسی تاریخ روش خاص خود را دارد.
3. روایت ضعیف، روایتی است که سلسله راویان یا بعضی از آنها فاسق باشند، یا برای خبر، سلسله سندی وجود نداشته باشد، و یا یکی از راویان ذکر شده باشد. ولی در نقل روایت ضعیف هم، می‏باید نخستین نقل کننده خبر ثقه باشد، تا بتوان اخبار ضعیف او را در حوزه مستحبات و مکروهات، به دیده قبول نگریست. بنابراین، چنین نیست که از هر کسی، اگر چه دروغگو، از هر کتابی، اگر چه بی پایه، و از هر کجا، اگر چه بر دیوار مسجد، بتوان روایتی را نقل کرد.
4. بحث در این جا، در خصوص اخبار ضعیف است و تعریف اخبار ضعیف هم مشخص است؛ ولی روایات تسامح در ادله سنن، به هیچ روی اخبار موهون را در بر نمی‏گیرد. اخبار موهون، اخباری است که موجب خدشه دار شدن ائمه یا مذهب می‏شود. بسیاری از روضه‏ها و نقل‏های مورد نظر ما، نه ضعیف، که موهون هستند و نقل اخبار موهون جایز نیست!
5. در نقل روایات ضعیف نیز باید توجه داشت که آنها را با اصول استنباط اسلامی و روایات صحیح و کلیات دینی تعارض نداشته باشند.
6. مشکل و مسئله امروز و دیروز ما این است که بسیاری از مصیبت‏های مشهور در میان مداحان، روضه خوانان و مردم، در کتاب‏های سیره و اصحاب مناقب، حتی به نقل ضعیف هم نیامده و از مصیبت‏ها و نقل‏های ساختگی به شمار می‏آیند.
 
9. جمود تاریخی و گویا نشدن تاریخ
ابن خلدون می‏گوید:
یکی از اسباب دروغ، عجز از تطبیق اوضاع و احوال با رویدادهاست.
بر این اساس، می‏توان یکی از عوامل تحریف واقعه را جمود در تاریخ و گویا نشدن آن به وسیله تحلیل گران شایسته و آگاه تاریخ دانست. عدم بازپروری داده‏های تاریخی، توسط آگاهان به آن در حوزه‏های گوناگون معارف، دو آفت عمده را در پی دارد: ایستایی، رکود و جمود در تاریخ که موجب عدم انتقال ذهنی و عینی از گذشته به حال و عدم بهره‏گیری مناسب از آن می‏شود که نتیجه این مسئله، پوسیدگی از درون و نیز عدم آزادگی است و دوم، بهره‏گیری و تفسیر نادرست تاریخ، به وسیله تحلیل گران بی مایه یا مغرض است که به انحراف آن می‏انجامد.
یکی از عوامل تحریف در فرهنگ عاشورا نیز، همین موضوع بوده و هست.
بنابراین، همواره باید ژرف نگران، بر اساس آگاهی از زمان و همه جانبه‏نگری، با تکیه بر داده‏های صحیح و پالایش پیرایه‏ها و اطلاعات دقیق و عمیق، به بازپروری، باز سازی و استخراج مفاهیم نوین و استنتاج آموزه‏های جدید برای توان‏مند ساختن فرهنگ عاشورا و عزاداری دست زنند تا از گزند جمود و خمود رهایی یابد.
 
10. سهل انگاری و تسامح منفی در به کارگیری روش‏ها
تفکری که امرزه وجود دارد و در گذشته با شدت بیش‏تری جریان داشته، این است که مسایل مربوط به عزاداری سیدالشهدا (علیه السلام)و روش‏های به کار گرفته شده در آن را، تافته‏ای جدا بافته از مجموعه مسایل دینی می‏داند. از این رو، انجام آن به هر گونه‏ای، درست است و ثواب دارد و احکام موضوعات عبادی بر آن حمل نمی‏شود بنابراین، ریا، دروغ و... چنان چه در راه ترویج و تقویت عزاداری ابی عبد الله (علیه السلام)باشد، بی‏اشکال است. به طور قطع ما هیچ سند دینی که بر این مسأله دلالت داشته باشد، نداریم. به نظر می‏آید که بیش‏تر گذری روان شناختی از برخی روایات عزاداری بدین مسأله باشد که به واسطه برداشت اشتباه یا مغرضانه صورت گرفته است. برای مثال ،در روایتی از امام صادق (علیه السلام)آمده است.
... هر کس در مرثیه حسین (علیه السلام)بیتی بخواند، پس بگرید- و به گمانم فرمود - یا خود را شبیه گریه کنندگان کند، پس بهشت برای اوست.
برداشت نادرست از این نوع روایات - که کم هم نیست - موجب شد تا آن را امری غیر عبادی و توصلی (از نظر فقهی) بپندارند و هر نوع عزاداری و گریاندن و گریستن را جزء آن به شمار آورند. برخی دیگر نیز از همین نظر گاه، آن را خارج از دایره احکام دینی به شمار آوردند و در حوزه مسایل عشق قلمداد کردند؛ چنان چه یکی از عالمان دینی اصفهان نیز گفته بود:
این کار، کار عشق است ؛ ربطی به دین ندارد.
مرحوم سید عبد الحسین شوشتری، از منظری فقهی به کالبد شکافی مسأله عبادی بودن عزاداری پرداخته و طرح توصلی بودن عزاداری را، شبهه‏ای برای گمراهی عوام دانسته است. وی دلایل تعبدی بودن امر عزاداری را، اجماع بر شرط بودن نیت در صحت و درستی آن، اصالت تعبدی بودن هر امر مأثور، استقرای تام در تعبدی بودن اعمالی از این قبیل، مانند گریه از ترس خدا و شمرده شدن عاشورا در زمره ده عملی که همه آن‏ها تعبدی هستند، بر می‏شمارد. .وی سپس به پاسخ این شبهه که ممکن است هر دو امر توصلی و تعبدی در عزاداری جمع شده باشد، از این رو رعایت شرایط تعبدی بودن آن لازم نیست، می‏پردازد و آن را مردود می‏داند؛ چرا که بر این اساس ،تمام عبادت‏های باطل، مطلوب و مشروع می‏گردد. آن گاه می‏نویسد:
این توهم فاسد باعث شده برای توصل به حصول ابکاء و بکاء و ایجاد آن، به هر وسیله‏ای متوسل شود ولو به منکرات و محرمات و بدعت‏هاو...و حال آن که عقوبت و مجازات معصیتی که در ضمن طاعتی انجام شود، مضاعف است؛ نه این که معفو باشد، چنان که امام (علیه السلام)می‏فرماید: «اطاعت خدا نمی‏شود از آن جهت که معصیت او می‏شود»
آری به سبب همین تسامح نارواست که گاه برخی عزاداری‏ها، به مجمعی از گناهان و سخنان و رفتارهای نامطلوب تبدیل می‏شود و آن چه ناسزاست، سزاوار شمرده می‏شود. توجیه آنان نیز این است که «برای امام حسین باشد؛ ایرادی ندارد» ؛ یعنی به طور دقیق نگرش «هدف، وسیله را توجیه می‏کند» نمود می‏یابد و به قول شهید مطهری، می‏گویند الغایات تبررّ المبادی ؛ نتیجه‏ها، مقدمات را تجویز می‏کند، در حالی که اگر هدف مقدس و مشروع است، باید وسیله‏ها نیز مقدس و مشروع باشند؛ چرا که به طور حتم، اگر وسایل نامقدس و نامشروع باشند، در دراز مدت نتیجه معکوس خواهد داد و بیش‏تر به هدم آن هدف خواهد انجامید.
با کمال تأسف باید گفت که این انگاره، در ذهن، اندیشه و عمل برخی عالمان دینی و بسیاری از واعظان، روضه خوانان، مداحان و مردم وجود داشته و هنوز نیز وجود دارد. نمونه آن، واقعه سازی هایی است که درباره رقیّه صورت می‏گیرد.
در حالی که در وجود شخصیتی به نام رقیه تردید وجود دارد ؛ برای وی از مدینه تا خرابه شام، تاریخ و مصیبت ساخته می‏شود. یا زبان حال هایی که به جز نارسایی و تحریف مفهومی، تحریف تاریخ و جعل آن نیز، به شمار می‏آید و به تدریج، به صورت واقعه و اصل تاریخی می‏آید ؛ مانند آمدن حضرت زهرا بر بالین ابالفضل (علیه السلام)نیز در اجرای مداحی‏ها، روضه‏خوانی‏ها و دسته‏ها، هر نوع شیوه‏ای به کار برده می‏شود و آنگاه با نام حسین (علیه السلام)توجیه می‏شود.
 
11. هراس نخبگان از عوام یا عوام زدگی آنان
از جمله عواملی که در گسترش و شیوع تحریفات و آسیب‏های عزاداری و رشد و نهادینه شدن آنها نقش داشته، سکوت یا تأیید و حمایت نخبگان دینی از این گونه مسایل بوده است. نقش و وظیفه اندیشمندان، آگاهان، بزرگان و نخبگان جامعه، به ویژه نخبگان دینی آن است که فراتر از درک عامه مردم، واقعیت‏های سطحی و زیرین جامعه را بشناسند، عوامل رشد و انحطاط را دریابند و به موقع و با روش مناسب، از خود واکنش نشان دهند. اگر همین نخبگان، به هر جهت از انجام وظیفه خود بازمانند، کوتاهی کنند و یا دچار اشتباه شوند، سیر انحراف و انحطاط شتاب بیش‏تری می‏گیرد.
به نظر می‏رسد که در جریان تحریف فرهنگ عاشورا، این موضوع، یکی از عوامل تکمیل کننده و شتاب بخش باشد. دلیل آن نیز دو چیز می‏تواند باشد:
یکی هراس نخبگان از عوام که با مخالفت و مقاومت جدی آنان روبه رو گردند و توفیقی نیابند و خود نیز جایگاه اجتماعی شان را از دست بدهند، یا آنکه اقدام در برابر آن را، بی فایده و پر ضرر دانسته‏اند و از این رو، به ورطه «محافظه کاری» در معنای غیر مثبت آن غلتیده‏اند.
دلیل دوم نیز همسویی کامل و همانند دیگر مردم اندیشیدن برخی از آنهاست که به عوام زدگی تعبیر می‏شود. عالم عوام زده، نه تنها مصلح نیست و نقش اصلاحی ایفا نمی‏کند، که در پی ساختن دستاویزی دینی و توجیه شرعی برای خرده فرهنگ‏های عوام نیز بر می‏آید که ممکن است از روی ساده اندیشی و یا غرض ورزی باشد.
پیرایش، پالایش و آرایش فرهنگ عمومی مردم، وظیفه نخبگان آگاه است. نقش نخبه و عالم دینی را، از جهت‏های گوناگون می‏توان به دیده‏بان، پزشک جراح یا چیزهای دیگر تشبیه کرد که در این موارد، فریاد کردن و عمل کردن اگر چه با واکنش منفی نیز مواجه شود، وظیفه او است.
گاه، عدم برخورد نامناسب با این پدیده‏های تحریف‏آمیز، به دلیل هراس از تضعیف و یا تخریب پایه‏ها و هنجارهای اعتقادی مردم است. البته این تحلیل، فاقد عنصر آینده نگری و دور بینی است ؛ چرا که اگر این تحریف‏ها در آینده از پرده بیرون افتد ـ که به طور حتم چنین است ـ خطرش برای مبانی اعتقادی، صدها برابر بیش‏تر است.
 
12. تبدیل شدن عزاداری به عادت
این مقوله، از آسیب‏های کلی مربوط به آداب دینی است. منظور از عادت نیز، آن چیزی است که بار اندیشه‏ای، برهانی و معنایی خود را به تدریج از دست داده و به هنجارهای تکراری تبدیل شده است.
یکی از دلایل مهمی که فرهنگ عزاداری به طور کامل نتوانسته نقش خود را ایفا کند و آموزه‏های اصلاحی و احیا گرانه قیام عاشورا را بازتاب دهد، همین موضوع است. بار عاطفی این حادثه قوی است. از این رو، ظرفیت عادت پذیری آن، به شدت افزایش می‏یابد. بسیاری از آسیب‏های فرهنگ عاشورا، از همین آبشخور سرچشمه می‏گیرد. هنگامی که موضوعی به عادت تبدیل شد، دیگر برای انسان به جا آورنده آن، هدف فقط انجام آن است و با به جا آوردن آن، تخلیه روانی می‏شود. در چنین صورتی، انتظار معنا دار بودن این عمل و پویایی آن، انتظاری بی معناست ؛ چرا که از هر تأمل عقلانی و حتی در حد افراط آن ؛ هر گونه تأمل عرفانی نیز تهی است. دیگر خود این عمل اصالت خواهد داشت و نه چیزی دیگر. این چنین است که از لحاظ اجتماعی، می‏تواند اثر نامطلوبی نیز داشته باشد ؛ یعنی نقش توجیه‏گر و تخدیر گرانه به خود بگیرد. گاهی توجیه‏گر کار زشت به جا آورندگان می‏شود، گاه، دغدغه‏های وجدان را کاهش می‏دهد و گاه نفس ملامت‏گر را به خاموشی وا می‏دارد.
 
13. آمیخته شدن فرهنگ‏های قومی و سرزمینی با عزاداری
عزاداری، سنتی اجتماعی و مردمی است. از این رو، هر ملتی و هر سرزمینی، از پیش شکل خاص عزاداری خود را دارد و عزای امام حسین (علیه السلام)را، بر همان پایه تبیین و تعریف می‏کند. البته به تلقین‏ها و نمادهایی نیز دست می‏یازد، ولی قالب اصلی و کلی، همان قالب عزاداری خویش است. بدین جهت، نه تنها شکل و ظاهر و ریشه عزاداری به شیوه فرهنگی و قالب عزاداری سرزمین‏ها و ملت‏های مختلف وابسته است، که گاه روحیات و خلقیات یک قوم وملت نیز، در شکل روایت و باز سازی و تفسیر حادثه نیز مؤثر است. از این رو، همانگونه که زبان‏ها و الفاظ از قومی به قوم دیگر، و از سرزمینی به سرزمین دیگر متفاوت است، شیوه‏های عزاداری و شدت و ضعف آن و چگونگی برداشت و تجسم نهضت عاشورا، می‏تواند براساس ویژگی‏های فرهنگی و اجتماعی آنان متفاوت باشد. بدین سان، فرهنگ عزاداری مردم عراق، پاکستان، اردن، بحرین، لبنان، ترکیه و نقاط دیگر جهان، هر یک به تناسب فرهنگ کلی مردمان آن، با یکدیگر متفاوت است. اگر چه این هم سازی میان گرامی داشت امام حسین (علیه السلام)و نهضت عاشورا، با فرهنگ عزاداری کلی یک ملت و سرزمین، طبیعی به نظر می‏رسد، باید نکته‏ای را در نظر داشت و آن، تلاش برای هماهنگ ساختن و قاعده‏مند کردن عزاداری سید الشهداء بر اساس فرهنگ یک ملت با فلسفه و اهداف و روح قیام است.
این موضوع ضمن آن که از ورود تحریفات خواسته و ناخواسته جلوگیری می‏کند، به اعتلای فرهنگ عمومی جامعه نیز می‏انجامد. البته مسئله دیگر که بسی مهم‏تر و در مسیر انحراف مؤثر است، عاریه گرفتن فرهنگ عزاداری قومی توسط قوم دیگر و ملتی توسط ملت دیگر، آن هم نه نقاط قوت که نقاط ضعف و قالب‏های شکلی آن است. نمونه‏های بارز آن، ورود قمه زنی از ترکیه عثمانی و یا به روایتی از مسیحیت و زنجیر زنی از هندوستان به عزاداری‏های ایران و عراق است.
 
14.ضعف دانش و بینش عمومی
فقدان یا نقصان دانش و اندیشه در جامعه، زمینه ساز هر گونه انحراف و تحریفی است. در این زمینه، میزان و سطح سواد عمومی جامعه، عامل مهمی است. در این میان تعداد باسوادان جامعه، سطح سواد اقشار و گروه‏های سنی تأثیرگذار چون جوانان، میانگین تحصیلات در جامعه، و نیز میانگین سواد نخبگان و سکان داران هدایت امور جامعه، اهمیت دارد. به یقین، در جامعه‏ای که بیش‏تر افراد آن، بی سواد یا کم سواد باشند، میزان و شدت شیوع تحریفات و خرافات بسیار بالاست. از سوی دیگر، اظهار مطالب درست و علمی و عمیق از سوی عالمان آگاه نیز به سبب نبود قدرت هضم و درک آنها دشوار است.
مسئله دیگری که ارتباط محکمی با دانش عمومی پیدا می‏کند، بینش عمومی است که با سطح کیفی دانش و اطلاعات ارتباط دارد. هر چه سطح بینش و فرهنگ عمومی ـ که یکی از ارکان آن دانش است ـ بالا باشد، روحیه پرسشگری، نقادی و نقد پذیری و نیز درک و تحلیل موضوعات هم بالاتر خواهد بود که نتیجه آن، از بین رفتن امنیت روانی برای طرح کنندگان مطالب سست و بی پایه، و اعتلای جایگاه عالمان و واعظان آگاه و مصلح است.
 
پی‏نوشت‏ها:
1- چشمه خورشید، دفتر اول، 1374ش، ص 429.
2-حماسه حسینی، ج 1، ص 76.
3-قیام مسیحی، میشل توماس، برگردان حسین توفیقی، قم، مرکزمطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. چ1، 1377، ص 87 ـ 89.
4-حماسه حسینی، ج 1، ص 77.
5-نگرشی انتقادی ـ تاریخی به ادبیات عاشورا، سید عبدالحمید ضیایی، تهران، نقد فرهنگ، چ1، 1381، ص 135.
6-همان، ص 135.
7-ارزیابی سوگواری‏های نمایشی، ص 385. 8-دیوان سروش اصفهانی، به اهتمام محمد جعفر محجوب، تهران، امیر کبیر، چ 1، 1332، ج 2، ص 739؛ عاشورا و شعر فارسی، حسن گل محمدی، تهران، اطلس، چ 1، 1336، ص 151. 9-حماسه حسینی، ج 1، ص 95.
10-همان، ص 41.
11-همان، ص 44.
12-همان، ص42.
13-همان ص 45.
14-همان، ج،
15-اسرار الشهادت، فاضل در بندی، ج 3، ص 43.
16-همان، ج3،ص 40.
17-محرق القلوب ،ملا مهدی نراقی، چ سنگی، صص 101-102
18-حماسه حسینی، ج1، ص41.
19-حماسه حسینی، ج1، ص46
20-همان، ج1، ص 286.
21-روضة الشهدا، ملا حسین کاشفی، تصحیح، علامه شعرانی، تهران، اسلامیه، چ 4، 1371ق، صص 321و 346.
22-منتخب طریحی، فخر الدین طریحی، قم، ص 131، بی‏تا.
23-گنجینه اسرار، عمان سامانی، تصحیح: فریدون حداد سامانی، شهر کرد، عمان، چ1، 1371ش، ص 51. سروش اصفهانی نیز شعری در این باره دارد .ر.ک: عاشورا و شعر فارسی ص 158.
24-حماسه حسینی، ج 1، ص 26.
25-همان، ص 50.
26-لهوف، سید بن طاووس، برگردان: عباس عزیزی، صص 216ـ 217.
27-حماسه حسینی، ج 1، ص 362.
28-نگرشی انتقادی ـ تاریخی به ادبیات عاشورا، ص 138. 29-همان، ص 138.
30-ارزیابی سوگواری نمایشی، صص 217ـ 221، با تلخیص



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 1:19 عصر )
»» گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام

گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام
با نگاهی اجمالی به 56 سال زندگی سراسر خداخواهی و خداجویی حسین (ع), درمی یابیم که هماره وقت او به پاکدامنی و بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهیم عمیقی والاتراز درک و دید ما گذشته است .اکنون مروری کوتاه به زوایای زندگانی آن عزیز, که پیش روی ما است : جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیاری داشت . گاهی در شبانه روز صدها رکعت نماز می گزاشت . (1) و حتی در آخرین شب زندگی دست از نیاز و دعا برنداشت , و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خدای خویش به خلوت بنشیند. و فرمود: خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعای زیاد و استغفار را دوست دارم . (2)
حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد. (3) ابن اثیر در کتاب اسد الغابة می نویسد: کان الحسین رضی الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها. (4) حسین (ع) بسیار روزه می گرفت و نماز میگزارد و به حج میرفت و صدقه میداد و همه کارهای پسندیده را انجام میداد.
شخصیت حسین بن علی (ع) آن چنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع) پیاده به کعبه می رفتند, همه بزرگان و شخصیت های اسلامی به احترامشان از مرکب پیاده شده , همراه آنان راه می پیمودند. (5)
احترامی که جامعه برای حسین (ع) قائل بود, بدان جهت بود که او با مردم زندگی میکرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمی جست - با جان جامعه هماهنگ بود, چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود, و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند, او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود. و گرنه , او نه کاخ های مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ, و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند,... این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست , بخوانیم : روزی از محلی عبور می فرمود, عده ای از فقرا بر عباهای پهن شده شان نشسته بودند ونان پاره های خشکی می خوردند, امام حسین (ع) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت , نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : ان الله لا یحب المتکبرین , (6) خداوند متکبران را دوست نمیدارد. سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم , شما هم دعوت مرا اجابت کنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند.حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند, (7) و بدین ترتیب پذیرایی گرمی از آنان به عمل آمد, و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت .
شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: چون حسین بن علی (ع) به شهادت رسید, بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند, علتش را از امام زین العابدین (ع) پرسیدند, فرمود این پینه ها اثر کیسه های غذایی است که پدرم شب ها به دوش می کشید و به خانه زن های شوهرمرده و کودکان یتیم و فقرا می رسانید.(8)
شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستمدیدگان می توان در داستان ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام دریافت , که اجمال و فشرده اش را در این جا متذکر میشویم : یزید به زمان ولایتعهدی , با این که همه نوع وسایل شهوت رانی و کام جویی و کامروایی از قبیل پول , مقام , کنیزان رقاصه و... در اختیار داشت , چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوی شوهردار عفیفی دوخته بود. پدرش معاویه به جای این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده ای نشان دهد, با حیله گری و دروغ پردازی و فریبکاری , مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش یزید بکشاند.حسین بن علی(ع) از قضیه باخبر شد, در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکی از قوانین اسلام , زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدی و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاکیزه ای قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقه مندی خودرا به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت , و این رفتار داستانی شد که درمفاخر آل علی (ع) و دنائت و ستمگری بنی امیه , برای همیشه در تاریخ به یادگار ماند. (9)
علائلی در کتاب سمو المعنی می نویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگی برخورد می کنیم که هر کدام در جبهه و جهتی عظمت و بزرگی خویش را جهانگیر ساخته اند, یکی در شجاعت , دیگری در زهد, آن دیگری در سخاوت , و... اما شکوه و بزرگی امام حسین (ع) حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است , گویا او جامع همه والایی ها و فرازمندی ها است . (10)
آری , مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است , مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی (ع) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (س) است , چگونه نمونه برتر و والای عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلت های خدایی نباشد. درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم .امام حسین (ع) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگمرد تاریخ را برای ما مجسم می سازد, بلکه او با همه خویشتن , آیینه تمام نمای فضیلت ها, بزرگمنشی ها, فداکاری ها, جانبازی ها, خداخواهی ها وخداجویی هامی باشد. او به تنهایی می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت راضامن گردد. بودن و رفتنش , معنویت و فضیلت های انسان را ارجمند نمود.
________________________________________
(1) عقد الفرید, ج 3, ص 143.
(2) ارشاد مفید, ص 214.
(3) مناقب ابن شهرآشوب , ج 3, ص 224 - اسد الغابة , ج 2, ص 20.
(4) اسد الغابة , ج 2, ص 20.
(5) ذکری الحسین , ج 1, ص 152, به نقل از ریاض الجنان , چاپ بمبئی , ص 241 -انساب الاشراف .
(6) سوره نحل , آیه 22.
(7) تفسیر عیاشی , ج 2, ص 257.
(8) مناقب , ج 2, ص 222.
(9) الامامة والسیاسة , ج 1, ص 253 به بعد.
(10) از کتاب سمو المعنی , ص 104 به بعد, نقل به معنی شده است



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 1:19 عصر )
»» تحلیلی پیرامون نهضت حسینی

رمز ماندگاری حسین، علیه‏السلام
السلام علی الحسین
بوی محرم که به مشام می‏رسد، عالم رنگی دیگر می‏گیرد. قلبها تندتر از هر زمان و محزونتر از همیشه می‏تپد و میل به سوگ نشستن مثل خون در رگها می‏دود و آن وقت، در چشم برهم زدنی پرچمهای سرخ و سبز و سیاه در گوشه گوشه شهر و دیار ما به اهتزاز درمی‏آید و همه جا رنگ ماتم به خود می‏گیرد.

• این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست هر کجا می‏گذرم عکس رخش جلوه‏گر است هر کجا می‏نگرم جلوه مستانه اوست
• این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست هر کجا می‏نگرم جلوه مستانه اوست هر کجا می‏نگرم جلوه مستانه اوست
عشق به حسین دلیل نمی‏خواهد، گویی خاک وگل ما را با محبت او سرشته‏اند.
به خیل سیاهپوشان عزاداری که زیر خیمه حسین، علیه‏السلام، به سینه‏زنی، نوحه‏خوانی، علم‏کشی و... مشغولند که نگاه می‏کنی همه را حاضر می‏بینی، پیر، جوان، زن، مرد، دانشجو، کارگر، همه و همه بی‏آنکه رنگ و ریایی در کار کنند سردرپی عاشورا نهاده‏اند. و یا سینه‏زنان در پی عزاداران روانند تا شبی و یا نیمروزی خود را شریک غم زینب، علیهاالسلام، و عزادار شهیدان کنند.
به یکباره همه رنگها و تعلقها از بین می‏رود، همه مرامها و مسلکها رنگ می‏بازد و جای آنهمه را نشستن در سوگ سالار کربلا می‏گیرد. حتی به قدر نوشاندن جرعه‏ای شربت‏به رهگذران و یا عرضه خرده نانی به فقرا، گاه در عجب می‏مانم که چه شوری در دلهای این مردم است که محرم آنان را از خود بی‏خود می‏سازد.
خون عاشورایی بی‏هیچ تعارف در رگهای مردم این دیار جاریست که با دمیدن خورشید اولین روز محرم دلهاشان به سوگ می‏نشیند تا در ظهر عاشورا ولوله‏ای عجیب بپا کنند.
این شور و ولوله پرده بسیاری از پندارها را می‏درد. و عبث‏بودن بسیاری اندیشه را می‏نمایاند.
هر چه می‏خواهی باش، هر کجا می‏خواهی برو، محرم با این جماعت آن می‏کند که هر ساله شاهد و ناظر آنی. اینان را نمی‏توان از حسین دور ساخت. بهمان سال که نمی‏توان آنان را از خوی جوانمردی، سلحشوری و رادمردی دور کرد، محرم انعکاس تمام‏نمای جوانمردی و سلحشوریست و شیعیان، جماعتی که بی‏سر و دستار، دل در طریق رندی و سلحشوری روانه‏اند.
نمی‏توانی تصور کنی برخی که می‏بینی همان جماعتی هستند که تا روزی پیش از این در کوچه و خیابان پرسه می‏زدند و طعنه‏زنان از کنار همه باورها می‏گذشتند.
نمی‏توانی بپذیری که برخی اینان که عریان در میان سینه‏زنان در عزای حسین، علیه‏السلام، از خود بی‏خود شده و بر دستها روانه می‏شوند همانان هستند که در کنار دخترکان از کنار کوچه می‏گذشتند.
نمی‏توانی به خود بقبولانی که زنانی که کاسه بر دست‏به رسم گدایان در کنار خانه‏ها نشسته‏اند تا قدری برنج روز عاشورا را برای بیمار خود هدیه برند همان کسانی‏اند که انبارهای خود را از غذا انباشته‏اند.
اینهمه را چه می‏شود، از حسین و محرم چه دیده‏اند که دیروز و فردای خود را فراموش کرده‏اند؟
اینهمه از حسین چه می‏جویند؟ خود را؟ حسین، علیه‏السلام، را؟ زینب را؟ عشق را؟ جوانمردی را؟ معنی زندگی را؟ معنی مرگ را؟ معنی بودن را؟
این دلبستگان به حسین، علیه‏السلام، و کربلا از مرام او و یارانش درس وفاداری به کلام صادقانه، درس محبت‏بی‏ما به ازاء، درس سر باختن در پای کلام حق جاری شده بر زبان، درس تکیه کردن به مردان مرد و ماندن در رکاب او، درس اعتماد کردن به خوی حسینی و درس پذیرا شدن حر واسپس جرم رفته را آموخته‏اند و هر گاه که شمه‏ای از اینهمه درس را دیگر بار تجربه کنند خود را با خوی حسینی می‏نمایانند تا در حسین تکرار شده باشند.
گویی اینان در محرم و عاشورا آب زلالی می‏یابند که تشنگی درونشان را فرو می‏نشاند.
سیاهی روز و روزگارشان را می‏زداید و چون سپری آنان را از ابتلائات زمانه و دنیای هراس‏انگیز پس از مرگ در امان می‏دارد.
اینان خود را در پناه حسین، علیه‏السلام، در امان از هر بلا و ابتلاء می‏یابند.
عاشورا از حسین و یارانش نمونه‏ای پرورده که تا ابدالاباد می‏توان بازو در بازوی آن از جای برخاست.
عاشورا شوری می‏آفریند که راه صد ساله را یک شبه می‏توان پیمود.
نیروی نهفته عشق به حسین، علیه‏السلام، از چنان عظمتی برخوردار است که به مدد آن می‏توان دریا دریا مردم را به زیر خیمه اهل‏بیت، علیهم‏السلام، کشید.
عاشورا خود حامل فرهنگ سترگی است که جاری شدن در آن می‏تواند همه صحنه‏های حیات را مبدل به عاشورای حسینی و یارانش نماید:
اگر بچه‏های ما لذت محبت‏بی‏ما به ازاء را تجربه کنند.
اگر امید پذیرفته شدن را چونان حر در دل زنده نگه دارند.
اگر خانه خود، شهر خود، و سرزمین خود را مملو از مرام مردانی بیابند که بر عهدی که می‏بندند گردن می‏نهند.
اگر «اعتماد کردن‏» را تجربه کنند.
اگر صفحات کتابهای مدرسه را مزین به نام حسین، علیه‏السلام، خوی حسین، علیه‏السلام، و منش او بیابند.
چگونه است که هر سال بچه‏های ما، زنان ما، مردان و جوانان ما، تمنا و تقاضای صادقانه و تشنگی بی‏حد خود را در وقت غیبت صفا و مهر اعلام می‏دارند اما در پاسخ اینهمه تنها به ذکر مصیبتی کوتاه بسنده می‏کنیم و از آن هم بهره‏های خود را مقدم می‏داریم؟ چگونه است که میل آنان را برای آنکه به «مردان مردی‏» سلحشوری تکیه کنند می‏بینیم و جرعه‏ای از «مردی‏» را در کام تشنه آنان نمی‏چکانیم. چگونه است که بر آنچه می‏گوییم وفادار نمی‏مانیم اما وفاداری جوانانمان را طالب می‏شویم؟ چگونه است که در نمی‏یابیم رمز ماندگاری حسین در چیست؟
چگونه است!...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 12:55 عصر )
»» جریان‌شناسی سیاسی قیام پانزده خرداد

تحلیلی پیرامون نهضت حسینی
وحدتِ سیاسی با بحث‏های انتقادی منافات ندارد
در این جا خوب است به یک جمله معترضه، اشاره کنیم و سپس به ادامه بحث بپردازیم گاهی گفته می‏شود که: اساسا طرح چنین بحث‏هایی غلط است، چون برایِ وحدتِ سیاسیِ مسلمین، که بخصوص در این زمان ضرورت دارد، زیان‏بار است، در پاسخ با اعتراف به این که وحدتِ سیاسیِ مسلمین ضرورت دارد، باید گفت:
اوّلاً: همه ارزش‏هایِ اسلام در این است که: روشنگرِ حق و پاسدارِ حقّ است؛ اگر روشنگری و پاسداریِ حق را کنار بگذاریم در حقیقت اسلام را کنار گذارده‏ایم.
ثانیا: هدفِ اصلیِ تحقیقاتِ اسلامی، موافقت یا مخالفت با اشخاص نیست. اصولاً، اشخاص در درجه اول نیستند، بلکه شناختِ واقعیّات در درجه اول است و اشخاص در درجه دومند.
علی علیه‏السلام در این زمینه در یکی از جملاتِ اعجازآمیزش می‏فرماید:
إنَّ دینَ اللّه‏ لا یُعْرَفُ بِالْرِّجالِ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أهْلَهْ...
یعنی، شناخت مسائلِ مربوط به اسلام، فقط مبتنی بر عملِ این و آن نیست، بلکه نخست باید حق را بشناسی تا در نتیجه، اهل حقّ را نیز بیابی.(1)
ثالثا: بحث در مسأله خلافت و خلفا و تأثیرِ آن در پیدایشِ جریان‏هایِ بعدی مانندِ جریانِ کربلا، ربطی به مسأله وحدتِ سیاسیِ مسلمین ندارد؛ منتها بهانه‏جوها، برایِ این‏که آب را گل‏آلود کنند، بین این دو مسأله ربط می‏دهند. اگر شیعه بگوید که مثلاً، عثمان مصالحِ اسلام را به خطر افکند، زیرا بنی‏امیّه را بر کلیّه امور مسلّط کرد و در نتیجه، زمینه شهادتِ علی‏ها و حسین‏ها را پیش آورد، آیا این‏گونه جملات، که بسیاری از محققّانِ سنّی هم مانند طه حسین و عقاد و علائلی و .... قبول دارند، با اصولِ اسلام مخالف است تا بهانه‏جوها آن را، دستاویز کنند و شیعه را مخالفِ اسلام یا مخالفِ وحدتِ سیاسیِ مسلمین بخوانند؟
اصولاً، یک اشتباه مهمّ برخی از برادرانِ سنّی این است که: تصوّر می‏کنند که وحدتِ سیاسیِ مسلمانان، باید با وحدتِ نظر در سایرِ مسائل توأم باشد با این که می‏بینیم: خودِ آن‏ها که به اصطلاح وحدتِ سیاسی دارند در بسیاری از مسائل، اختلاف‏نظرهای شدیدی داشته و دارند؛ بنابراین، باید از برادرانِ سنّی پرسید که: اصلاً چرا فقط در برابرِ شیعه و فقط رویِ مسأله خلافت، حساسیّت به خرج می‏دهند و فقط این مسأله را مانعِ وحدتِ سیاسی می‏پندارند؟ تاریخِ صدرِ اسلام، به این پرسشِ جالب پاسخ می‏دهد و می‏گوید:
ریشه این حساسیّت این است که: حاکمانِ ستمگر و عالمانِ خودخواه، مانند معاویه و عمر و عاص و وابستگانِ آن‏ها، خلافتِ ابوبکر و عمر و عثمان را، اساسِ کار می‏گرفتند تا بتوانند شیعه را به بهانه این که با خلافتِ اینان مخالفند، بکوبند و راهِ پیشرفتِ خودشان را هموار نمایند.
واقعیّتِ مزبور، شواهدِ فراوانی دارد؛ از بابِ مثال، عمرو عاصِ حیله باز، به معاویه بهانه‏ساز می‏گفت: بهترین راه مبارزه با علی علیه‏السلام و طرفدارانش این است که: ابوبکر و عمر را علی‏رغم آن‏ها، بزرگ کنی تا بتوانی آن‏ها را به جرمِ اعراضِ از آن دو نفر، سرکوب نمایی.(2) معاویه نیز، برایِ همین منظور، ابوبکر و عمر را علی‏رغم آنها، می‏ستود با این که خودِ او چنان که خواهیم دید به آن دو معتقد نبود. معاویه و عمرو عاص که جایِ خود دارند، منصور نیز، که از فرزندانِ عباس، عمویِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و مخالفِ ابوبکر و عمر بود، سرانجام مانندِ معاویه لازم دید، برایِ برقراریِ حکومتش و سرکوبِ خط علی علیه‏السلام و فرزندانش، ابوبکر و عمر را بزرگ کند. منصور صریحا می‏گفت:
... وَاللّه‏ِ لاَءُقَدِّمَنَّ عَلَیْهِمْ تِیْما وَ عَدِیّا...
به خدا سوگند، برایِ طردِ خاندانِ علی علیه‏السلام و شیعیان آن‏ها، ابوبکر و عمر را بر آن‏ها مقدّم می‏دارم.(3)
از این نمونه‏ها و نظایر فراوانش معلوم می‏شود که: اساسا کشمکش در مسأله خلافتِ اسلامی، که موضوعِ اصلیِ [اختلاف] شیعه و سنّی است، یک جریانِ طبیعی نیست، بلکه یک جریان انحرافی است که در حقیقت، با سیاست‏هایِ شومِ حاکمانِ فاسد، مانند معاویه و منصور و با تبلیغاتِ عالمانِ مزدور و متعصّب‏هایِ خودخواه، داغ شده است والاّ اگر سیاست‏هایِ آن‏ها و تبلیغاتِ این‏ها نبود، هرگز مسلمان‏ها به خاطرِ مسأله خلافت به خصوص پس از گذشت زمانش، آن همه نزاع و خونریزی به راه نمی‏انداختند. و راستی به جا است بلکه لازم است که دانشمندانِ متتبع و نکته‏سنج، این مطلبِ حسّاس را که «مسأله شیعه و سنی مسأله‏ای است در درجه اول سیاسی و در درجه دوم مذهبی» پیگیری کنند، و شواهدِ آن را که در منابعِ اسلامی به‏وفور دیده می‏شود، گردآوری نمایند. این، به نوبه خود، کتابِ مفیدی می‏شود که بخشِ مهمّی از حقایقِ تاریخ و فرهنگِ اسلام را، بخصوص درباره شیعه و سنّی روشن می‏سازد و ریشه اختلاف‏ها را تضعیف می‏نماید.
چند نکته اساسی
به هر حال، بحث‏هایِ مذهبی با وحدتِ سیاسی منافات ندارد. کاملاً ممکن است که مسلمان‏ها، نظامِ مشترک و اتحادّ مستحکم داشته باشند و در عین حال، درباره مسائلِ اساسی اسلام، تا چه رسد به شخص‏ها و خط‏ها، تحقیق کنند و باید تحقیق کنند، بخصوص که اگر دیروز منطقِ «کور شو و کر شو» رونقی داشت، امروز این منطقِ سفیهانه، حتّی در نزدِ زورگویان، کاربردِ چندانی ندارد. امروز مردمِ مسلمان و غیرمسلمان می‏خواهند واقعیّات را بیابند اگرچه به قیمت از دست رفتنِ عقایدِ کهنه باشد. و چنان که گوشزد شد، سخنانِ عمر مدرکِ فوق‏العاده مهمّی است که بهتر از هر مدرکِ دیگری واقعیّات را آشکار می‏کند و مطالبِ جالبی را بخصوص درباره خلافت، از پس پرده بیرون می‏ریزد.
در این جا در حدود ظرفیّت این نوشتار به چند نکته اساسی پیرامونِ سخنانِ عمر، اشاره می‏شود و از برادرانِ سنّی درخواست می‏شود که اگر پاسخ منصفانه‏ای دارند بفرمایند.
اوّل: جمله عمر به پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم (هذیان می‏گوید) چنان‏که دیدیم: به خاطر این بود که می‏دانست پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏خواهد، علی علیه‏السلام را کتبا نیز به خلافت نصب کند.
خودِ عمر در گفتگویِ دیگرش نیز که با ابن‏عبّاس دارد، علّت مخالفتش را با وصیّتِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم روشن می‏کند. ابن عبّاس به عمر گفت: پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خلافت را برای علی علیه‏السلام می‏خواست. عمر در پاسخ او گفت: «مگر هر چه پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خواست می‏شود؟ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خواست ابوطالب مؤمن بشود و نشد»(4) سبحان اللّه‏ از منطقِ عجیب عمر! آیا هیچ مسلمانی نیست به عمر بگوید: اگر به قول تو ابوطالب کافر بود و خواستِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را رد کرد، آیا تو هم که مسلمانی، مانندِ کافر، خواستِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را ردّ می‏کنی؟
نیازی به اثبات نیست که مخالفتِ عمر با وصیّت پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم زشت‏ترین اجتهاد در برابرِ نص بود که در دیگران نیز تأثیر تربیتیِ وخیمی می‏گذاشت و راه را برایِ هزارها اجتهادِ در برابر نص باز می‏کرد. مخالفتِ شدید و علنیِ عمر با پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به مردم، بخصوص به معاویه‏ها و یزیدها می‏آموخت که برایِ پیشبردِ مقاصدِ سیاسیِ خودشان می‏توانند به بهانه مصالحِ مسلمین، با دستورهایِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و اسلام مخالفت کنند؛ طبیعی است که این درسِ خطرناک که باید آن را «درسِ گستاخی و مرزشکنی» خواند، کیانِ اسلام را متزلزل می‏کرد و به سراشیبیِ سقوط می‏افکند.
دوم: ابن ابی‏الحدید، که یکی از دانشمندانِ مهمّ سنّی است، علی علیه‏السلام را افضل از ابوبکر می‏خواند و با این وصف می‏گوید: «سپاس برایِ پروردگاری است که ابوبکر را (و طبعا عمر و عثمان را) بر علی مقدّم ساخت.» البتّه محققانِ منصف می‏دانند که سخنِ ابن ابی‏الحدید با سخنانِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مخالف است و نسبتِ مطلق «مقدّم شدنِ ابوبکر بر علی علیه‏السلام » به پروردگار، غلط است ولی در عین حال، باید گفت: از دیدگاهِ ابن ابی‏الحدید و همفکرانش حقّ مطلب ادا نشده است؛ حقّ مطلب از دیدگاهِ آن‏ها این است که بگویند:
سپاس برایِ پروردگاری است که خواستِ ابوبکر و عمر را بر خواستِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مقدّم ساخت. واقعیّت این است که: ابوبکر و عمر به تصریح خودشان نخست دستور پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را کنار زدند و سپس منصبِ علی علیه‏السلام را تصرّف کردند. و یکی از اشتباهات علما و حکّام، این است که مسأله شیعه و سنّی را ناشی از مخالفتِ ابوبکر و عمر با علی علیه‏السلام قلمداد می‏کنند با این که این مسأله، در حقیقت ناشی از مخالفتِ آن‏ها با پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم است نه با علی علیه‏السلام ؛ این نکته بسیاری از مطالب را روشن می‏کند و شایانِ دقّت می‏باشد.
سوم: جمله اخیر عمر که می‏گوید: «... کتابِ خدا برایِ ما کافی است و سخنِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم هذیان است» دروغ گمراه‏کننده‏ای است که با کتابِ خدا نیز مخالف است، زیرا کتابِ خدا می‏گوید:
... قُلْ إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّه‏ فَاتَبِّعوُنی...
ای پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به مسلمان‏ها بگو: اگر خدا را دوست دارید از من اطاعت کنید؛ یعنی، کسانی که دستورِ پیغمبرِ خدا را گردن نمی‏نهند، به خداو کتابِ خدا نیز ایمانِ واقعی ندارند و نمی‏توانند داشته باشند.
چهارم: عدّه‏ای ادّعا می‏کنند که پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با خلافتِ ابوبکر و عمر موافق بود، ولی گذشته از اینکه این ادّعا، حتّی به اعتراف ابوبکر که چند صفحه بعد ذکر می‏شود، مدرکی ندارد اساسا، همین مخالفتِ عمر با وصیّتِ پیغمبر، دلیل بر این است که: پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با خلافتِ آن دو موافق نبود و گرنه عمر با آوردنِ قلم و کاغذ مخالفت نمی‏نمود؛ و چنان که دیدیم: خودِ عمر تصریح می‏کرد که مخالفتش با پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به این جهت بود که می‏دانست پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏خواهد کتبا نیز علی علیه‏السلام را برایِ خلافت تعیین کند.
متعصب‏های خدانشناس
البتّه عمر، چه در زمان پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و چه پس از آن، چندین بار با دستورهایِ آن حضرت مخالفت کرد و حتّی در برخی مسائل، مانندِ متعه حج و متعه نساء که شرحش به درازا می‏کشد، تصریح به مخالفت نمود، ولی در مسأله بسیار مهمّ و حیاتیِ وصیّتِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم علاوه بر مخالفت، جسارتِ کفرآمیزی به پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم کرد که هیچ‏گونه توجیهِ معقولی ندارد. به این جهت برخی از نویسندگان مانندِ هیکل، دانشمندِ معروفِ مصری، این جسارتِ کفرآمیز و جنایت بار را، حتّی از کتاب‏هایِ خودشان که از منابعِ معتبرشان آورده‏اند، در چاپ‏هایِ بعدی اسقاط کرده‏اند(5)تا زمینه‏ای برایِ بیداریِ پژوهندگانِ حقیقت و اعتراض به مسؤولانِ گمراهیِ امّت نماند.
این‏گونه متعصب‏هایِ خدانشناس، نه فقط در مسأله وصیّتِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، بلکه در بسیاری از احادیثِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم که تصریح به خلافت علی علیه‏السلام می‏کند، دستبرد زده‏اند. علاوه بر کوششی که برایِ حذفِ جسارتِ کفرآمیز عمر، حتّی در طبع‏هایِ اخیر کتابِ بخاری کرده‏اند، این حدیثِ مهم را نیز تغییر داده‏اند که بزرگانِ اهل سنّت، مانندِ طبری، ابن‏اثیر، حلبی و... از پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آورده‏اند که با اشاره به علی علیه‏السلام فرمود:
إنَّ هذا أخی وَ وَصیّی وَ خَلیفَتی فیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهْ وَ أطیعُوا.
علی علیه‏السلام برادر من، وصیّ من و خلیفه من است، از او بشنوید و اطاعت کنید.
بی‏انصاف‏ها، بلکه بی‏ایمان‏ها، کلماتِ اصلیِ این حدیثِ شریف را (مانندِ «خلیفتی») در چاپ‏های بعدی انداخته‏اند.(6) راستی به کجا باید شکایت کرد که متعصّب‏ها برایِ این‏که به عمر خدمت کنند، به پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خیانت می‏کنند و در این خطِ سیاه، کتاب‏هایِ خودشان را نیز تحریف می‏نمایند، گویی از سایه خودشان نیز می‏هراسند.
تعطیل حدیث یا فاجعه مصیبت‏بار
پنجم: رفتار عمر و همکارانش با پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نشان می‏دهد که: آن‏ها از پیش نقشه‏هایی برای حیازت مقام پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم داشتند، منتها از زمان وفات پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آن را آشکار کردند. عقل سلیم به هیچ وجه نمی‏پذیرد که مخالفت عجیب آن‏ها با وصیّت پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به طور ناگهانی و بدون حساب‏های قبلی اتفاق افتاده باشد؛ به خصوص که شواهد دیگری هم در دست است که مقاصد زیر پرده آن‏ها را روشن‏تر می‏نماید، مانند این که به شهادت همه منابع تاریخی، با فرمان اکید پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در روزهای آخر حیات مقدسش که فرمود: تحت فرماندهی اسامه نوجوان مدینه را ترک کنند و به سوی میدان جنگ بروند، مخالفت نمودند(7) و مانند این که با سرعت، و حتّی پیش از آن که به دفن پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بپردازند، مقدّمات سقیفه را فراهم ساختند و مانند این که از اولین ساعات سقیفه، کلّیه مخالفت‏ها را با سفسطه بازی و پرخاشگری درهم کوبیدند(8) و...
ششم: که از همه بدتر است این است که: جمله عمر که: «کتابِ خدا کافی است و سخنِ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم هذیان است» نشان می‏دهد که: او و همکارانش به سخنان پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، که پرتوِ وحی و بیانگرِ مسائل و مشکلات بود، اهمیّت نمی‏دادند، بلکه به نقل از کتاب‏هایِ معتبرِ سنّی، مردم را از آن منع می‏نمودند.(9)
اگر فرض کنیم که پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به طور متوسط روزی بیست حدیث داشته، با این که مسلّما بیشتر داشته چون هر سخن و هر عمل پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم حدیث محسوب می‏شده، رویِ این فرض و با حساب 23 سال دوره رسالتِ آن حضرت، باید افزون از 160000 حدیث نبوی در دست باشد، ولی متأسفانه عمر و همکارانش، با ادّعای مضحک کفایت قرآن، از نشر این همه حدیث، کوتاهی و حتّی جلوگیری نمودند، بلکه به نصّ تاریخ: ابوبکر و عمر احادیث پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را جمع کردند و آتش زدند(10)تا در دسترس مسلمان‏ها قرار نگیرد.
تعطیل حدیث، فاجعه مصیبت‏باری بود که گرفتاری‏های فراوانی برای جوامع اسلامی به بار آورد. یک نمونه‏اش این است که: با محو احادیث نورانی پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، قرآن از پیوست روشنگرش جدا شد و معارف اسلامی تا حدّ زیادی در پرده ابهام فرورفت. و از این جاست که تقریبا همه فرقه‏های اسلامی در همه مسائل اسلامی، اختلاف‏های شدیدی پیدا کرده‏اند و نه تنها در مطالب اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، مانند جبر و تفویض، رؤیت خدا، بداء، خلق قرآن، عینیّت صفات خدا با ذات خدا، راه تعیین زمامداران و شرایط و وظایف آنها و چگونگی وظایف مسلمان‏ها در برابر زمامداران صالح و ناصالح و... گرفتار آرای متضادی گشته‏اند، بلکه در زمینه احکام اسلام و حتّی در زمینه نماز که مهمترین عملِ اسلام است نیز، در باتلاقِ تشتّت افتاده‏اند.
واقعا عجیب است که با این که پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در حضور مسلمان‏ها هر روز پنج بار، و در مدت بیست و سه سال رسالتش بیشتر از چهل هزار بار، نماز خوانده است با این حال، اصحاب به اصطلاح مقدس پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم حتّی نماز پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را به صورت روشنی به نسل‏های بعد نرساندند، بلکه با حساب‏های خیالی خودشان، در نماز و اعمال آن مانند وضو و اذان دست بردند. و با توجّه به این‏که حتّی در نماز پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، که بیشتر از چهل هزار مرتبه واقع شده، ابهام‏ها و تغییرهای فراوانی به وجود آورده‏اند خود به خود روشن می‏شود که بر سر جریان‏های بسیار حسّاس مانند غدیر خم، که فقط یک مرتبه واقع شده و برخلاف میل آن‏ها علی علیه‏السلام رابه خلافت نصب کرده، چه بلایی آورده‏اند و چرا آورده‏اند.
در این جا لازم است به یک نکته اساسی که بیشتر جنبه فرهنگی دارد و در عین حال به تبیین اوضاع آن زمان کمک بسیاری می‏کند توجّه نماییم و آن این که: به گفته برادران سنی،(11)از پیغمبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم کمتر از چهارصد حدیث صحیح، درباره مسائل اسلامی مانند نماز و سایر عبادات و معاملات، در دست است. حتّی ابوحنیفه، که تقریبا استاد همه پیشوایان سنّی به شمار می‏رود، می‏گوید: حدیث‏های صحیح هفده حدیث است. بدیهی است که این مقدار اندک نمی‏تواند پاسخگوی همه مردم در همه مسائل باشد و فقه اسلامی را که درخت پرشاخ و برگی است بارور نماید؛ بدین جهت است که برادران سنی ناچار شده‏اند به قیاس و استحسان بپردازند و به آرای شخصی و اختلاف‏انگیز کسانی همچون «ائمّه اربعه» بیاویزند.
تعطیل حدیث زمینه تحریف حدیث شد
با اندک تأمّلی روشن می‏شود که: ریشه اصلی این همه انحطاط و جمود این است که: عمر و ابوبکر احادیث پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را ممنوع کردند. اگر ابوبکر و عمر به اهمیّت و احترام حدیث پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم لطمه نمی‏زدند و اقلاً اگر می‏گذاشتند که مؤمنان با صلاحیّت، احادیث پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را، که نقش عظیمی در تشریح قرآن و مسائل اسلامی دارد، جمع کنند و نشر دهند مسلّما مجهولات و اختلافات مسلمان‏ها کمتر می‏شد و فقه و معارف اسلامی به خوبی، بارور می‏گشت و در نتیجه، زمینه‏ای برای پیدایش «مذاهب اربعه» نمی‏ماند و بازار قیاس و استحسان و آرای شخصی گرم نمی‏شد و مهمتر این‏که برای معاویه‏ها ممکن نمی‏شد که با سوءاستفاده از نبود احادیث صحیح، به جعل احادیث غلط بپردازند و با زبان حدیث‏سازان درباری، مانند ابوهریره، سمره، کعب‏الاحبار و... احادیث فراوانی به نام پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به خورد مسلمان‏های آن زمان و هر زمان بدهند و واقعیّات اسلام را تحریف کنند و بدبختی‏های روزافزون و چاره‏ناپذیر به بار آورند.
اساسا تعطیل حدیث به دست ابوبکر و عمر بود که موجب شد زمینه مناسبی برای تحریف حدیث به دست معاویه پیش آید والاّ اگر آن تعطیل نبود این تحریف هم پیش نمی‏آمد و به مناسبت همین تعطیل حدیث و سپس تحریف حدیث که دنباله آن بود، پرسش مهمّی از برادران سنّی می‏شود که اگر می‏توانند، و هرگز نمی‏توانند، به آن پاسخ بگویند، آن پرسش مهم این است که: با توجّه به این که عمر می‏گوید «کتاب خدا برای ما کافی است و سخن پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم هذیان است» چگونه از دو اصل «کتاب خدا و سنّت پیغمبر» پیروی می‏کنند؟ اصولاً با توجّه به گفته عمر و با توجّه به روش ضدّ حدیثی او و همفکرانش احادیث واقعی پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم کجاست؟ و چگونه می‏توانیم به دست آوریم؟ و اگر به دست آوریم چه ارزشی دارد؟
به هر حال، عمر مخالفت‏های شدیدی با پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم کرد، یک نمونه آن که گوشزد شد این بود که از وصیّت پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم جلوگیری نمود. ابوبکر نیز چندین جا حرمت قانون اسلام و اهل بیت پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را زیر پا گذاشت. در این جا به یک نمونه آن، که نشانه منزوی کردن اهل بیت پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و تهییج مردم بر ضدّ آن‏هاست اشاره می‏کنیم تا بفهمیم که زمینه کربلا و کربلاها از هنگام رحلت پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آغاز شد و طبعا گسترش روزافزونی پیدا کرد، آن نمونه این است که: شخص ابوبکر، حتّی به عنوان خلیفه پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فاطمه علیهاالسلام دختر پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را به شدت آزرده ساخت تا حدّی که فاطمه علیهاالسلام به تصریح کتاب‏های معتبر سنّی، تا دم مرگ از او و همکارش «عمر» اعراض کرد، با این‏که به اتفاق شیعه و سنی، فاطمه از همه زنان ارجمندتر بود و قرآن به طهارت و صداقتش تصریح می‏نمود و پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم هم درباره‏اش می‏فرمود: «فاطمه، پاره تن من است، هر که او را آزار دهد مرا آزار داده و هر که مرا آزار دهد خدا را آزار داده است.»(12)
اقدام ابوبکر و سخنان او
یک علت آزردگی فاطمه علیهاالسلام این بود که ابوبکر «فدک» را، که پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به او داده بود، به زور گرفت و حقّ او را حتّی از راه ارث انکار نمود و برای توجیه این ستم بزرگ گفت: از پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم روایت است که:
إِنّا مَعاشِرَ الاْءنْبِیاءَ لانُوَرِّثُ شَیْئا....
ما پیغمبران چیزی برای میراث نمی‏گذاریم.(13)
جالب این است که: اصحاب پیغمبر و حتّی بستگان پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم این روایت را نقل نکرده‏اند. و بر فرض این که واقعیّت داشته باشد معنای خاصّی دارد که با آیات مخالفش (مانند وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ ـ رَبِّ هَبْ لی وَلیّا یَرِثنی) منافات ندارد، از این‏رو برخی از خلفای نسبتا نیک‏اندیش مانند عمربن عبدالعزیز، فدک را حقّ پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شناختند و به آن‏ها برگرداندند و به طور کلّی «فدک» محک سیاست روز شده بود که هر خلیفه‏ای که با خاندان پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم عناد می‏ورزید، فدک را از آن‏ها می‏گرفت و هر خلیفه‏ای که عدالت به خرج می داد، فدک را به آن‏ها برمی‏گرداند.(14)
ابوبکر به گرفتن «فدک» از فاطمه و علی علیه‏السلام اکتفا نکرد، بلکه در ضمن این اقدام، سخنانی هم به آن‏ها گفت که واقعا دردآورست، یک نمونه از سخنان بسیار زننده او این بود که هنگامی که فاطمه علیهاالسلام علی علیه‏السلام را به عنوان شاهد فدک آورد، گفت: «شاهد روباه دم اوست».(15) نمونه دیگر که قلم از نقلش شرم دارد، این بود که در همین زمینه درباره علی علیه‏السلام گفت: «... کامّ طحال احبّ اهلها الیها البغیّ؛ مثل علی، مثل آن زن پلید است که محبوبترین شخص در نزد او، زناکننده با او بود.»(16) آیا هیچ مسلمانی نیست بپرسد که: چرا اهل بیت عزیز پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، که اکرام آن‏ها واجب است و به تصریح قرآن، اجر رسالت پیغمبر است، این‏طور اهانت بشوند و در این مورد و آن مورد و هر مورد این‏قدر ظلم ببینند؟ آیا آیینِ اسلامی و وجدان انسانی می‏پذیرد که آنان که از همه شریف‏ترند از همه مظلوم‏تر باشند؟ و به نقل بزرگان اهل سنّت منزل آن‏ها با آتش و خود آن‏ها با شمشیر تهدید شوند؟(17) ولی علّت این همه ظلم و جسارت به اهل بیت پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم چیست؟ علّتش همان است که: ابن ابی‏الحدید از استادش نقل می‏کند که «إنَّهُ الْمُلْکُ»(18)
یعنی، گرفتن «فدک» از فاطمه و علی علیه‏السلام و گفتن ناسزا به آن‏ها به خاطر این بود که با تضعیف موقعیّت اهل بیت، اساس کار خودشان را تقویت کنند.
در عین حال، مصیبت بزرگتر این است که: ظلم‏های ابوبکر و عمر به اهل بیت سرمشق سایر حکّام و خلفا هم می‏شد و به همان صورت نخستین، بلکه بی‏تردید به صورت‏های زننده‏تر، تکرار می‏گشت. آتش و شمشیری که «یزید» و «ابن‏زبیر» در عراق و حجاز بر ضدّ خاندان پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به کار بردند،(19) یکی از پیامدهای سرمشق ابوبکر و عمر است که براساس رفتار آن‏ها با فاطمه و علی علیه‏السلام توجیه می‏گشت و اقلاً از قبح آن کاسته می‏شد.
و مضحک این‏جاست
و مضحک این‏جاست که متعصب‏های دو آتشه می‏کوشند که از ظلم‏های ابوبکر و عمر به علی و فاطمه علیهاالسلام دفاع کنند. گویی اینان بی‏خبرند یا خودشان را به بی‏خبری می‏زنند که خود ابوبکر، هنگام مرگش از ظلم‏هایش، ناله پشیمانی سر داد(20) و در زمان حیاتش نیز، صریحا گفت: «مرا شیطانی هست که گاهگاهی بر من مسلّط می‏گردد»(21)طبیعی است که ابوبکر با این عذر بدتر از گناه، عملاً به سایر حکام و خلفا می‏آموخت که اگر با وسوسه شیطان، کژی‏هایی بیاورند باز هم خودشان را شایسته حکومت و خلافت بدانند و از اعتراض مخالفان پروا نکنند؛ همان طوری که خود او از اعتراض اصحاب به جنایت‏های نماینده‏اش خالد، پروا نکرد. ابوبکر نه تنها از خالد جنایتکار، که مسلمانی را کشت و با کلّه او غذا پخت و خورد و با همسر او نیز زنا کرد، بازخواست هم ننمود، بلکه علاوه بر این، به او لقب «سیف الاسلام» داد و بدتر این‏که جنایت‏های او را با این دلیل خطرناک توجیه نمود که «تأوّل فاخطأ؛ یعنی، خالد اجتهاد کرد و خطا کرد.»(22)
واقعا قلم عاجز است که آثار تربیتی و سیاسی این‏گونه جملات را تصویر کند، فقط خدا می‏داند که این‏گونه جملات چقدر در ضلالت توده‏ها و تقویت معاویه‏ها و یزیدها، نقش داشته است. کمترین چیزی که در این زمینه باید گفت و گذشت این است که: با کمال تأسّف می‏بینیم که، اجتهاد اسلامی به اندازه‏ای ننگین می‏شود که حتّی خالدها را و طبعا معاویه‏ها و یزیدها را پاک می‏نماید، بلکه با لقبِ «شمشیر حقّ» آن‏ها را مفتخر می‏گرداند و از طرف دیگر، علی و فاطمه علیهاالسلام را به جرم مطالبه «فدک»، با لقب «روباه و دم روباه» درهم می‏کوبد. لقب اول عجیب و لقب دوم عجیب‏تر است، و توأمانی این دو لقب، که شیوه حکومت ابوبکر و همفکرانش را نشان می‏دهد، از همه عجیب‏تر است. و شما ای مسلمان‏های باوجدان بگویید: آیا خالد جنایتکار که مسلمانی را کشته و با همسر او زنا کرده و با کلّه او غذا پخته و خورده «سیف اللّه‏» است؟ و فاطمه و علی علیه‏السلام که برای «فدک» احتجاج می‏کنند روباه و دم روباه هستند و مثل آن زن زنادوست را دارند؟
روشن است که خلافکاری‏های ابوبکر و عمر، در همان محدوده و همان دوره، متوقّف نمی‏شد، بلکه در زمان‏های بعد نیز تداوم می‏یافت و در شیوه همه زمامداران مسلمان و در روحیّه همه افراد مسلمان، آثار فلاکت‏باری می‏گذاشت. اساسا، خلافکاری‏های آنان بود که دم به دم، اهل بیت را منزوی‏تر و تبهکاران را جری‏تر و روحانیّت اسلام را ضعیفتر ساخت. و بالاخره همان خلافکاری‏ها بود که با افزایش و گسترش طبیعی خود به مرحله وخیمی رسید و جامعه اسلامی را حتّی در زمان عثمان به سراشیبی بدبختی کشید. آری در جایی که عثمان، در خط همان خلافکاری‏ها، اهانت‏های شدیدی به اصحاب پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و علی علیه‏السلام و یارانش بنماید و پُست‏های کلیدی خلافت اسلامی را، به خویشان امویش بسپارد و از باب نمونه برادرش، ولید تبهکار، را به حکومت عراق بگمارد و او در حال مستی، نماز صبح را چهار رکعت بگزارد و آنگاه به مأموم‏ها بگوید: «اگر بخواهید، باز هم بیشتر می‏خوانم»(23) در آن صورت کاملاً طبیعی است که جامعه اسلامی، به پرتگاه انحطاط واختلاف می‏افتاد و بدتر این‏که، روحیّه دینی‏اش را از دست می‏داد و مانند زمامداران فاسدش، گمراه و بزهکار می‏گشت؛ و این یک اصل اجتماعی است که علی علیه‏السلام درباره آن می‏فرماید:
اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِم.
شباهت مردم به زمامدارانشان، حتّی از شباهت آن‏ها به پدرانشان بیشتر می‏باشد.(24)
________________________________________
1. مستدرک نهج‏البلاغه کاشف‏الغطاء، ص 159.
2. شرح نهج، ج 2، ص 101 و ج 3،ص 415 و 456.
3. العیون و الحدائق، ص 197؛ منهاج‏السنّة ابن‏تیمیّه، ج 4، ص 156.
4. شرح نهج، ج 3، ص 114.
5 . حیاة محمد، طبع 2؛ اسرار سقیفه، 113.
6 . الغدیر، ج2، ص 288؛ ثم اهتدیت، 176.
7. شرح نهج، ج 2، ص 21.
8 . الامامة و السیاسة، ج 1، ص 4 به بعد؛ شرح نهج، ج 1، ص144 به بعد.
9. شرح نهج، ج 3، ص 120؛ الغدیر، ج 6، ص 294 به نقل از سنن ابن‏ماجه و مستدرک و سنن دارمی.
10. کنزالعمّال، ج 5، ص 237؛ تذکره ذهبی، ج 1، ص 5 ؛ طبقات ابن سعد، ج 5، ص 188.
11. مقدمه ابن‏خلدون، فصل ششم.
12. مسند احمد، ج 6، ص 9؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 72؛ طبری، ج 2، ص 248؛ سنن بیهقی، ج 6. ص 300.
13. شرح نهج، ج 4، ص 81 .
14. الغدیر، ج 7، ص 194 به نقل از کتاب‏های معتبر اهل‏سنّت.
15. شرح نهج، ج 4، ص 80 .
16. شرح نهج، ج 4، ص 80 .
17. شرح نهج، ج 1، ص 134؛ عقدالفرید، ج5،ص 12؛ الامامة و السیاسه، ج 1، ص 12 و 13.
18. شرح نهج، ج 4، ص 80 .
19. شرح نهج، ج 4، ص 495.
20. مروج‏الذهب، ج 2، ص 301؛ طبری، ج 2، ص 619 ؛ الامامه و السیاسه، ج 1، ص 18.
21. شرح نهج، ج 4، ص 166؛ طبری، ج 2، ص 460؛ الامامة و السیاسه، ج 1، ص 16؛ البدایة و النهایة، ج 6، ص 203.
22. الغدیر، ج7، ص 160 به نقل از تاریخ ابی‏الفداء، ج1، ص 158 و تاریخ خمیس، ج2، ص 133.
23. مروج‏الذهب، ج 2، ص 335.
24. تحف‏العقول، ص 208.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 12:55 عصر )
»» جلوه هایی از حقیقت اسلام

تحلیلی تطبیقی از قیام امام حسین (ع) و قیام امام خمینی
مقدمه:
تاریخ زندگی بشر حاکی از آن است که هر هنگام که جوامع را نابسامانی فرهنگی و اجتماعی فراگرفته است، پیامبران و مصلحان به دستور خداوند در جهت هدایت مردم و نجات و اصلاح جامعه اهتمام ورزیده اند.
اسلام به عنوان کاملترین دین الهی بر محمد (ص) نازل شد تا هم جامعه زمان وی اصلاح گردد و هم حاوی اصول دستورهایی باشد که برای آحاد بشر قابل اجرا در هر زمان پس از وی باشد و موجب هدایت و نجات جامعه گردد. در نوشته حاضر سعی بر آن است تا در یک بررسی تطبیقی از دیدگاه جامعه شناسی - تاریخی نشان دهیم که علت اساس قیام امام حسین (ع) تداوم و تجدید اسلام پیامبر (ص) است و قیام امام خمینی (ره) نیز با الهام از قیام امام حسین (ع) و در جهت تحقق اهداف آن به وقوع پیوسته است. امام خمینی (ره) خود نیز فرموده اند:
انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است .
فرض اساسی ما در این پژوهش این است که هر دوی این قیامها با عنایت از دستورهای کلی اسلام درباره اصلاح و تغییر جامعه به وقوع پیوسته اند و این دستورها برای همه زمانها قابل پیروی و تطبیق است. در این بررسی ما از روشی که توماس اسپریگن در کتاب فهم نظریه های سیاسی (1) پیشنهاد کرده است بهره برده ایم و بنابراین در بخش اول از دیدگاه جامعه شناسی - تاریخی آسیب های جامعه اسلامی را در زمان هر یک از دو رهبر بزرگ الهی مورد بررسی قرار می گیرد و در بخش دوم به راههای اصلاح و شیوه هایی که این دو رهبر برای درمان آسیبها و اصلاح جامعه پیشنهاد می کنند اشاره شده است.
بخش اول
آسیبهای جامعه اسلامی در زمان قیام امام حسین (ع) و امام خمینی (ره) هر مصلحی با توجه به تصوری که از وضع مطلوب جامعه دارد بر وضع موجود جامعه زمان خویش ایرادات و اشکالاتی وارد می داند و به نواقص و امراض خاصی در آن جامعه اشاره می کند و اینک به اختصار به آسیبها و ایرادات عمده جامعه اسلامی در زمان قیام امام حسین (ع) و قیام امام خمینی (ره) اشاره می شود. الگوی مطلوب جامعه در این نوشته جامعه اسلامی زمان پیغمبر (ص) در نظر گرفته شده است.
1- آسیبهای اعتقادی و مذهبی
بررسی نحله های فکری واندیشه های دینی نشان می دهد که مهمترین علل انحطاط و سقوط جامعه اسلامی بعد از رحلت حضرت رسول (ص) برداشت نادرست از دین و فهم غلط معارف اسلامی بوده است. عواملی که به بروز کژاندیشیها و گرایشهای قبیله ای منتهی گردید موجباتی را فراهم آورد تا کسانی که به مصادر خلافت دست می یافتند دین را وسیله توجیه حکومت و اهداف فردی و قومی خویش قرار دهند و جامعه اسلامی را برای مدت طولانی از منادیان واقعی توحید واندیشه های اصیل مکتب اسلام بدور نگهدارند. تحقق چنین امری وقتی میسر گردید که افرادی همچون علی (ع)، سلمان فارسی، عمار یاسر و ابوذر غفاری کنار گذاشته شدند. و افرادی همانند کعب الاحبار یهودی و ابوحریره ادعای مسلمانی کردند و مفتی اعظم جامعه اسلامی گشتند و حکم بر تکفیر و تسفیق افرادی چون صحابه نستوه رسول الله (ص)، ابوذر غفاری دادند و با جعل احادیث و تفاسیر وارونه سعی کردند تا اذهان مردم را نسبت به حقیقت دین و سیره پیامبر (ص) مغشوش نمایند. علاوه بر علمای درباری فرصت طلبان و زراندوزانی چون طلحه و زبیر برای حفظ منافع مادی و اقتصادی خویش علی (ع) را متهم به کفر می نمودند و مقدس مآبانی چون خوارج نهروان با تاویل آیات خدا بر علی (ع) شمشیر می کشیدند و همه اینها نشانگر این مطلب است که در آن زمان قشر عظیمی از مردم مسلمان در درک حقیقت دین و فهم معارف اسلامی با مشکل روبرو بوده اند و در چنین شرایطی بنی امیه حاکمیت در جامعه اسلامی را به دست می گیرند و برای توجیه حکومت خود به ترویج نوعی اندیشه تقدیری و جبرگرایانه می پردازند.اندیشه ای که احساس هرگونه مسئولیت اجتماعی را از انسان سلب می کرد و چون با استناد به نام خدا و اراده الهی صورت فریبنده ای داشت در ظاهر صحیح به نظر می آمد و در آستانه قیام امام حسین (ع) که با القائات علمای درباری و احادیث جعل پرورش یافته بودند به راحتی می پذیرفتند که اگر علی (ع) شکست خورد خدا نمی خواسته تا او بر مسند حکومت باقی بماند و اگر حزب اموی زمام امور مسلمین را در دست دارد خدا چنین موهبتی به آنان عطا کرده است و بنابراین هرگونه اعتراض و انتقاد بر علیه وضع موجود و حکومت اموی انتقاد و اعتراض بر قدرت و مشیت الهی است. در این زمان دین در امور فردی و عبادی خلاصه می گردد و بر صورت ظاهر جمعه و جماعات بیش از هر چیز دیگر تاکید می شود و بینش و روحیه مذهبی در میان اکثر قریب به اتفاق مردم به گونه ای مسموم و فلج شده است که نه تنها عاملی برای اصلاح و سازندگی جامعه به حساب نمی آید بلکه موجبات سکوت و تسلیم را نیز فراهم می سازد و صبر و سکوت تخدیر کننده ای را بر سرتاسر شبه جزیره عرب مستولی می گرداند. چنین اعتقادی مطلوب امام حسین (ع) نیست و امام با قیام خود تاکید بر این امر که می خواهند به اصلاح امت پیامبر (ص) و احیای سیره محمد (ص) و علی (ع) بپردازند اولین اعتراض را براندیشه دینی رایج در جامعه زمان خود روا می دارند.
قبل از قیام امام خمینی (ره) هم ملاحظه می شود که جامعه در زمینه عقاید الهی و مذهبی دچار آسیبهای جدی است.
برداشتهای دینی رایج به گونه ای است که دین به هیچ یک از امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه کاری ندارد و فقط امری است که به برخی از عبادات و اعمال فردی ختم می گردد و چنین برداشتی از دین همواره مطلوب طبقات حاکم بر جامعه بوده است و به وسیله حکومتهای باطل در میان مردم رواج یافته است.
در آستانه قیام ایشان با توجه به وابستگی جامعه به جوامع بیگانه شرق و غرب، مسئله جدایی دین از امور سیاسی و اجتماعی شدت یافت و با توجه به خودباختگی و الگو قرار گرفتن جوامع غربی برای حکومت و زمامداران امور چهره جدیدتری به خود گرفت. به نظر امام خمینی (ره) جامعه اسلامی از صدر اسلام به این آسیب دچار بوده است و این مسئله در دوره اخیر به اوج خود رسیده است چنانچه می فرماید:
این یک نقشه شیطانی بوده است که از زمان بنی امیه و بنی عباس طرح ریزی شده است و بعد از آن هم هر حکومتی که آمده است، تایید این امر را کرده است و اخیرا هم که راه شرق و غرب به دولتهای اسلامی باز شده، این امر در اوج خودش قرار گرفت که اسلام یک مسئله شخصی بین بنده و خداست و سیاست از اسلام جداست و نباید مسلمان در سیاست دخالت کند و نباید روحانیون وارد سیاست بشوند . (2) رواج اندیشه جدایی دین از سیاست به دلیل اینکه هرگونه مسئولیت اعتقادی و اجتماعی را از افراد سلب می کرد با روحیه تسامح و راحت طلبی نیز سازگاری داشت و بسیاری از افراد برای حفظ منافع شخصی خود از هرگونه اندیشه ای که به تغییر وضع موجود منتهی گردد احتراز می کردند و لذا نقشه های شیطانی حکومت از یک سو و تسامح و راحت طلبی از سوی دیگر موجب شد تا اعتقادات دینی نقش موثری در اعمال اجتماعی - سیاسی مردم نداشته باشند و از قیام برای خدا در جامعه اسلامی غفلت گردد.
امام خمینی (ره) در این زمینه می فرماید:
خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به روزگار سیاه رساند و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران در آورد . (3)
2- آسیبهای سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی
بعد از رحلت پیامبر (ص) از نظر سیاسی و اجتماعی معیارها و ضوابط اسلامی تحت الشعاع ارزشهای قومی و نژادی قرار می گیرد و مهاجر بر انصار و قریش بر غیر قریش ترجیح داده می شود و به لیاقت و شایستگی افراد در تصاحب مناصب سیاسی و اجتماعی عنایتی نمی شود امام حسین (ع) اینک وارث جامعه ای است که بعد از پیامبر بسیاری از ارزشهای دوران جاهلیت در آن نضج گرفته است، بنی امیه آنچنان بر جان و مال مردم مسلط شده است که خود را آقا و ارباب و مردم را بنده و نوکر خود قلمداد می کنند.
عرب را بر عجم ترجیح می دهند و روحیه برابری و برادری را در جامعه زایل می نمایند، روشنفکران و اهل بصیرت را از بین می برند. معاویه علی رغم اینکه خلفای قبل از او زندگی ساده ای داشته اند یک حکومت سلطنتی پر از تجملات ایجاد کرده است و به پیروی از دوران جاهلیت که بعد از مرگ شیخ قبیله به حکم وراثت فرزندش جای او را می گرفت تصمیم می گیرد تا حاکمیت اسلامی را برای خاندان بنی امیه موروثی گرداند و به خلاف سیره پیامبر (ص) و خلفای بعد از او پسرش یزید را که هیچ گونه لیاقت و شایستگی نداشت به جانشینی خود منصوب کند و به این ترتیب تخطی از معیارهای سیاسی و اجتماعی اسلامی و احیای ارزشهای جاهلی و نژادی بود که زمامداری از قریش به مداخله تیره اموی و زمامداری اموی به سلطنت موروثی و سلطنت موروثی به استبداد مطلق کشیده شد . (4) امام خمینی (ره) یکی از دیرپاترین آسیبهای جامعه اسلامی را عدم تشکیل حکومت حق می داند و در زمانی قیام خود را آغاز می کند که جامعه تحت سلطه یک حکومت فاسد شاهنشاهی قرار گرفته است که جز منافع فردی و خانوادگی خود هیچ معیار دیگری را نمی شناسد و حتی برای ارضای نفسانیات خود حاضر است سلطه بیگانگان را نیز بر سر مردم مسلمان گسترش دهد، مردم در این حکومت هیچ نقشی ندارند و حق و حقوق محرومان جامعه پایمال می گردد و افراد روشنفکر و با بصیرت نیز مورد هتک و آزار قرار می گیرند و هیچ یک از ضوابط و معیارهای اسلامی بر امور سیاسی و اجتماعی جامعه حاکم نیست و همه امور جامعه در خدمت نفسانیات طبقه حاکم قرار گرفته است.
در نظر امام خمینی (ره) غلبه حکومت باطل یک آسیب اساسی است و از این رو درباره غلبه رضاخان می فرماید:
قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بی سواد را بر یک گروه چند میلیونی چیره می کند که حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند . (5)
3- آسیبهای اقتصادی و غارت بیت المال
در جامعه اسلامی پیامبر با توجه به اصول و موزانه هایی که بر مالکیت و نظام اقتصادی حاکم شد ثروتمندان و اشراف نمی توانستند به استثمار و تکاثر ثروت بپردازند و عدالت اجتماعی و اقتصادی از عمده ترین اصول جامعه اسلامی به شمار می آمد.
اما اینک امام حسین (ع) پس از پنجاه سال که از رحلت پیامبر می گذرد با یک جامعه کاملا نابرابر مواجه است که در آن از یک سو قریش و وابستگان به دستگاه خلافت به ویژه بنی امیه به ثروتهای کلان دست یافته اند و از سوی دیگر اکثر آحاد مردم جامعه در فقر و محرومیت به سر می برند. جنگهایی که بین سپاه اسلام و دو امپراطور بزرگ ایران و روم چند سال بعد از رحلت پیامبر به وقوع پیوست غنائم و اموال فراوانی را نصیب حکومت اسلامی ساخت و اما این غنایم با رعایت رتبه ها و امتیازاتی خاص نظیر سبقت در اسلام بین مسلمانان تقسیم شد و زمینها نیز به تملک سربازان فاتح درآمد. اکثر این گروه که به ثروتهای کلان دست می یافتند از قبیله قریش بودند که از دوران جاهلیت به بازرگانی و تجارت آگاهی داشتند و همین که در نظام اسلامی اموال و ثروت بیشتری نصیب آنان گردید شیوه زندگی پیشین خود را از سر گرفتند و روحیه مال اندوزی و جمع ثروت در آنها زنده شد با این ترتیب نوعی از اشرافیت معنوی (نظیر سبقت در اسلام) معیاری شد برای کسب ثروت و مال بیشتر و ایجاد اشرافیت مادی و پس از آن طبقه جدیدی از ثروتمندان و اشراف با رنگ و لعاب اسلامی در جامعه به وجود آمده و به دنبال آن اصل عدالت اجتماعی و موازنه های اقتصادی اسلام در معرض تهدید و نابودی قرار گرفت. (6) قریش و به ویژه بنی امیه هنگامی که توانستند نفوذ و قدرت بیشتری در دستگاه خلافت اسلامی به دست آورند تحت عنوان هبه و جایزه به چپاول و غارت بیت المال پرداختند. افرادی همانند طلحه دویست هزار درهم و زبیر ششصدهزار درهم از دستگاه خلافت اسلامی دریافت نمودند. اینک طبقه ای مقتدر و ثروتمند در جامعه اسلامی به وجود آمده بود، بین امویان و وابستگان آنها که دارای ثروتهای فراوان بودند از یک سو و اکثر مردم که در فقر و محرومیت به سر می بردند از سوی دیگر شکافی عظیم پیدا گشت و با این سیطره مالی و سیاسی بود که حزب اموی به تطمیع و خرید افراد ذی نفوذ پرداخت و معاویه بنای کاخ سبز را در منطقه شام ایجاد کرد و به قدرت خود تحکیم بخشید. تصاحب و غارت بیت المال از مهمترین عواملی بود که حزب اموی در جهت اغفال مردم و تهیه و تجهیز سپاه شام از آن استفاده کرد.
ایجاد نظام طبقاتی و تبعیض و نابرابریهای اجتماعی، سبب شد تا نظام عقیدتی و اخلاقی جامعه نیز متحول شود و پذیرش معیارها و اصول اقتصادی مکتب اسلام برای مردم میسر نگردد. ثروتمندان که وضع فعلی جامعه را از نظر مادی به نفع خویش می دیدند اولین گروهی بودند که در مقابل حکومت علی به مخالفت و آشوب دست زدند و چون دیدند که عدالت و ایجاد نظام اقتصادی اسلام بیش از هر چیز دیگر منافع آنها را تهدید می کند به اردوگاه بنی امیه پیوستند و مقدمات شکست خلافت امام را فراهم ساختند. معاویه همانند پادشاهان ایران و روم با تشریفات و تجملات بر مردم حکومت می کرد و با سوء استفاده از بیت المال برای استمرار سلطنت اموی و جانشینی یزید رشوه های کلانی می پرداخت و گروههای زیادی از مردم کوفه را با پول و ثروت فریب می داد و به تطمیع آنان می پرداخت. از جمله وقتی مغیرة بن شعبه از طرف معاویه ماموریت یافت تا مردم کوفه را به بیعت با یزید وادار کند مال فراوانی به هواداران حزب اموی در این شهر بخشید و گروهی از مردم کوفه را به سرکردگی پسر خود نزد معاویه فرستاد تا با اعلام طرفداری از ولایت عهدی یزید وراثت سلطنتی امویان را مشروعیتی مردمی بخشند چون این گروه به دربار حکومت رسیدند معاویه از پسر مغیرة پرسید: پدرت دین این مردم را به چند خریده است؟ وی جواب داد: هر یک را به سی هزار درهم. (7) در نتیجه این حقیقت روشن می شود که اگر چه عوامل متعدد در سقوط ارزشها و معیارهای اسلامی در جامعه نقش داشته اند اما هیچ یک از آنها به اندازه رواج روحیه دنیاطلبی و رغبت به مال اندوزی موثر نبوده است به گونه ای که امام حسین (ع) در آستانه قیام مقدس خویش ماهیت این مردم را چنین بیان می کند :
الناس عبیدالدنیا و الدین لعق السنهم یحوطونه مادرت به معائشهم فاذا محصوا بالبلاء اقل الدیانون مردم بنده دنیا هستند دین را تا آنجا می خواهند که با آن زندگی خود را سر و سامان دهند و چون آزمایش شوند دینداران واقعی بسیار کم خواهند بود.
یکی از آسیبهای مهم جامعه در آستانه قیام امام خمینی (ره) فاصله طبقاتی و بهره کشی سرمایه داران و طبقه ثروتمند جامعه از طبقات محروم و مستضعف می باشد. ایجاد هسته های سرمایه داری در ایران به وسیله نظام شاهنشاهی سبب شد تا وابستگان به دربار و ایادی دست نشانده شرکتهای چندملیتی با استفاده از پول نفت و فروش منابع طبیعی کشور به ثروتهای کلان دسترسی پیدا کنند و به این وسیله به چپاول ثروتها و استثمار اقشار ضعیف جامعه بپردازند در مقابل این عده محدود اکثر آحاد مردم در شهرها و روستاها در فقر و مسکنت به سر می بردند و هر روز به تعداد زاغه ها و بیغوله های اطراف شهرهای بزرگ افزوده می گشت.
امام خمینی (ره) با اشاره به تحلیل نظام اقتصادی از سوی دولتهای بیگانه می فرماید:
استعمارگران به دست عمال سیاسی خود که بر مردم مسلط شده اند نکات اقتصادی ظالمانه ای را تحمیل کرده اند و بر اثر آن مردم به دو دسته تقسیم شده اند. ظالم و مظلوم. در یک طرف صدها میلیون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته است و در طرف دیگر اقلیتهایی از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سیاسی که عیاش و هرزه گردند. مردم گرسنه و محروم کوشش می کنند که خود را از ظلم حکام غارتگر نجات دهند تا زندگی بهتری پیدا کنند و این کوشش ادامه دارد، لکن اقلیتهای حاکم و دستگاههای حکومتی جابر مانع آنهاست. ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم. پشتیبان مظلومین و دشمن ظالم باشیم . (8) و تاریخ انقلاب اسلامی به خوبی نشان می دهد که محرومین و مستضعفین که از این آسیب ویرانگر (تسلط و بهره کشی اغنیا از فقرا) به شدت رنج می بردند اولین اقشاری بودند که به ندای امام خمینی (ره) لبیک گفتند و به کمک نهضت اسلامی شتافتند.
4- آسیبهای فرهنگی و اخلاقی
در زمان حیات پیامبر (ص) خصلتهای پست فرهنگ بدوی و قبیله ای از جامعه محو شد و کینه توزی به برادری مبدل گشت.
بی بندوباریهای اخلاقی از بین رفت و زنان که موجوداتی پست به شمار می آمدند در جامعه مسلمین از مرتبه والایی برخوردار شدند و شخص پیامبر به دختر خویش مباهات می کرد. اسلام به جامعه بشری و به ویژه اعراب که در غرقاب فساد و تباهی به سر می بردند شخصیت و هویت انسانی داد و با ارزشهای متعالی از عرب عصر جاهلیت جامعه ای ساخت که ایمان به خدا، عدالت اجتماعی و برابری، آزادی انسان از سلطه دیگران مهمترین ویژگیهای آن به شمار می آمد.
با گسترش همین معیارها بود که دین الهی توانست در درون انسانها و همچنین در محیط اجتماعی آنان تحول ایجاد کند و از یک طرف قبایل پراکنده عرب را متحد سازد و با ایجاد یک حکومت مرکزی در مقابل دو امپراطور روم و ایران بایستد و از طرف دیگر جذبه و کشش درونی و فطری انسانها را برانگیزد و از مناطق دور ونزدیک انسانها را گروه گروه به سوی اسلام حقیقی فراخواند.
اما بعد از رحلت رسول اکرم با بروز فرهنگ بدوی و هواهای نفسانی مجددا روحیه برتری جویی و مال اندوزی و راحت طلبی بر جامعه اسلامی مستولی شد و هنگامی که بنی امیه بر شبه جزیره عرب حاکمیت یافتند به تدریج ارزشها و اصول اخلاقی اسلام از جامعه حذف می شد و قیام امام حسین (ع) وقتی آغاز می شد که امویان آشکارا و بدون هیچ ملاحظه ای به هتک حرمتهای الهی می پرداختند و روحیات و اخلاق اعراب دوران جاهلیت را احیا می کردند و روحیه تملق و ذلت را در بین مردم گسترش می دادند.
معاویه برای اینکه بتواند از فردی همانند زیادبن ابیه در حاکمیت خود استفاده کند مجلسی برپا می کند و در انظار مسلمین او را برادر نسبی خود می خواند و یزید در حضور مردم به میگساری می پردازد و فسق و فجور را در بین مردم رواج می دهد و در هنگامی که در کربلا فرزندان رسول خدا را به شهادت می رساند و خاندان نبوت را به اسارت می کشاند کینه توزی بدوی و قبیله ای خود را در نعره ای جاهلانه نمایان می سازد که ای کاش آنان که از قبیله من (بنی امیه) در جنگ با محمد به قتل رسیده اند می بودند و آگاه می شدند که چگونه انتقام آنها را از بنی هاشم گرفتم.
شرایط اخلاقی و فرهنگی جامعه در آستانه قیام امام خمینی (ره) نیز به گونه ای بود که هیچ تناسب با ضوابط و اصول اخلاقی اسلام نداشت. حکومت فاسد و وابسته شاهنشاهی با توجه به نوعی از خودباختگی فرهنگی و فرنگی مآبی که دچار آن شده بود در تخریب ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جامعه از هیچگونه تلاشی مضایقه نمی کرد و جامعه را لهو و لعب و هرزگیها فراگرفته بود. (9) جوانان مسلمان از اخلاق اسلامی تهی می گشتند و به مراکز فساد کشانده می شدند زن به گونه ای جدید ملعبه ای بود برای بازیگران صحنه های تجارت و اشاعه فساد در جامعه. روحیه ذلت و سلطه پذیری و بی تفاوتی در جوانان تقویت می شد و به انحاء مختلف زمینه هایی فراهم می شد تا نیروی انسانی از بین برود و جوانهای ما تلف شوند. امام خمینی (ره) این را یک آسیب اساسی می داند و می فرماید:
اینها نیروهای انسانی ما را خراب کردند نگذاشتند رشد کنند، خرابیهای مادی جبرانش آسانتر از خرابیهای معنوی است، اینها نیروهای انسانی را از بین بردند . (10)
بخش دوم
راههای اصلاح جامعه از نظر امام حسین (ع) و امام خمینی (ره)
در بخش اول به آسیبهای جامعه اسلامی در زمان قیام امام حسین (ع) و قیام امام خمینی (ره) اشاره شده و اینک راههای اصلاح جامعه از نظر این دو رهبر بزرگ الهی می پردازیم تا بدانیم که برای رسیدن به جامعه مطلوب اسلامی چه راه حلهایی را ارائه کرده اند. برای درمان آسیبهای جامعه اسلامی چه شیوه هایی را در پیش گرفته اند.
1- اصلاح اندیشه دینی و تغییر نگرش مردم نسبت به دین
دین یکی از سرچشمه های اصلی فرهنگ در جوامع بشری است و صلاح و فساد هر جامعه به صلاح و فساداندیشه دینی در آن جامعه وابسته است. در بخش اول ملاحظه شد که جامعه اسلامی هم در زمان حسین (ع) و هم در عصر امام خمینی (ره) به شدت از نظر عقاید واندیشه های دینی دچار آسیب شده است و نگرش مردم نسبت به دین یک نگرش سطحی است و در این دوره های بحرانی حکام جور از دین به عنوان وسیله ای برای توجیه حکومت و خلافت خود استفاده می کنند و آنرا عاملی می دانند برای سکوت و سکون توده های مردمی که همه چیز را به قضا و قدر سپرده اند و از هرگونه مسئولیت اجتماعی پرهیز می کنند.
امام حسین (ع) به عنوان مظهر اسلام محمدی با قیام خود عزم آن دارد تا بر تفسیرها و برداشتهای رایج دین خط بطلان کشد و با احیا دین حقیقی وجوه پویا، سازنده و جهت دهنده این را برای مردم نمایان سازد لذا می فرماید:
انا خرجت لطلب اصلاح فی امة جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی ابن ابیطالب .
پرواضح است که عامل اصلی انسجام امت اسلامی دین است و اصلاح امت ممکن نیست مگر با اصلاح دین و اصلاح دین نیز به نظامی از کنترل و پیشرفت وابسته است که عنوان امر به معروف و نهی از منکر به خود گرفته است و بعد از فهم صحیح از دین این اصل انسان را در هر لحظه از زندگی موظف به بازآفرینی و احیای ارزشهای دینی می کند و این بازگشت مجدد و مکرر به معیارها و ضوابط دینی هم متوجه خود فرد است و هم به جامعه ای که در آن زندگی می کند منوط می شود.
بنابراین امر به معروف و نهی از منکر برای انسان مسئولیت اجتماعی می آفریند و او را دچار نوعی از بیقراری می سازد تا نسبت به آنچه در امور مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در جامعه می گذرد بی تفاوت و بی تحرک نباشد. امر به معروف و نهی از منکر هنگامی که مبتنی بر فهم صحیح از دین باشد و از سیره نبوی و علوی یعنی معیارهای خالص اسلام سرچشمه بگیرد جامعه را از حالت سکون و ایستایی خارج می سازد و منجر به بالندگی و سازندگی آن می گردد. امام حسین (ع) که خود عصاره اسلام محمدی است قیام می کند تا نشان دهد که آنچه بنی امیه حکومت خود را به وسیله آن توجیه می کند دین نیست بلکه نوعی فریب و نیرنگ است که به اسم دین عرضه می شود و دین فقط در عبادات فردی و جمعه و جماعات بدون تحرک خلاصه نمی شود و اسلام حقیقی با وجود چنین حکومتی سازگار نیست.
امام خمینی (ره) اصلاح اندیشه های دینی را سرلوحه نهضت اسلامی قرار می دهد و با طرح مسئله جدایی دین از سیاست تغییرها و برداشتهای رایج از دین را طرد می کند و اسلام را یک دین اجتماعی و همه جانبه معرفی می نماید که باید در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متجلی گردد. ایشان نگرش مردم نسبت به دین را مبهم می داند و می فرماید:
ما موظفیم ابهامی را که نسبت به اسلام به وجود آورده اند برطرف سازیم تا این ابهام را از اذهان نزداییم هیچ کاری نمی توانیم انجام بدهیم . (11) با رفع این ابهام از دین است که بزرگترین انقلاب دینی جهان در جامعه اسلامی ایران به وجود می آید و امر به معروف و نهی از منکر در جامعه احیا می گردد و جامعه از حالت ایستایی به تحرک در می آید و نظام سیاسی و اجتماعی جهان را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
2- نفی سازش با حکومت جور
سکوت در مقابل حکومت باطل و بی تفاوت بودن نسبت به وضع موجود جامعه موجب نهادینه شدن و ثبات هرچه بیشتر معیارها و ارزشهای ضد دین می گردد و به قدرتهای جابر مشروعیت اجتماعی و سیاسی می بخشد. آنچه در قیام امام حسین (ع) و امام خمینی (ره) ملاحظه می گردد این است که هر دو نهضت از ابتدا با نه گفتن به وضع موجود و عدم پذیرش حکام جور شروع می شوند.
هنگامی که بنی امیه با توسل به معیارهای نژادپرستانه و استثمار و اغفال مردم سعی می نمود که تسلط خود را با حاکمیت معاویه بر جامعه اسلامی گسترش دهد امام حسین (ع) به این امر اعتراض نمودند و در نامه ای خطاب به وی چنین فرمودند:
انی لا اعلم فتنة اعظم علی هذه الامة من ولایتک علیها و هنگامی که معاویه بر خلاف سیره رسول الله از امام برای خلافت موروثی خاندان بنی امیه و جانشینی فرزندش یزید یعت خواست با مخالفت ایشان روبرو شد و محال است شخصیتی که اسوه اسلام محمدی است به چنین ذلتی تن دهد و بر اسلام تقلبی مهر تایید نهد. امام حسین (ع) با توجه به دستورات کلی مکتب اسلام تسلیم حکومت جور نمی شود و در مقابل آن واکنش از خود نشان می دهد. استاد شهید مطهری درباره این وجه قیام امام حسین (ع) می گوید:
تا اینجا این نهضت ماهیت عکس العملی آنهم عکس العمل منفی در مقابل یک تقاضای نامشروع دارد و به تعبیر دیگر ماهیتش ماهیت تقوا است، ماهیت قسمت اول لااله الاالله; یعنی لااله است در مقابل تقاضای نامشروع نه گفتن است. منظور اینکه نهضت از سنخ تقواست از سنخ این است که هر انسانی در جامعه خودش مواجه می شود با تقاضاهایی که به شکلهای مختلف به صورت شهوت، به صورت مقام، به صورت ترس و به صورت ارعاب از او می شود و باید در مقابل همه آنها بگوید نه . (12) امام خمینی (ره) نیز با اقتدا به امام حسین (ع) چنین کردند و در مقابل حکومت جابر همه مصیبتها را تحمل کردند و با ایستادگی و سازش ناپذیری خود مشروعیت اجتماعی و سیاسی نظام شاهنشاهی را برای اولین بار در تاریخ ایران زیر سئوال بردند و برای همیشه جور آن را از سر مردم کم کردند.
آزادگی و ظلم ستیزی راه امام حسین (ع) بود که در وجود امام خمینی (ره) دوباره متجلی گشت و خود ایشان می فرمایند:
حضرت سیدالشهدا به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد .. (13) امام مسلمین به ما آموخت که در حالی که ستمگران زمان به مسلمین حکومت جائرانه می کنند در مقابل او اگرچه قوای شما ناهماهنگ باشد به پا خیزید و استنکار کنید. اگر کیان اسلام را در خطر دیدید فداکاری کنید و خون نثار نمایید . (14)
3- اهمیت دادن به نقش مردم
نهضتهای انقلابی و اصلاحی معمولا ثبات نظام اجتماعی را برهم می زنند و افکار و آراء مردم را تحت تاثیر خود قرار می دهند. امام حسین (ع) و امام خمینی (ره) هر دو به نقش مردم و مشارکت آنها در قیام اسلامی اهمیت داده اند ولی با توجه به تفاوتهای اساسی که از نظر زمانی و شرایط اجتماعی بین دو قیام وجود دارد مشارکت و استقبال از دو نهضت با یکدیگر قابل مقایسه و تطبیق نیستند.
در سال شصت هجری که امام حسین (ع) نهضت را شروع کردند شرایط خاص بر جامعه حاکم بود و مردم کوفه وقتی از قیام امام اطلاع یافتند از ایشان به بوسیله نامه های فراوان دعوت کردند. امام حسین (ع) هم به این استقبال مردم با همه شرایطی که بر جامعه حاکم بود پاسخ دادند تا نشان دهند که برای مشارکت مردم ارزش و اهمیت قائل هستند. دعوت مردم کوفه خود یک پدیده اجتماعی است که از قیام امام ناشی شده است و در شکل و هیات قیام تاثیر داشته است و امام برای اتمام حجت به طرف آن شهر حرکت کرد تا به ندای مردم که ایشان را به یاری طلبیدند پاسخ گفته باشد.
امام خمینی (ره) در جامعه ای متفاوت از جامعه زمان امام حسین (ع) قیام خود را آغاز نمودند و مردم در قیام امام خمینی (ره) نقش ویژه ای دارند و شرط اساسی اصلاح جامعه را آگاهی مردم می دانند و در یک دوره طولانی برای آگاه نمودن و مشارکت دادن مردم در قیام فعالیت می کنند تا آنجا که می فرمایند :
اگر ما بتوانیم... مردم را بیدار و آگاه سازیم... حتما او را با شکست مواجه خواهیم ساخت. بزرگترین کاری که از ما ساخته ست بیدار کردن و متوجه کردن مردم است. آن وقت خواهید دید که دارای چه نیروی عظیمی خواهیم بود که زوال ناپذیر است. در عین حال راه دشوار خطرناکی در پیش داریم . (15) ایشان بارها تاکید فرموده اند که برای اصلاح جامعه باید یک موج تبلیغاتی و فکری به وجود بیاوریم تا یک جریان اجتماعی پدید آید. (16)
4- تشکیل حکومت اسلامی
نقش حکومتها در اصلاح و فساد جوامع بر کسی پوشیده نیست. اسلام دین جامعی است و اجرای اصول اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن بدون تشکیل حکومت ممکن نیست. برخی از علمای اسلامی بر این عقیده اند که مهمترین انگیزه امام حسین از انجام این قیام ایجاد حکومت اسلامی بوده است. (17) امام خمینی (ره) در این زمینه می فرمایند:
زندگی سیدالشهدا، زندگی حضرت صاحب سلام الله علیه، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیاء از اول، از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل حکومت جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند . (18) ایشان که عدم تشکیل حکومت حق را از مهمترین و ریشه دارترین آسیبهای جامعه اسلامی می دانند اظهار می دارند:
اگر گذاشته بودند که حکومتی که اسلام می خواهد، حاکمی را که خدای تبارک وتعالی امر به تعیینش فرموده است، رسول اکرم تعیین فرموده; اگر گذاشته بودند که آن تشکیلات پیش بیاید حکومت اسلامی باشد آن وقت مردم می فهمیدند که اسلام چیست و معنی حکومت اسلامی چیست . (19) و لذا بهترین راه تصحیح جامعه از نظر ایشان این است که:
توده های آگاه وظیفه شناس و دیندار اسلامی متشکل شده، قیام کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند . (20)
5- تبیین و تصریح ارزشهای اسلامی
نظام اجتماعی در هر یک از جوامع بشری به واسطه ارزشها، هنجارها و احساسات مشترک بین اعضای آن جامعه انسجام می یابد و جوامع مختلف را از یکدیگر متمایز می سازد. اسلام حاوی ارزشها و هنجارهایی است که در صورت بروز و اشاعه آنها اعضای جامعه از درون متحول می گردند و هر یک از اعمال فردی و اجتماعی آنها معانی خاص و شیوه های ویژه ای پیدا می نمایند. امام خمینی (ره) و امام حسین (ع) که وجودشان مظهر چنین ارزشهایی بود در اعتقاد و عمل به احیای آنها پرداختند و اشتیاقی در دل انسانها برانگیختند که وجودشان را دچار بیقراری و پویایی دائمی ساخت. این ارزشها و هنجارها منشا الهی دارند و پویایی و تحرک آفرینی آنها تابع هیچ زمان و مکان خاصی نیست و با آنچه در سایر جوامع مشاهده می گردد متفاوت است.
قیام امام حسین (ع) در سال شصت هجری جولانگاه و نمایشگاه این ارزشهای متعالی بود و فرزند پیامبر با چنین نهضتی، پویایی و تحرک آفرینی دین حضرت محمد را برای همیشه تاریخ ثبت کرد. امام خمینی (ره) نیز با اقتدای به امام حسین (ع) توانست این نهضت عظیم را به ثمر رساند و مجددا به احیای این ارزشها در جامعه اسلامی بپردازد. نمونه هایی از ارزشهای مشترک که این دو نهضت مقدس به آنها صراحت بخشید عبارتند از:
1- ایمان به جهاد فی سبیل الله و احیای روح مجاهده و مبارزه که بر حسب آیه شریفه قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله سرلوحه قیام امام خمینی (ره) قرار گرفت و خلقی را برای جهاد در راه خدا برانگیخت.
2- احیای روحیه شهادت طلبی (21) و برترین مراحل عرفان عملی. ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا 3- مقاومت و پایداری و پشتکار در مبارزه. فاستقم کماامرت 4- احیای روحیه آزادگی و ذلت ناپذیری. هیهات مناالذلة 5- شجاعت و شهامت و پرهیز از مصلحت اندیشی و راحت طلبی و توجیه گری. انی لااری الموت الا السعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما 6- احیای روحیه برادری و برابری و تساوی حقوق زن و مرد.
7- احیای امر به معروف و نهی از منکر و سایر امور عبادی نماز، روزه، دعا.
8- احیای جنبه های اخلاقی، مروت، ایثار و...
________________________________________
1- اسپریگن، توماس فهم نظریات سیاسی ترجمه فرهنگ رجایی، انتشارات آگاه، چاپ اول 1365
2- اورعی، غلامرضا،اندیشه امام خمینی (ره) درباره تغییر جامعه، موسسه انتشاراتی سوره، تهران، 1373، به نقل از صحیفه نور
جلد شانزدهم، صفحه 232
3- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، جلد اول، ص 165
4- شهیدی، سید جعفر، قیام حسینی (ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ دوازدهم، 1367
5- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد اول ص 4- 3
6- شهیدی، سید جعفر، همان، ص 52- 46 و ص 85
7- پیشین.
8- امام خمینی (ره)، ولایت فقیه، انتشارات امیرکبیر تهران، 1360 (افست نسخه نجف)، ص 42 و 43.
9- شهیدی، سید جعفر، همان ص 46- 33
10- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد هفتم، ص 23
11- امام خمینی (ره)، ولایت فقیه، ص 177
12- مطهری، مرتضی حماسه حسینی انتشارات صدرا، جلد اول، 1363، 189- 186
13- امام خمینی (ره)، قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی (ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول،
بهار1373، ص 55
14- پیشین
15- امام خمینی (ره)، در جستجوی راه از کلام امام،
انتشارات امیرکبیر، دفتر دهم، ص 46
16- امام خمینی (ره)، ولایت فقیه، ص 173
17- برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به کتاب شهید جاوید نوشته آقای صالحی نجف آبادی و کتاب چرا حسین قیام کرد؟
نوشته مرحوم استاد محمد تقی شریعتی، نگارنده مقاله حاضر تاملاتی را بر این نظریه وارد داشته است که برای اطلاع از آن
می توانید به مقاله تحلیلی از قیام امام حسین (ع) که در روزنامه سلام در مرداد ماه 1370 شمسی به نام وحید سلامی به چاپ
رسیده است مراجعه فرمایید.
18- امام خمینی (ره)، قیام عاشورا، ص 38
19- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد اول، ص 167
20- امام خمینی (ره)، ولایت فقیه، 173
21- برخی از صاحبنظران با توجه به تحلیلی که از اوضاع و احوال جامعه اسلامی در زمان قیام امام حسین ارائه می کنند و با
استناد به روایات متعددی همان ان الله شاء ان یراک قتیلا و امثال آن را با دیدگاههای مختلفی که نسبت به هم دارند، همانند
مرحوم دکتر شریعتی در کتاب حسین وارث آدم و آقای لطف الله صافی گلپایگانی در کتاب شهید آگاه انگیزه و یا هدف اصلی
قیام امام حسین را شهادت آن حضرت دانسته اند، نگارنده به تامل و تحلیل این نکته در مقاله ای که در پاورقی شماره 17 به آن
اشاره شد پرداخته است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 12:55 عصر )
»» جایگاه‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا

تأثیر نهضت حسینی بر انقلاب اسلامی
در حالی که اکثر انقلاب‌های معاصر، سرچشمه ایدئولوژیک خود را از ناسیونالیسم، بورژوازی، کمونیسم و... می‌گرفتند، مردم ایران به رهبری امام خمینی،اسلام را به عنوان ایدئولوژی انقلابی خود برگزیدند. دلیل بروز چنین رفتاری از مردم ایران بیش از هر چیز به فرهنگ سیاسی ایرانیان باز می‌گردد. باتوجه به آنکه مهم‌ترین منبع فرهنگ سیاسی ایران، مبانی دینی و به طور خاص مذهب شیعه است و بخش عمده‌ای از رفتار سیاسی مردم نیز از این منبع متأثر است، بنابراین حرکت اسلامی مردم ایران در بهمن 57 نیز از این منبع ناشی شده است .
از این رو در نوشتار حاضر با در نظر گرفتن انقلاب اسلامی به عنوان تبیین کننده و تطبیق دهنده‌ی اندیشه‌های اسلامی با جامعه‌ی ایرانی به بررسی تأثیر نهضت حسینی بر انقلاب اسلامی با تأکید بر مقوله شهادت خواهیم پرداخت .
غلبه اصولیون بر اخباریون، شیعیان را به دو گروه مجتهدان و مقلدان تقسیم نمود. بنابر اعتقاد اصولیون، در عصر حضور معصومین، حاکمیت و اختیارات آن توسط ائمه اعمال می‌گردد ولی در زمان غیبت، از یک سو به دلیل حکمت الهی و اقتضای قاعده لطف که زمین خالی از حجت نباشد، و از سوی دیگر از آنجا که حفظ نظم اسلامی باید به دست کسی انجام شود که آگاهی کاملی از احکام اسلام و قوانین آن داشته باشد، حق حاکمیت اسلامی و ولایت تصرف در امور اجتماعی و سیاسی برعهده جامع‌الشرایط گذاشته شده است. 1
از این رو با تثبیت و نهادینه شدن اجتهاد و تقلید، عملاً جامعه شیعه به دو گروه اقلیت مجتهد و اکثریت مقلد تقسیم گردید و رهبری و هدایت دینی مردم و استنباط احکام اسلامی، به عنوان یکی از کارهای ویژه مهم روحانیت درآمد. این رویداد رابطه‌ای ناگسستنی در تمام مراحل زندگی میان مردم و روحانیت بوجود آورد که طی آن روحانیت سعی در برقراری ارتباط با مردم و گروه‌های مختلف نمود.این ارتباط به حدی قوی شکل گرفت که نقش روحانیت شیعه در مسائل سیاسی و اجتماعی ایران در زمان‌های مختلف غیر قابل انکار می‌نماید. 2
بنابراین در نظام روحانیت شیعه، به واسطه وجود مسأله تقلید، نوعی رابطه معنوی میان توده مردم و رهبران مذهبی ایجاد شده است. به طوری که مردم تحت دستورات و نظرات رهبری قرار داشته و نوعی هم نوایی میان آنان شکل گرفته است . این همنوایی باعث شکل‌‌گیری قیام‌ها، جنبش‌ها، نهضت‌ها و در نهایت انقلابی اسلامی گردیده است .
شهید مطهری با اذعان به این مطلب که در طول تاریخ، روحانیون و علمای تسنن، سخنان و طرح‌های اصلاحی بیشتری نسبت به علمای شیعه ارائه کرده‌اند، معتقد است که آنها نتوانسته‌اند یک حرکت اصلاحی عمیق بوجود بیاورند. به اعتقاد شهیدمطهری علمای شیعه با اینکه کمتر در این زمینه‌ها حرف زده‌اند در طول یکصد سال اخیر حرکتهایی را رهبری کرده‌اند که نظیر هیچ کدامشان حتی در میان اهل سنت وجود نداشته است، چه رسد به روحانیت مسیحی و امثال اینها...3
به عقیده شهید مطهری، این مسئله که روحانیت شیعه در طول تاریخ منشا حرکت‌های بزرگ شده است، دو دلیل عمده دارد. دلیل اول ویژگی خاص فرهنگ روحانیت شیعه است. به این معنا که فرهنگ شیعی یک فرهنگ زنده، حرکت‌زا و انقلاب آفرین است. این فرهنگ که از روش و اندیشه‌های امام علی (ع) تغذیه می‌کند، فرهنگی است که در تاریخ خود عاشورا، صحیفه سجادیه، دوره امامت و عصمت دویست و پنجاه ساله داردو این در حالی است که هیچ یک از فرهنگهای دیگر چنین عناصر حرکت‌زائی در خود ندارند. دلیل دوم از نظر شهید مطهری این است که روحانیت شیعه که به دست ائمه شیعه پایه‌گذاری شده است براساس تضاد با قدرتهای سلطه‌گر، انکار حقانیت پادشاهان و بی‌نیازی از قدرتهای حاکم پایه‌گذاری شده است. روحانیت شیعه از نظر معنوی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم است و هیچگاه جزو دولت نبوده است . بنابراین مهمترین دلیلی که روحانیت توانسته انقلاب را رهبری کند، استقلال است و این حقیقت که آنها هیچگاه عضو دستگاه‌های دولتی وغیر دولتی نبوده‌اند و از آنها ابلاغ نمی‌گرفته‌اند. 4
بنابراین در می‌یابیم که سنت اعتراض علیه حکومت‌های جبار، سنت شهادت، جاودانگی روح سنت بست‌نشینی و پناه‌گیری در جوار اماکن متبرکه، مرثیه‌خوانی و عزاداری برای شهیدان تاریخ و ... از جمله منابع قدرت سنتی شیعیان محسوب می‌گردند5 که بدون درک آنهانمی‌توان فهم درستی از انقلاب اسلامی بدست آورد .
یکی از این مقولات، شهادت‌طلبی است که پیوند ناگسستنی با قیام امام حسین(ع) و واقعه عاشورا، دارد بطور یکه در طول تاریخ بهره‌برداری هرمنوتیکی روحانیان شیعه از قرآن، سنت و عاشورا، ظرفیت انقلابی گسترده‌ای در اختیار آنان گذاشته است .
مفاهیم شهید و شهادت در دین اسلام از تعبیر خاصی نسبت به ادیان دیگر برخوردار می‌باشد. شهادت، مرگی از راه کشته شدن است که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن « فی‌سبیل‌الله» انتخاب می‌کند. در واقع شهدا سعادت‌مندانی به شمار می‌آیند که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین گذرانده‌اند و در آخر نیز عمر فانی خود را به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاءالله آرزو می‌کنند بخشیده‌اند. از این رو ‌آنان جایگاهی والا دارند، زیرا زندگانی خویش را در راه هدفی الهی با سرافرازی به خیل شهدای راه حق پیوند زده‌اند .
در اسلام شهادت صفتی از «حیات معقول» به شمار می‌رود و شهید پس از پیامبر از مقام و جایگاهی برتر برخوردار می‌باشد. از این رو در قرآن مجید، حدود ده آیه به صورت صریح درباره کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند وجود دارد. زنده بودن شهید، رزق شهید، آمرزش گناهان شهید،ضایع نشدن عمل شهید، مسرت وخوشحالی شهید، وارد شدن در رحمت الهی و رستگاری شهید از جمله مسائلی می‌باشند که در این آیات به آنها اشاره شده است .
به مصداق آیات شریفه 169 تا 175 سوره آل عمران که می‌فرماید: «البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده‌‌اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود. آنان به فضل و رحمتی که از خداوند نصیبشان گردیده شادمان اند و به آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوسته‌اند و بعداً در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند . و آنها را بشارت به نعمت و فضل خدا دهند و اینکه خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگرداند.» 6 در دین اسلام شهید همواره زنده است و حیات و ممات او همواره صفتی برای حیات طیبه محسوب می‌گردد .
از این رو روحانیون شیعه در طول تاریخ طی سخنرانی‌های خود با تفسیر روزآمد آیات و روایات، و همچنین استفاده از نمادهای اسلامی نظیر شهادت، امام حسین، کربلا، عاشورا، پیامبر، امام ، عدالت و مفاهیم مقابل آن مانند ظلم، فساد، یزید و ... و بیان قول، فعل و تقریر معصومان، بر افکار عمومی جامعه تأثیر گذاشته‌اند و فرهنگ سیاسی جامعه را دچار تحول اساسی نموده و هویت‌سازی کرده‌اند .
بنابراین استفاده از عناصر شهادت‌طلبی و الگوی کربلا را می‌توان از جمله منابع قدرت روحانیان محسوب نمود. الگویی که در ایام محرم قوی‌ترین نیروی ملی و بسیج اجتماعی را در اختیار روحانیت قرار می‌دهد به شکلی که تمام ملت به سوی یک سوگواری با احساسات شدید تا آن درجه سوق داده می‌شوند که باور کردن آن برای کسانی که شاهد آن نبوده‌اند بسیار مشکل است .
این امر بویژه در دورانهایی که مبارزه علیه عامل خارجی انجام می‌گرفت از نتایج و اجتماع گسترده‌تری برخوردار می‌شد. به این صورت که مؤلفه‌های مذهب شیعه و همچنین فضایی که در جامعه ایران نسبت به مظلومیت امام حسین وجود داشت،‌عامل تقویت کننده رفتار سیاسی روحانیون می‌گردید . به این ترتیب، ایدئولوژی، فرهنگی سیاسی و زمینه‌های تاریخی ایران، شرایطی را فراهم می‌آورد که رهبران مذهبی و روحانیون عالی‌ رتبه بتوانند مردم را بسیج نموده و بر حوادث و رویدادهای سیاسی جامعه تأثیر بگذارند .
روحانیون می‌توانستند حادثه عاشورا را بازسازی نموده و آن را با گفتمانهای جدیدی وارد عرصه سیاسی ایران نمایند . از آنجایی که سلطه خارجی براساس شرایط غیر عادلانه‌ای ایجاد می‌شود، بنابراین می‌توانستند همانند «یزید» را در فرهنگ سیاسی ایران تشابه‌سازی نمایند و به این ترتیب، مردمی که سالها در عزای امام حسین گریه کرده‌اند و از قیام وی، درس غیرت و شهادت فرا گرفته‌اند را وارد عرصه سیاسی و اجتماعی‌ای نمایند که زمینه‌ساز اعتراض علیه سلطه خارجی می‌باشد .
در این میان امام خمینی با درکی که از دین و به تبع آن فقه سیاسی و مقولات فقه سیاسی داشت، مسائل را به صورت متمایزی نسبت به فقهای پیش از خود مورد توجه قرار داد. امام خمینی با اعتقاد به اینکه «زندگی سید‌الشهدا‌، زندگی حضرت صاحب سلام‌الله علیه، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیا از اول، از آدم تا حالا همه‌شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می‌خواستند درست کنند.» 7 مبارزه علیه رژیم جائر پهلوی را سرمشق زندگی خود قرار دادند .
از این رو امام خمینی، تقیه، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و شهادت را به صورت متفاوتی با فقهای قبلی تفسیر کرد و با توجه به ربط وثیقی که بین این چهار مقوله برقرار می‌نمود، هنگامی که شهادت امام حسین و عاشورا و کربلا و عبارت «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را در نظر می‌گرفت، تفسیری از قیام امام حسین به دست می‌داد که می‌توانست کنش انقلابی علیه رژیم پهلوی را برانگیزاند .
در واقع امام خمینی بیش از هر متاله شیعه که دارای منزلی قابل قیاس با وی باشد، خاطره کربلا را با احساس حادی از ضرورت سیاسی به کار گرفته است. 8 مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین،‌زینب، سلمان، ابوذر و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‌‌ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از امام خمینی شنیدند و علی و حسین را در چهره او دیدند. 9
زیرا اندیشه سیاسی امام به دلیل خصلت دینی و ماهیت مکتبی خود،‌ از پیوند عمیق و ناگسستنی با نهضت حسینی برخوردار بوده است. چرا که از دیدگاه امام خمینی اسلام تنها به عبادت و برگزاری آئین‌های دینی ختم نمی‌شود ، بلکه دعوت وی به آگاهی و بیداری ملل جهت فهم دین،‌برقراری ارتباط فرد با اجتماع، ‌برقراری ارتباطات فرهنگی، داشتن استقلال فکری و احساس مسئولیت نمودن در قبال مسائل مهم جهان اسلام و مسلمین، نشان از آمیختگی اسلام با تمام وجوه زندگی انسان در قرائت دینی امام داشت .
در این راستا امام خمینی با ارایه تفسیر جامع وهمه جانبه از تعالیم دینی، تلاش نمود بنیان فکری و ایدئولوژیکی جنبشهای اسلامی را غنا و قدرت بخشد. از این رو ایدئولوژی اسلامی در ایجاد و گسترش دامنه نفوذ و پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا نمود. از این رو باید انقلاب ایران را به حساب آورد. زیرا مخالفت همه جانبه امام با رژیم شاهنشاهی و نفی سلطنت از سوی ایشان، به مفاهیم اساسی تشیع نظیر امامت، شهادت، اطاعت از مرجعیت روحانی، ولایت فقیه و ...، رنگ و بوی ایدئولوژیکی داد و نقش بسیار مهمی در بنا نهادن سنگ انقلاب و پیش بردن آن به سمت پیروزی نهایی ایفا نمود .
در واقع ایدئولوژی تشیع که یک حس پرخاشگری علیه ظلم و مبارزه در راه خدا و در نهایت شهادت‌طلبی را در پیروان خویش زنده نگاه می‌دارد،‌ با تلاش امام خمینی در رأس گروه‌های مذهبی بر اذهان عمومی مسلط شد و با توجه به نفود عمیقی که در سطح جامعه داشت، به وسیله شبکه بسیار وسیع روحانیت در شهرها و روستاها گسترش یافت و توانست با بسیج عمومی مردم جایگزین ایدئولوژی حاکم گردد. 10
وقتی به عبارات امام درباره عاشورا رجوع می‌کنیم، ابتکار انقلابی امام را در استفاده از حادثه عاشورا مشاهده می‌نماییم: «تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده‌اند و همه آنها این مسأله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. سیدالشهدا روی همین میزان خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد تا جامعه اصلاح بشود.» 11
در واقع امام خمینی با اعتقاد به این امر که قیام و شهادت سید‌‌الشهدا(ع) باید ملاک عمل اجتماعی مسلمانان قرار گیرد،‌ نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی قرار داد. «آنچه که سیدالشهدا عمل کرد و ‌آن ایده‌ ای که او داشت و آن راهی که او رفت و آن پیروزی که بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد، (روحانیون) به [برای] مردم روشن کنند و بفهمانند به صد نفر، می‌شود مقابله با یک همچو ظالمی دارای همه چیز کرد.» 12
از این رو امام در مورد رسالت ملت در مقام عاشورا می‌گوید: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باید سرلوحه زندگی در هر روز و د رهر سرزمین باشد. همه روز باید ملت این معنا را داشته باشد که امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد انحصار به یک عده و افراد نمی‌شود، همه زمین‌ها باید این نقش را ایفا کنندو همه روزها»13 «این دستور آموزنده هم تکلیف است و هم مژده. تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عده‌ای قلیل، علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده بدین جهت که شهیدان ما در شمار شهیدان کربلا قرار داده است.» 14
امام خمینی که استقلال کشور را در عصر خود در خطر می‌دید، خطاب به علما و مردم مسلمان ایران اعلام نمود که «امروز روزی نیست که به سیره سلف صالحان بتوان رفتار کرد، با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد.» 15 به عقیده امام، «تکلیف ماها را حضرت سید‌الشیهدا معلوم کرده است: درمیان جنگا ز قلت عدد نترسید.» 16 «قیام ایشان با تعداد کم به خاطر آن بود که عذر را از ما ساقط کند»17 «حضرت سید‌ الشهدا به همه آموخت که در مقابل ظلمف در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد .» 18
بنابر همین مقولات، منابع قدرت در اندیشه امام خمینی به دو دسته مادی و معنوی تقسیم می‌گردند. از این رو امام ضمن توجه به منابع مادی قدرت (مسائل نظامی دفاعی ) به عنوان عوامل تأمین کننده نظم و امنیت، بیشترین اهمیت را به منابع معنوی می‌دادند. امام قدرت حقیقی را از آن خدا و اسلام می‌دانستند و در زمینه منابع معنوی قدرت، تأکید زیادی بر باورهای ذهنی مردم داشتند. از این رو امام خمینی امدادهای غیبی، ایمان مردم، وحدت و روحیه شهادت‌طلبی را از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی می‌دانستند و معتقد بودند «عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، پیروزی می‌آورد. پیروزی را شمشیر نمی‌آورد، پیروزی را خون می‌آورد.» 19
اعتقاد شهید مطهری بر این مبنا بود که «جهاد اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه نوعی و دینی و اجر و پاداش شهیدان گردید و مردمی که سالها این آرزو را که در زمره یاران امام حسین باشند در سر می‌پروراندند و هر صبح و شام تکرار می‌کردند. «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظیما»، بناگاه خود رادر صحنه‌‌ای مشاهده کردند که گویی حسین را به عینه می‌دیدند . مردم صحنه‌های کربلا، حنین، بدر، احد، تبوک، و ... را در جلوی خویش می‌دیدند و همین باعث شد که به پا خیزند و از سرچشمه‌های عشق به خدا، وضو بسازند و یک سره بانک تکبیر بر هر چه ظلم و ستمگری است بزنند.» 20
در شرایطی که اندیشه‌ها و رفتار امام خمینی، سکوت در مقابل حکومت باطل و بی‌تفاوت بودن نسبت به وضع موجود جامعه را بر نمی‌تابید، محمد‌رضا شاه پهلوی سعی در کنترل و یا خنثی نمودن مذهب از جهات سیاسی می‌نمود، او که تلاش می‌کرد با اعمال فشار بر مدارس علوم دینی آنها را بی‌روح نگه دارد،‌ علمای مذهبی، را «ارتجاع سیاه» و مبارزین مسلمان را «عوامل مرتجعین سیاه » لقب داد .
شاه که در اوج قدرت‌طلبی خود از یک سو غافل از آن بودکه یک فرد شیعه مسلمان و مؤمن همه چیز را حتی مسائل و موضوعات سیاسی و حکومتی را نیز در قالب مذهب و با زبان و مفاهیم مذهبی تفسیر و توجیه‌ می‌کند. 21 از سوی دیگر گمان می‌کرد با تبعید امام خمینی به خارج از کشور، مبارزه‌طلبی ایشان را نیز از صحنه تحولات آتی ایران خارج کرده است .
این در حالی بود که امام در آثار دوران تبعید خود بر لزوم پای‌فشاری بر نهضت حسینی و احکام اسلامی بیش از پیش پای می‌فشردند: «اسلام را عرضه بدارید و درعرضه آن به مردم، نظیر عاشورا به وجود بیاورید...» 22 زیرا «محرم، ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملت ما تا آخر دهر .» 23
با توجه به آنکه حرکت سید‌الشهدا (ع) یک اقدام کاملاً سیاسی بود که حضرت شرعاً خود را مکلف به آن می‌دانست هدف نهایی و فلسفه و جودی این قیام نیز تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی بود .
در این راه که حضرت (ع) کاملاً به سرنوشت حرکت آگاهی داشت، مصالحه و سازش با دشمن را بر خلاف مصالح اسلام و جامعه اسلامی می‌پنداشت. از این رو حتی آگاهی از شهادت نیز مانعی در سر راه امام حسین و یارانش ایجاد نکرد . زیرا سید‌الشهدا (ع) در هر حال خود را پیروز می‌دانست، چرا که ملاک پیروزی، انجام تکلیف مبارزه با ظلم و تلاش برای برپایی حکومت عدل بود .
بدین سان بود که امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب، درهای جدیدی را در تحلیل صحیح و بهره‌بری کامل و اساسی از قیام امام حسین گشود و نهضت حسینی را سرمشق و الگوی انقلاب اسلامی قرار داد . زیرا امام خمینی نیز معتقد بود که «سید‌الشهدا (ع) به تکلیف شرعی الهی می‌خواست عمل بکند. غلبه بکند، تکلیف شرعیش را عمل کرده، مغلوب هم بشود، تکلیف شرعیش را عمل کرده، قضیه تکلیف است.» 24
در واقع امام خمینی قیام سید‌‌الشهدا (ع) را یک الگوی بزرگ می‌داند که از نقطه نظر فقهی و عمل به وظایف و تکالیف دینی، باید سرمشق قرار گیرد .
تأکید بر قیام عاشورا و فرهنگ شهادت ‌طلبی نزد امام خمینی از چنان اهمیتی برخوردار بود که ایشان حتی در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود نیز به تذکر در این باب پرداخته‌اند: «ما مفتخریم که ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علیهم در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می‌خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت‌ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‌کنند.» 25
در پایان با توجه به آنچه ذکر شد در می‌یابیم که انقلاب اسلامی ایران از بسیاری از جهات وامدار نهضت حسینی و مقولاتی نظیر شهادت‌طلبی عاشورایی می‌باشد. در واقع اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب از سوی امام خمینی با مفاهیم عاشورایی آمیخته شد و مردمی‌ترین انقلاب قرن بیستم را رقم زد. در این انقلاب نفی سلطه و مبارزه با بیگانگان از یک سو و شهادت‌طلبی و آزادگی به شیوه‌ی حسینی از سوی دیگر مد نظر امام خمینی و مردم مسلمان ایران قرار گرفت. از این رو نهضت حسینی به عنوان سر منشاء انقلاب، تأثیر بسزایی نخست در شکل‌گیری مبارزات علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و سپس در جبهه‌های جنگ علیه تجاوزگران خارجی به جای گذاشت .
________________________________________
1. امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه، ترجمه ولایت فقیه از کتاب البیع، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیف 1369، ص 61 .
2. نقش بارز روحانیت در تاریخ معاصر ایران را می‌توان در نهضت تنباکو، انقلاب مشروطه، لغو قرارداد 1919، مخالفت با جمهوری‌خواهی رضا شاه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام 15 خرداد 1342، کاپیتولاسیون سال 1343، انقلاب اسلامی و .... مشاهده نمود .
3. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1372، ص 179 .
4. همان، صص 184 ـ 186 .
5. علی‌اصغر کاظمی، بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، تهران، قومس، 1376، ص 128 .
6. قرآن مجید، سوره آل عمران، آیات 169 ـ 171 .
7. صحیفه نور، ج 20، ص 191 .
8. حمید عنایت، تفکر نوین سیاسی اسلامی، تهران،‌ سپهر، 1362، ص 271 .
9. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1372، صص 119ـ 121 .
10. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، دفتر نشر معارف،‌1382، صص 140ـ 137 .
11. صحیفه نور، ج 15، ص 59 .
12. همان، ج 17، ص 61.
13. همان، ج 4،‌ص 202 .
14. همان، ج 1، ص 57 .
15. همان، ج 1، ص 44.
16. همان، ج 17، ص 59 .
17. همان، ج 4، ص 42 .
18. امام خمینی(ره)، قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره ) ، چاپ اول، بهار 1373، ص 55 .
19. صحیفه نور،‌ج 16، صص 69ـ 70 .
20. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1372، صص 119ـ 121 .
21. همان، صص 40ـ 41 .
22. ر. ک: روح‌الله خمینی، نامه‌ای از امام موسوی...، ص 181.
23. صحیفه نور، ج 2، ص 11 .
24. همان، ج 4، ص 16 .
25. وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 16 .
شعیب بهمن



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 12:55 عصر )
»» در نهضت حسینی

حماسه حسینی و مساله‏ی تحریفات
اشاره
جویبار یا رودخانه‏ای که از سرچشمه‏ی پاک، ناب و خالص جریان می‏یابد چون به سوی دشت و صحرا جاری می‏شود. صفا، طراوت و برکت‏به ارمغان می‏آورد و مزارع و باغات را سیراب می‏سازد و آدمیان و سایر موجودات را بهره‏مند می‏نماید. اما اگر این رودخانه طغیان کند و حالت‏سیلابی به خود گیرد نه تنها دیگر مزایای مزبور را در برندارد که موجب تخریب و ویرانی است. حقایق مسلم تاریخی و خصوصا واقعیت‏هایی که مربوط به حوادث سازنده، رشد دهنده و انسان ساز هستند تا زمانی که دچار دگرگونی نشده‏اند همچون چشمه‏ها و جویبارها صفابخش و پربار و حرکت آفرین خواهند بود، اما اگر گرفتار آفت‏هایی چون تحریف شوند از مقاصد عالی، اهداف والا و نورانی خویش دور افتاده و خاصیت اصلی خویش را از دست می‏دهند.
قرآن کریم می‏فرماید: «یحرفون الکلم عن مواضعه ونسوا حظا مما ذکروا به‏» (1) «کلمات را از مورد خود تحریف می‏کنند و بخشی از آنچه را به آنان گوشزد شده بود فراموش کردند» . در جای دیگر این کلام آسمانی می‏خوانیم، «وقد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه وهم یعلمون‏» (2) گروهی از ایشان کلام خدا را می‏شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‏کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند!
معنای تحریف
وقتی سخنی از معنای اصلی منحرف شود به وجهی که مقصد اساسی خود را از دست‏بدهد و از وضع واقعی و حقیقی به شکلی دیگر درآید می‏گویند در آن تحریف صورت گرفته که در این صورت هدف آن کلام فدای این دگرگونی منفی و مغرضانه خواهد شد، گاهی در الفاظ و ظاهر قضایا تحریفی صورت می‏گیرد و در مواقعی در محتوا، پیام و هدف یک برنامه‏ای تحریف واقع می‏شود که نوع دوم از حالت اول خطرناکتر و پیچیده‏تر است و اصلاح در این مورد مشکل‏تر خواهد بود. متاسفانه در فصولی از تاریخ اسلام تحریفاتی رخ داده که سیمای حوادث راستین و وقایع حقیقی را عوض کرده و کار محققان را دشوار ساخته است. این حرکت‏یا به وسیله‏ی طرفداران و حامیان جاهل و یا مخالفان کینه‏توز رخ داده است. در خصوص نهضت مقدس و شکوهمند حضرت امام حسین علیه السلام باید خاطر نشان ساخت که دشمنان نتوانسته‏اند در آن تحریفی پدید آورند و این قیام به قدری صریح، روشن، مقدس و غیر قابل انتقاد بود که حتی بسیاری از مخالفان در برابرش سر تعظیم فرود آورده و آن را ستوده‏اند. ولی با کمال تاسف از سوی طرفداران جاهل مطالبی بی‏اساس وارد متون این بخش از تاریخ شیعه شده است.
حماسه حسینی چون خورشیدی عالمتاب بر همه‏ی جهان درخشندگی و فروزندگی دارد و در شرایط ظلمانی شعله‏ای ایجاد کرد و فریاد عدالتی در تیرگی ستم بود که حیات تازه‏ای در عالم اسلام به وجود آورد و معرفتی عالی و بینشی نیرومند در آن نهفته است. و مرثیه‏ها و روضه‏ها باید بیشتر این جنبه‏ها را مورد بررسی قرار دهند و محاسن حماسی این نهضت را مطرح کنند و پرداختن به چنین ابعادی از قیام عاشورا، از روی آوردن به تحریفات می‏کاهد نباید آنقدر افسانه، خرافه و مطالب دروغ به این حرکت مقدس ملحق کرد که عظمت و افتخار و الهام بخشی و اثر تربیتی آن را تیره و تار کند و چنین شکوهی را مخدوش نماید، تکیه بر خطبه‏های امام و اهل بیت که ایراد نموده و نیز روضه خواندن از روی بیاناتی که آن حضرت در پاسخ به افراد در مسیر مدینه تا کربلا فرموده‏اند و نیز بر اساس رجزهایی که آن امام بزرگوار و اصحابش در روز عاشورا در مقابل دشمن خوانده‏اند و در کتب معتبر ثبت و ضبط شده و از روی نامه‏هایی که بین امام و مردم کوفه و بصره رد و بدل شده و در منابع مستند ضبط است از مواردی است که تاریخ این قیام را پرحرارت و پرتابش نگه می‏دارد، باید توجه داشت که این جنبش با هاله‏ای از قداست آمیخته است و باید برای معرفی آن از ابزارهای درست، سخن پاک و مضامین عالی بهره گرفت و غافل شدن از این واقعیت و گریستن را هدف دانستن، فرهنگ تحریفی را ترویج می‏کند، شهید مطهری رحمه الله می‏گوید: «... قهرا برای این که مردم بیشتر گریه کنند... روضه‏های دروغ جعل شد مردم ما هم به روضه‏های خیلی داغ و پرحاشیه عادت کرده‏اند و این خود عاملی شده که اجبارا عده‏ای از اهل منبر برای این که مردم گریه کنند... روضه‏های ضعیف می‏خوانند..» . (3) .
هدف نهضت: مبارزه با تحریف
حضرت امام حسین علیه السلام در قیام پرشکوه خود در صدد برآمد تا چهره‏ی واقعی آیین محمدی صلی الله علیه و آله و اسلام ناب را به جهانیان معرفی کند و پیام معنوی قرآن را به تشنگان معارف برساند و از فرهنگ دینی غبارزدایی کند.
در این قیام عامل امر به معروف و نهی از منکر برجسته‏تر است چنان که امام حسین علیه السلام در وصیت‏به برادر خود محمد حنفیه فرموده‏اند: قیام من برای اصلاح امت جدم می‏باشد، می‏خواهم امر به معروف کنم و نهی از منکر نمایم و به سیره و سنت جد و آیین پدرم - حضرت علی علیه السلام - رفتار کنم (4) .
در حقیقت امام حسین علیه السلام برای مبارزه با تحریف‏ها قیام فرمود زیرا احساس نمود در دستگاه خلافت اسلامی انحراف شدیدی رخ نموده و این اعوجاج در شئون سیاسی اجتماعی مسلمین رخنه کرده و آنان را از رسیدن به چشمه پاک و پربهره‏ی توحید و رستگاری باز داشته است و برای زنده ماندن دین و بقای امت اسلامی راهی جز فداکاری و شهادت نمی‏باشد و گویی باید عبارت ان الله شاء ان یراک قتیلا تحقق پذیرد (5) .
البته برخی خواسته‏اند یک تحریف تاریخی در این قیام ایجاد کنند و چنین تبلیغ نمایند که فراخوانی کوفیان هدف اساسی قیام کربلاست در حالی که دعوت کوفیان از موارد جزیی و فرعی این قیام است و خطبه‏های حماسی و پرشور امام بعد از شکست کوفه بیانگر این واقعیت می‏باشد شهید مطهری از این موضوع دچار شگفتی می‏شود که برخی خواسته‏اند حماسه‏ی کربلا را به نحوی ثابت کنند که مردم کوفه واقعا دارای قدرتی بودند و می‏شد به آنان اعتماد کرد در صورتی که عظمت قیام حسینی در این است که آن حضرت بدون اتکا به قدرت‏های سیاسی اجتماعی آن روز برپا خاست و اثر روحی این حرکت در حدی بود که نه تنها مردمان آن زمان را به تحرک وا داشت‏بلکه اثراتش همچنان باقی و پابرجاست (6) . آن متفکر شهید در جای دیگر خاطر نشان می‏سازد:
«... نه چنان بود که بعد از دعوت مردم کوفه امام قیام کند بلکه بعد از این که امام حرکت کرد و مخالفت‏خود را نشان داد و مردم کوفه از قیام امام مطلع شدند و چون زمینه‏ی نسبتا آماده‏ای در آنجا وجود داشت مردم کوفه گرد هم آمدند و امام را دعوت کردند. .» . (7) اگر دعوت کوفیان عامل اصلی نهضت‏بود امام می‏بایست در این حرکت احتیاط بیشتری می‏نمود و تذکرات برخی ناصحان چون عبدالله ابن عباس را مورد توجه قرار می‏داد.
عوامل تحریف
امویان کوشیدند تا نهضت‏حسینی را از سرچشمه‏ی اصلی قیام جدا کرده و آن را بر بستر دیگر قرار دهند و این چنین وانمود کنند که حرکت مزبور نوعی ایجاد اختلاف و تشتت در بین مسلمین بود، دشمنان کوردل و شب‏پرستان خفاش صفت می‏خواستند این حماسه‏ی پرشکوه و سراسر مقدس را در حد یک آشوب سیاسی ناحیه‏ای تنزل دهند و به همین دلیل چون مسلم بن عقیل نماینده و شخص مورد وثوق امام وارد کوفه شد، یزید به حاکم وقت - ابن زیاد - نوشت فرزند عقیل می‏خواهد به اخلال و فساد دست زند و بذرهای تفرقه بپاشد و فرزند زیاد چون نایب امام - مسلم را - دستگیر کرد خطاب به وی گفت: چه شد که به این شهر آمدی تا آشوب برپا کنی، مسلم در جواب گفت: بر حسب دعوت و نامه‏های متعدد کوفیان آمده‏ام و ما خواهان برقراری عدالت هستیم.
به رغم آن که دشمنان نتوانستند این حماسه را کم رنگ سازند عواملی دست‏به دست هم داد تا منابع مستند تاریخ کربلا توسط عده‏ای نادان مورد خدشه قرار گیرد. از جمله:
1- تمایل به اسطوره‏سازی
الگو بر خلاف اسطوره، مجموعه‏ای از باورهای ایمانی و معارف اعتقادی انسان است که در عرصه‏ی عمل در سیمای انبیاء و اولیاء نمایان می‏گردد و در سیره‏ی چنین افرادی نباید تحریف واقع شود. و روا نیست جنبه‏های افسانه‏ای که حس اسطوره‏ای را در اذهان ایجاد می‏کند به شرح حال و چگونگی نهضت افراد مقدس وارد شود. به فرمایش شهید مطهری: «افرادی که شخصیت آن‏ها، شخصیت پیشوایی است، قول آن‏ها عمل آن‏ها، نهضت آن‏ها سند و حجت است نباید در سخنانشان، در شخصیت‏شان تحریف واقع شود. قسمتی از تحریفاتی که در حادثه کربلا صورت گرفته معلول حس اسطوره‏سازی است‏» . (8) .
حضرت آیة الله خامنه‏ای، مقام معظم رهبری، فرموده‏اند: جعل مطالب زاید و افزودن آن بر قصه‏ی اصلی و نسبت دادن آن به صاحب قصه در قصه معصومین علیهم السلام کذب و افترا و حرام است (9) .
2- گریه بر امام حسین علیه السلام و توجیه وسایل باطل
برخی تصور کرده‏اند چون می‏خواهیم بر سالار شهیدان بگرییم و این برنامه مقصد والایی است پس می‏شود از هر وسیله‏ای که به آن کمک کند، بهره گرفت. اگر چه با جعل و تحریف توام باشد. این واقعا فکر مسموم و پرآفتی است که اگر کاری با ظاهری مذهبی بروز کرد و دارای ثوابی بود، دیگر اشکالی ندارد در مسیر آن به هر حرکتی دست‏یازیم، اگر چه دین و مبلغان راستین آن از این کار بیزار باشند و حضرت ابا عبدالله علیه السلام هم از بابت آن در فشار باشد و خاطر مبارک آن امام همام برنجد. بزرگان دین و علمای شیعه با آن که خودشایستگی تربیت و تعلیم دیگران را داشتند باز دین و عقاید و افکار خویش را بر امام عصر خود عرضه می‏داشتند تا مبادا به نام دین به چیزی بر خلاف آن معتقد باشند یا به حساب دین، کاری را در جهت معارض آن انجام دهند (10) .
3- مراجعه به منابع مخدوش و تکیه بر مضامین جعلی
منابعی که از تاریخ عاشورا حکایت دارند، باید چندین مشخصه را داشته باشند، در غیر این صورت آمیخته به جعل و تحریفند و استناد به آن‏ها مشکلاتی را به بار می‏آورد و اهداف این نهضت را تحریف می‏کند، در وهله‏ی اول چون این مطالب به منابع اصیل قرآنی و روایی عرضه می‏گردند نباید رنگ ببازند و یا با آن‏ها در تعارض باشند همچنین مسایلی را که مطرح می‏کنند باید در شان و مقام حضرت امام حسین علیه السلام به عنوان فروغ امامت، ستاره‏ی درخشان آسمان ولایت و هادی انسان‏ها و نگهبان معارف الهی باشد، نکته‏ی دیگر این که در بررسی این متون تطبیق آن‏ها با عقل سلیم و منطق کار لازمی است که اگر خرد ناب و درک عالی انسانی قبول آن‏ها را مورد تامل قرار داد باید از نقلشان امتناع کرد. اگر انسان هر چه را می‏خواند و می‏شنود باور کند و برای دیگران بازگو کند بدترین جهالت را مرتکب شده است. مراجعه کننده‏ی به کتب مقاتل به مصداق «کونوا نقاد الکلام‏» باید این متن‏ها را با ارزیابی درست و ارزشیابی منطقی و اصولی مورد بررسی قرار دهد و از میان آن‏ها مطالبی را مورد گزینش قرار دهد که معارف و اندیشه افراد را ارتقا دهد، روح شنوندگان و عزاداران را به حماسه‏ی کربلا پیوند دهد و دل‏ها را به اهتزاز درآورد. شهید مطهری رحمه الله می‏گوید: «... اگر در آن مسیر صحیح با بیان حقایق و واقعیات بدون آن که روضه‏ی دروغی خوانده شود، بدون آن که جعلی شود، بدون آن که تحریفی شود... اگر اشکی از روی صداقت و حقیقت ریخت، شور و واویلا به‏پاشد مجلس هم کربلا شد، بسیار خوب است..» . (11) روی آوردن به منابع مخدوش چون روضة الشهدای ملا حسین کاشفی، اسرار الشهادة ملا آقا دربندی و دخالت دادن فرهنگ‏های قبل از اسلام همچون سوگ سیاوش و غیره در وقایع کربلا و مانند آن می‏تواند از زمینه‏های تحریف باشد. همچنین رسوخ برخی سنت‏های بومی و شیوه‏های قومی و محلی که به عنوان آداب و رسوم اقوام و قبایل مطرح هستند در برخی حوادث عاشورا این نهضت را آفت زده می‏کند، کما این که فرهنگ حکام و سلاطین چون به مرثیه‏ها رسوخ یافت اعتبار آن را کم کرد.
نمونه‏هایی از تحریفات لفظی
1- در برخی کتب مقتل که متاسفانه هنوز هم از آن‏ها استفاده می‏شود و در روضه‏ها به آن‏ها استناد می‏کنند برای ذریه‏ی امام دخترانی بافته، یا دخترانی را در مدینه گذاشته و برخی را شوهر داده و گروهی را از فرط تشنگی هلاک کرده و عده‏ای را شهید نموده‏اند و آمار مخالفان را به شکل اغراق‏آمیز نقل کرده و به ذکر وقایعی پرداخته‏اند که در این قیام رخ نداده است.
2- تاکید بر این که علی اکبر نوجوانی هیجده ساله و ناکام بوده و آرزوی داماد شدن داشته و پدرش از بابت این که برایش همسری برنگزیده ناراحت است، در حالی که علی اکبر در شعبان سال سی و سوم هجری به دنیا آمده و در کربلا بیست و هشت‏سال سن داشته و عبارت ثمانیة و عشرین تحریف و تصحیف به ثمانیة عشر شده و علامه مقرم ثابت کرده که علی اکبر در کربلا از برادرش امام سجاد علیه السلام بزرگتر بوده است (12) . همچنین برخی مطرح کرده‏اند که حضرت امام حسین علیه السلام از به میدان رفتن علی اکبر اکراه داشت و این تحریف در کتاب روضة الشهدای کاشفی دیده می‏شود ولی شیخ مفید و سید بن طاووس خاطر نشان ساخته‏اند وقتی آن جوان خواست‏به نبرد با اشقیا برود، امام بدون درنگ به وی اذن داد (13) . برخوردهای احساسی و بسیار عاطفی بین علی اکبر و مادرش ام لیلی فاقد اعتبار تاریخی است و علامه مقرم اظهار می‏دارد; ام لیلی در کربلا نبوده و قبل از حادثه عاشورا وفات یافت.
3- طبق برخی نقل‏های نادرست و تحریف شده امام حسین علیه السلام فرزند بیست و هشت‏ساله خود را داماد نکرده اما در بحبوحه‏ی حوادث کربلا که به دلیل شدت ناملایمات ناگزیر می‏شود نماز خوف بخواند مصمم می‏گردد دخترش فاطمه را به عقد ازدواج قاسم سیزده ساله درآورد. علامه مجلسی می‏گوید: قصه‏ی دامادی قاسم را در کتب معتبر ندیده‏ام (14) و محدث نوری آن را از اخبار وهن انگیز می‏داند (15) . محدث قمی هم این ماجرا را مخدوش می‏داند (16) .
4- به حضرت مسلم بن عقیل نسبت داده‏اند که هنگام حرکت‏به سوی کوفه، کشته شدن صیدی را به دست صیادی لامت‏بدشگونی سفر دانسته و از این جهت واهمه به دل راه می‏دهد. اولا نایب و مورد وثوق امام نمی‏تواند از یک حادثه جزیی نگران شود و نسبت دادن دروغی این گونه به مسلم بدان معنا است که العیاذ بالله او از تعالیم اسلامی آگاهی ندارد، گذشته از آن حضرت رسول صلی الله علیه و آله امت‏خویش را از فال بد برحذر داشته و این کار را معادل شرک دانسته است و حضرت مسلم به هیچ عنوان این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را فراموش نکرده و آویزه‏ی گوشش بوده و نمی‏توان باور کرد که چنین شخصیتی به یک رسم جاهلی موهوم که با سیره‏ی خاندان عصمت مغایرت دارد عمل کند (17) .
5- حضرت امام سجاد علیه السلام که به صور گوناگون می‏کوشید تا برخلاف موقعیت‏های خفقان‏زا خاطرات عاشورا، شهادت و روح حماسه حسینی را زنده نگه دارد و با آن موقعیت اجتماعی همه‏ی دیده‏ها را به سوی سیمای پرمهابت‏خود متوجه کند و آن گاه اشکی داغ‏تر از آتش را بر گونه‏ها جاری سازد تا مردم در تبلور آن قطره‏های اشک عاشورا را تداعی کنند در برخی روضه‏ها و مرثیه‏ها و اشعار نمایش‏های تعزیه به صورت انسانی بیمار و ناتوان معرفی می‏شود و نیز نقل می‏کنند که وقتی برای امام حسین علیه السلام یاوری باقی نماند و آن حضرت برای وداع به خیمه امام سجاد علیه السلام رسید امام چهارم اظهار داشت: پدر جان کار شما با این مخالفان به کجا کشیده؟ گویی بر اساس این نقل دروغ و تحریفی، آن ستاره‏ی تابناک امامت از اوضاع کربلا و حوادث آن کاملا بی‏خبر است! از اتفاق، یکی از منابع مستند و منور که ناظر واقعه کربلا بوده و این رویداد را دقیق و با ذکر جزئیات ذکر کرده امام سجاد علیه السلام است.
6- ماجرای فاطمه‏ی صغری که در مدینه مانده است و توسط مرغی از ماجرای کربلا باخبر می‏شود و پس از آن که می‏فهمد پدر و برادرانش در حادثه‏ی نینوا کشته شده‏اند بی‏تابی می‏کند و بر اثر ناله‏های زیاد جان به جان آفرین تسلیم می‏کند. نیز در کتب معتبر نیامده است.
7- حکایت‏سلطان قیس که در هندوستان و به هنگام شکار مورد هجوم شیری قرار می‏گیرد و چون این فرد نصرانی امام حسین علیه السلام را به امداد می‏طلبد آن حضرت در بحبوحه جنگ با اشقیا موقتا از نبرد دست‏برمی‏دارد و وی را از گزند شیر نجات می‏دهد و در ادامه فرد مزبور اسلام می‏آورد. این ماجرا نیز جزو اکاذیب است.
8- داستان دختری یهودی که فلج‏بود و قطره‏ای از خون امام حسین علیه السلام به وسیله‏ی مرغی به بدنش چکید و بر اثر آن بهبود یافت نیز از افزوده‏های بعدی است.
9- حکایت‏شیر و فضه: که به توصیه‏ی حضرت زینب (س) فضه کنیز حضرت زهرا (س) شیری را می‏آورد تا از ابدان مطهر شهدا حفاظت کند، فاقد اعتبار است.
10- ماجرای پیرزنی که در زمان متوکل می‏خواست‏به زیارت امام حسین علیه السلام برود که توسط عاملان متوکل عباسی دستگیر و به دریا افکنده می‏شود و بعد حضرت عباس علیه السلام او را نجات می‏دهد، ماجرای پدید آمدن این ماجرای سراسر دروغ را آیة الله حاج شیخ محمد حسین عالم نجف آبادی برای شهید مطهری نقل کرده است (18) .
تحریفات معنوی و محتوایی
1- یکی از تحریفات معنوی این است که حضرت امام حسین علیه السلام به شهادت رسید تا امت گناهکار را نجات دهد. که با این برنامه هدف مقدس آن حضرت ناتمام جلوه داده شده است و چنین برداشتی از شفاعت‏به راستی موجبات انحطاط جامعه را پدید می‏آورد و با مبانی اعتقادی شیعه و فرهنگ ائمه در تباین است، این طرز فکر که شاید مورد پسند عوام باشد درست ضد هدف راستین امام است زیرا او نهضت‏خود را برای این منظور ترتیب داد تا مردم از خداوند ترس داشته باشند و از روی آوردن به گناه و معاصی برحذر باشند و به فرائض دینی توجه افزونتری کنند و روحیه‏ی تقوا در آن‏ها احیا شود، مرحوم آیتی می‏گوید: هیچ امکان پذیر نیست که کسی با دوری از خدا به امام حسین علیه السلام نزدیک شود و با خشم پروردگار امام را خشنود سازد و سهمی از معصیت را برای امام کنار بگذارد تا خدا نتواند از وی بازخواست کند (19) ، شهید مطهری رحمه الله مخالف این باور غلط است و خاطر نشان می‏سازد گناه وقتی بخشیده می‏شود که روح انسان با معنویت امام پیوند بخورد (20) . و در جای دیگر فرموده‏اند: «همان چرندی را که مسیحیت در مورد مسیح گفتند در مورد حسین علیه السلام گفتند، گفتند: که حسین کشته شد برای آن که بار گناه امت را به دوش بگیرد (21) .» آن متفکر افزوده است اگر کسی در ماه رمضان روزه‏دار باشد و چنین سخنی بر زبان آورد روزه‏اش باطل است (22) . به نظر شهید مطهری رحمه الله این چنین تصویری از شفاعت‏شرک در ربوبیت است و برای امام حسین علیه السلام نوعی اهانت‏به شمار می‏رود (23) .
2- القای این تفکر باطل که امام حسین علیه السلام دستگاه جداگانه‏ای در برابر ترازوی عدل الهی دارد و در پیشگاه خداوند اعمال صالح، عبادات خالص و رفتارهای نیک و حسنات مقبول است ولی نزد آن امام تنها گریه، ناله و بر سر و سینه زدن مورد قبول می‏باشد و در این دستگاه خیلی راحت‏تر از تشکیلات الهی می‏توان بهشت را به دست آورد و از آتش دوزخ رهایی یافت. البته آن چشمی که برای ابا عبدالله و یارانش نگرید و آن قلبی که نسوزد، چشم و قلب بشر نمی‏باشد اما این سخن با آن تحریفات فرق می‏کند که می‏گویند سومین فروغ امامت‏شهادت را برگزید تا مردم در مجالس حسینی شرکت‏یابند و بگریند و آمرزیده شوند بدون آن که سیره‏ی آن امام و توصیه‏های آن پیشوا را چراغ راه خویش قرار دهند.
3- عده‏ای چنین عنوان می‏کنند که حماسه‏ی عاشورا بطور جبری و حادثه‏ای محتوم روی داده است، اگر این عقیده‏ی باطل را بپذیریم العیاذ بالله امام و یارانش را از هر گونه اراده، اختیار و تصمیم‏گیری سلب کرده‏ایم و اعتقاد به این تفکر موهوم با قرآن و فرهنگ اهل بیت مغایرت دارد به علاوه چنین تخطئه‏ای در اصل مهم و حیاتی قضا و قدر نوعی انحطاط فکری و عقیدتی به بار می‏آورد.
4- نکته‏ای که متاسفانه در اغلب مرثیه‏ها دیده می‏شود این است که از زبان امام و یارانش رویداد کربلا و مصائب عاشورا به چرخ و فلک نسبت داده می‏شود و به عنوان زبان حال پیشوایی پاک و معصوم و مطیع اوامر الهی به روزگار و افلاک دشنام داده می‏شود در حالی که در روایات بسیاری از این حرکت نهی شده و اگر این اعتراض حاکی از اعتقاد به عامل مؤثر در سرنوشت انسان و در عرض اراده الهی باشد نوعی ثنویت و دوگانه‏پرستی به شمار می‏رود و خود از مظاهر شرک است و تفکر دهریون را در اذهان تداعی می‏کند، گذشته از آن اعتقاد به تاثیر ستارگان و افلاک در سرنوشت آدمیان در فقه اسلامی حرام است و باید دانست که امام معصوم می‏تواند به اذن خداوند ولایت تکوینی داشته باشد و در مخلوقات دخل و تصرف کند و فلک نمی‏تواند برای آن وجود مبارک سرنوشت مشخص کند.
5- حضرت امام حسین علیه السلام با قیام خود مکتب عملی برای اسلام پدید آورد تا مسلمین و آزادگان با تاسی از او برای اصلاح امور جامعه و ترویج‏حسنات و محو منکرات اهتمام ورزند اما گروهی می‏گویند دلیل قیام امام حسین علیه السلام یک دستور خصوصی بود و طبق یک توصیه‏ی غیبی باید کشته می‏شد اگر این گونه باشد دیگر این قیام اثرات تربیتی و سازنده‏ای بر جامعه ندارد و قابل پیروی نیست و نقش الگودهی آن از بین می‏رود و نهضت امام از حوزه‏ی عمل بشری قابل اقتدا و اقتفا خارج شده و از زمین به آسمانی غیر قابل دسترس می‏رود. شهید مطهری می‏گوید: این تحریف معنوی نهضت امام را از حالت مکتبی بودن خارج می‏کند (24) و دیگر الهام بخش آدمیان نخواهد بود (25) .
6- ائمه‏ی اطهار علیهم السلام تاکید فرموده‏اند که نهضت امام حسین علیه السلام باید زنده بماند و فراموش نشود و توصیه کرده‏اند مردم برای آن حضرت بگریند و عزاداری کنند تا هم نهضت عاشورا حفظ شود و هم آنان در پرتو این مجالس و سوگواری‏ها به رشد معنوی و سازندگی ایمانی برسند و بر اثر همراهی عاطفی با حماسه عاشورا به معرفت عاشورائیان نزدیک شوند و از این چراغ هدایت نور بگیرند و با کشتی نجات از توفان حوادث آسان بگذرند. ولی گروهی این هدف را مسخ کرده و گفته‏اند: این گریه تسلی خاطری برای حضرت زهراست در حالی که امام حسین علیه السلام با شهادت خویش به مادرش زهرا (س) پیوست و آن دو انسان والا از هم جدا نیستند که حضرت فاطمه (س) در فراق این ماجرا ناراحت‏باشد و احتیاج به تسلی داشته باشد البته حضرت زهرا بسیار شادمان می‏شود که مردم با یاد حسین علیه السلام و زنده نگه داشتن راه او به سعادت برسند و در همان مسیری حرکت کنند که فرزندش پیمود. شهید مطهری این تحریف را مورد انتقاد شدید قرار می‏دهد و می‏فرماید با چنین تصوری ما مقام آن بزرگان را که آرزوی شهادت داشته‏اند تنزل داده‏ایم (26) .
7- حضرت امام حسین علیه السلام با فداکاری کم نظیر خود موجی ایجاد کرد که برای قرون متمادی ستمگران را به هراس واداشت و دشمنان دین را لرزانید و نامش با شجاعت، معنویت و ایثار و عدالت توام می‏باشد، او در حد بسیار عالی برای اعتلای اسلام خون خویش را داد و چشمه‏ی حقیقت را جاری ساخت و به قطره‏های خون خود ارزش داد اما عده‏ای این گونه می‏نگرند که امام حسین علیه السلام توسط دشمنان نفله شد و بدون این که تقصیری داشته باشد توسط ستمکاران کشته شد و از این جهت‏باید برایش متاثر بود و گریست، شهید مطهری این تصور باطل را مورد انتقاد قرار داده (27) و مرحوم آیتی می‏گوید: این گونه نیست که امام از روی بیچارگی تن به شهادت بدهد، این طور نبود و گوینده یا نویسنده این سخن هر که باشد سخنش سست و بی‏اساس است و اگر این گونه بود کجا دنیا می‏توانست روی این قیام مقدس حساب کند (28) .
8- هر گونه تاریخ یا مقتل یا گزارش یا مضمون شعری که حاکی از ذلت پذیری و خواهش امام حسین و یاران و خاندانش در مقابل دشمن باشد دروغ و تحریف و غیر قابل قبول است:
از آستان همت ما ذلت است دور واندر کنام غیرت ما نیستش ورود پس این که در برخی روضه‏ها یا مرثیه‏ها به شنونده یا خواننده القا می‏شود که امام برای به دست آوردن آب به دشمن التماس کرد با سیره‏ی امام مغایرت دارد و این که امام به عنوان شخصیتی والا مقام آن هم در سنین بزرگسالی (57 سالگی) از غربت و تنهایی بنالد و مادر خود را صدا بزند که به او مادری کند منحط و مباین روح حسینی است، و این که در مرثیه‏ها از زبان امام گفته می‏شود که: راضی شدم که زینب خوار گردد آن وقت‏خاطره‏های نینوا را که بر کالبدهای مرده جوامع زندگی می‏دمد به صورت ذلت آوری ترسیم کرده‏ایم.
پی‏نوشت‏ها:
1) مائده / 13 .
2) بقره / 75 .
3) حماسه‏ی حسینی، شهید مطهری، ج‏3، ص‏260 .
4) مقتل خوارزمی، ج‏اول، ص‏188; ملحقات احقاق الحق، ج‏11، ص‏602، نفس ال5مهموم، حاج شیخ عباس قمی، ص‏45; مقتل عوالم، ص‏54 .
5) نک: بررسی تاریخ عاشورا، محمد ابراهیم آیتی، ص‏79- 89 .
6) حماسه‏ی حسینی، ج‏3، ص‏54 .
7) همان، ج‏2، ص‏40 .
8) همان، ج‏اول، ص‏41 .
9) ارزیابی سوگواری‏های نمایش، غلامرضا گلی زواره، ص‏36 .
10) بررسی تاریخ عاشورا، ص‏125 .
11) حماسه‏ی حسینی، ج‏اول، ص‏102- 103 .
12) نک: علی الاکبر، عبدالرزاق المقرم، انتشارات شریف الرضی .
13) رک: الارشاد و لهوف .
14) جلاء العیون، علامه مجلسی، ص‏404 .
15) لؤلؤ و مرجان میرزا حسین نوری، ص‏193 .
16) منتهی الآمال، ج‏اول، ص‏70 .
17) تحقیق درباره‏ی اول اربعین حضرت سید الشهداء، شهید قاضی طباطبایی، ص‏174. پاورقی
18) سرگذشت‏های ویژه از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، ج‏اول، ص‏35- 36 .
19) بررسی تاریخ عاشورا، ص‏125 .
20) حماسه‏ی حسینی، ج‏2، ص‏209 .
21) همان، ج‏اول، ص‏276 .
22) همان، ص‏76 .
23) عدل الهی، شهید مطهری، ص‏265 .
24) حماسه‏ی حسینی، ج‏3، ص‏84- 85 .
25) همان، ص‏286 .
26) همان، ص‏92 و نیز ص‏286 .
27) همان، ص‏83- 84 و نیز ج‏اول، ص‏80 .
28) بررسی تاریخ عاشورا، ص‏89 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 12:55 عصر )
»» درس ها و عبرت های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی

حماسه‌ حسینی‌ و نوع‌ تربیت‌ انسان‌های‌ عصر واقعه‌
عاشورا یک‌ امتحان‌ بزرگ‌ بود که‌ در زمان‌ و مکان‌ خود بی‌نظیر بود. حقیقت‌ وجوهرة‌ انسان‌های‌ مختلفی‌ را بر ملا نمود. عاشورا به‌ نوعی‌ «یوم‌ الفصل‌» هم‌ بود، چرا که‌حد فاصلی‌ بین‌ دو دسته‌ از آدم‌ها شد. یک‌ عده‌ فرسنگ‌ها به‌ جلو رفتند و از ملک‌ تاملکوت‌ اوج‌ گرفتند و عده‌ای‌ نیز سیر قهقرایی‌ طی‌ نموده‌ و در این‌ حماسة‌ عظیم‌ مصداق‌تعبیر قرآن‌ کریم‌ شدند که‌ می‌فرماید: ( اولئک‌ کَالانْعام‌ِ بَل‌ هُم‌ أضَل‌ّ ) .
عاشورا وقتی‌ لب‌ به‌ سخن‌ می‌گشاید و محفل‌ عاشقانة‌ آن‌ تعداد اندک‌ را به‌ تفسیرمی‌نشیند آنها را متصلان‌ به‌ حقیقت‌ توصیف‌ می‌نماید، زیرا مقدمة‌ یافتن‌ حقیقت‌، واقع‌بینی‌ و حقیقت‌جویی‌ است‌، تا واقع‌ جو نباشی‌ حقیقتی‌ را در نخواهی‌ یافت‌. امام‌ آنها را باحقایق‌ آشنا کرد چون‌ زمینة‌ حقیقت‌ جویی‌ و واقع‌ بینی‌ را در آنها یافت‌.
«هرگاه‌ انسان‌های‌ واقع‌بین‌ و حقیقت‌طلب‌ - هر چند اندک‌ باشند - به‌ حد نصاب‌برسند آن‌ روز می‌شود از حقایق‌ سخن‌ گفت‌.»
در این‌ حماسة‌ عظیم‌ و خصوصاً آن‌ شب‌ بزرگ‌ تاریخ‌ انسان‌ ها یعنی‌ شب‌ عاشوراعده‌ای‌ در ساحل‌ِ سپیده‌ تن‌ شستند و در زیر بزرگ‌ترین‌ محراب‌ زمین‌ یعنی‌ آسمان‌ نمازگزاردند و حماسه‌ را اقامه‌ بستند. آنان‌ چون‌ وصل‌ به‌ معبود بودند آن‌ روز بزرگ‌ را رقم‌ زدند،چون‌ آن‌ شب‌ عظیم‌ را پشت‌ سرگذارده‌ بودند آن‌ روز عظیم‌ را آفریدند. روزهای‌ بزرگ‌،محصول‌ شب‌های‌ بزرگ‌ است‌ و آنان‌که‌ شب‌ بزرگ‌ نداشته‌ باشند روز بزرگ‌ ندارند، چرا که‌همواره‌ انسان‌های‌ بزرگ‌ توشه‌ و توان‌ خویش‌ را از شب‌ می‌گیرند. شب‌ فرصت‌ روز بودن‌است‌. امام‌ علی‌ (ع) در توصیف‌ انسان‌های‌ بزرگ‌ می‌فرماید: ( زُهّادُ اللیل‌ وَاُسُدُ النّهار؛ زاهدان‌ شب‌ و شیران‌ روزند.
کسی‌ که‌ در سپیده‌ دمان‌ شیر باشد، یقیناً زُهد شب‌ را تجربه‌ کرده‌ است‌، کسی‌ که‌شبانگاهان‌ شانه‌هایش‌ بلرزد و میان‌ خویش‌ و معبود پل‌ ارتباطی‌ برقرار نماید اشک‌ درچشمانش‌ بی‌قرار می‌گردد و از آبشار «محجر» و شیار چهره‌اش‌ می‌غلتد و بر گونه‌اش‌ پرپرمی‌زند، آن‌ زمان‌ است‌ که‌ شخص‌ آسمانی‌ می‌شود و در زمین‌، آسمان‌ می‌شود.
بسیاری‌ افراد بهشتیان‌ روی‌ زمینند زیرا نه‌ اهل‌ لغوند و نه‌ گناه‌. قرآن‌ می‌فرماید: ازویژگی‌های‌ بهشت‌ این‌ است‌ که‌ ( لا یسمعون‌ فیها لَغواً ولا تأثیماً ) . انسان‌ بهشتی‌ نیزاهل‌ لغو و گناه‌ نیست‌ و یک‌ بهشت‌ متحرک‌ است‌، او دیگر قیدها را شکسته‌ است‌.
حقیقت‌ آدمی‌ در کربلا برای‌ عده‌ای‌ این‌ گونه‌ بود، چرا که‌ در آن‌ دگرگونی‌ معنوی‌،مسیرهای‌ سلوک‌ را یک‌ شبه‌ طی‌ کردند و از تن‌ و جان‌ و مال‌ و دنیای‌ فانی‌ گذشتند و دنیارا به‌ سان‌ یک‌ منفذ نگریستن‌ نگاه‌ کردند، نه‌ چشم‌ انداز. امام‌ علی‌ (ع) در بارة‌ این‌ نوع‌نگاه‌ به‌ دنیا می‌فرماید:
( من‌ ابصَرَ بها بصّرته‌ ومن‌ ابصر الیها أعمته‌ُ ) ؛ هرگاه‌ کسی‌ «با دنیا» نگاه‌ کندبینایش‌ می‌کند، و لیکن‌ اگر کسی‌ به‌ دنیا نگاه‌ کند کورش‌ می‌سازد».
اگر کسی‌ به‌ اقتضای‌ توحید، دل‌ دادن‌ به‌ یک‌ محبوب‌ و یا حل‌ شدن‌ در یک‌ آرمان‌را بطلبد و آن‌ را وسیلة‌ رسیدن‌ به‌ محبوب‌ اصلی‌ یعنی‌ خدای‌ تعالی‌ قرار دهد بینا می‌شود،و لیکن‌ کسی‌ که‌ شؤون‌ دنیایی‌ و ارزش‌های‌ مادی‌ و زودگذر آن‌را هدف‌ قلمداد کند و آن‌ رادر عرض‌ خدا قرار دهد کور می‌شود. اتفاقاً این‌ معنا در واقعة‌ عاشورا، بین‌ سپاهیان‌ دوطرف‌ خود را به‌ خوبی‌ نمایان‌ ساخت‌. عارفان‌ واقعه‌ و عاشقان‌ دلداده‌ بالمحه‌ای‌ از نگاه‌دوست‌ بینایی‌ یافتند که‌ دارای‌ سه‌ افق‌ِ بود: «افق‌ باز»، «افق‌ دور» و «افق‌ روشن‌» و این‌سه‌، افق‌های‌ عارفانه‌ است‌. افق‌ باز و انسان‌ را محو جمال‌ محبوب‌ می‌کند و به‌ قول‌ حلاج‌در این‌ افق‌ِ فقط‌ معشوق‌ می‌ماند و بس‌ چرا که‌ «المحَبَّة‌ُ نارٌ تَحرِق‌ُ ما سوی‌ المحبوب‌» .
در افق‌ دور انسان‌ فراتر از سطح‌ موجود، ابعاد دورتر و وسیع‌تر را می‌بیند و جمال‌محبوب‌ او را در دنیای‌ دیگر سیر می‌دهد و تا مرحلة‌ غرق‌ در دریاهای‌ خون‌ پیش‌ می‌رود واین‌ یعنی‌ عشق‌ عارفانه‌ و ازلی‌ به‌ آرمان‌ و هدف‌ و خدای‌ تعالی‌، به‌ قول‌ منصور حلاج‌ به‌مرحلة‌ «رکعتان‌ فی‌ العشق‌ِ لا یصح‌ّ وُضوهُما الاّ بالدّم‌» می‌رسد.
و افق‌ِ روشن‌ نوعی‌ مکاشفه‌ است‌، نوعی‌ احساس‌ اتصال‌ و ملاقات‌ است‌ و چشم‌بصیرت‌ یافتن‌. امام‌ علی‌ (ع) در خصوص‌ اوصاف‌ پارسایان‌ (متقین‌) تعبیر بسیار زیبایی‌ ازاین‌ افق‌ دارد و می‌فرماید:
«فهم‌ والجنّة‌ کمن‌ قد را´ها فهم‌ فیها منعّمون‌، وهم‌ والنار کمن‌ قد را´ها فهم‌ فیهامعذّبون‌؛ بهشت‌ برای‌ آنان‌ چنان‌ است‌ که‌ گویی‌ آن‌ را دیده‌ و در نعمت‌های‌ آن‌ به‌ سرمی‌برند و جهنم‌ را چنان‌ باور دارند و می‌بینند که‌ گویی‌ آن‌ را دیده‌ و در عذابش‌ گرفتارند».
حسین‌ (ع) معلّم‌ تمام‌ انسان‌ها
وقتی‌ حقیقت‌ آدمی‌ و آرمان‌ اصیل‌ او که‌ خلیفه‌ اللهی‌ است‌ ظهور کند و یک‌ الگوی‌تمام‌ عیار می‌شود برای‌ دیگری‌ که‌ بخواهد مسیر آرمان‌ سازی‌ را طی‌ کند، نقش‌ «کتاب‌باز» را ایفا می‌کند، خواه‌ آن‌ انسان‌ مسلمان‌ باشد یا غیر مسلمان‌. این‌ اعجاب‌ بزرگ‌ را درقضیه‌ کربلا به‌ خوبی‌ شاهد هستیم‌، آن‌ هم‌ وقتی‌ که‌ فرعونیان‌ خردسال‌ و نمرودیان‌ نابالغ‌سپاه‌ کور اجساد خندان‌ آیینه‌ها را به‌ ظاهر شکستند. قرن‌ها بعد زبان‌ منصف‌ بعضی‌مستشرقان‌ از آن‌ الهام‌ می‌گیرد. این‌ الهام‌ گرفتن‌، چیزی‌ جز ظهور حقیقت‌ انسان‌ به‌عنوان‌ جانشین‌ محبوب‌ نیست‌ و مولا این‌ درس‌ بزرگ‌ را در قالب‌ یک‌ حماسة‌ عظیم‌ به‌انسان‌ها
یاد داد. اگر بگوییم‌ کربلا یک‌ دانشگاه‌ بزرگ‌ است‌ شاید باز در حق‌ کربلا و حماسة‌حسین‌ (ع) اجحاف‌ کرده‌ باشیم‌. بلکه‌ باید بگوییم‌ دانشگاهی‌ بزرگ‌ برای‌ همة‌ اعصار که‌واقعیت‌ انسان‌ بودن‌ انسان‌ را در جنبه‌های‌ مختلف‌ ظلم‌ ستیزی‌ و آزادی‌طلبی‌ و شکستن‌یوغ‌های‌ غیر الهی‌ و زمینی‌ آموخت‌. این‌ حقیقت‌ عظیم‌ انسانی‌ به‌ حدی‌ است‌ که‌ در نگاه‌مستشرقان‌ بعد از قرآن‌ و مراسم‌ عظیم‌ حج‌ پایه‌ و اساس‌ قدرت‌ مسلمانان‌ محسوب‌می‌شود، وینستون‌ از مستشرقان‌ غربی‌ می‌نویسد:
مادامی‌ که‌ مسلمانان‌ قرآنی‌ داشته‌ باشند که‌ تلاوت‌ شودو(فراموش‌ نگردد) و کعبه‌ای‌ که‌ مراسم‌ آن‌ با انسجام‌ وهمدلی‌ صورت‌ گیرد و حسینی‌ که‌ یاد شود هیچ‌ کس‌ قدرت‌تسلط‌ و سیطره‌ را بر آنان‌ نخواهد داشت‌.
همان‌گونه‌ که‌ اشاره‌ کردیم‌ ظهور حقیقت‌ آدمی‌ در یک‌ واقعة‌ تاریخی‌ به‌ شکل‌ یک‌آرمان‌ معرفی‌ می‌شود که‌ دوست‌ و دشمن‌ به‌ آن‌ اذعان‌ دارند و حتی‌ گاهی‌ انسان‌ شاهدسخنانی‌ از غیر مسلمانان‌ می‌شود که‌ او را به‌ حیرت‌ و شعف‌ وا می‌دارد. یکی‌ از ویژگی‌های‌فطری‌ انسان‌ - به‌ طور مثال‌ - حریت‌ و آزادی‌ است‌ و امام‌ حسین‌ در تبلور این‌ اندیشه‌ آن‌را به‌ صورت‌ یک‌ درس‌ جاودان‌ برای‌ ما به‌ ارمغان‌ آورد که‌ غربیان‌ را نیز به‌ تحسین‌ واداشته‌است‌، به‌ طور مثال‌ بولس‌ سلامه‌ چنین‌ می‌سراید:
سیکون‌ الدم‌ الزاکی‌ لواءٌلشعوب‌ تطالب‌ استقلالاً
ینبت‌ المجد فی‌ ضلال‌ البنود یهوی‌ نسیجها سربالاً
سوف‌ تبکی‌ علی‌ الحسین‌البواکی‌ویری‌ کل‌ محجر شلالاً
ماتم‌ القاتلین‌ لا للقتلی‌ یسیرون‌ للخُلود رجالاً
یعنی‌ خونی‌ که‌ در کربلا ریخته‌ شد (در واقع‌ بر زمین‌ ریخته‌ نشد بلکه‌ بالا رفت‌) پرچم‌است‌، آن‌ هم‌ برای‌ هر ملتی‌ که‌ در طلب‌ ثبات‌ و استقلال‌ است‌ و مجد و عظمت‌ و بزرگی‌ درپناه‌ بزرگواری‌ها و حقایق‌ ممتاز رشد می‌کند و چشم‌ها بر حسین‌ خواهد گریست‌ و شیارچهره‌ها مثل‌ آبشاری‌ از اشک‌ خواهد شد، اما گریة‌ مأیوسانه‌ برای‌ قاتلان‌ و جنایتکاران‌آن‌ واقعه‌ است‌ نه‌ برای‌ کشته‌ شدگان‌، چرا که‌ شهدای‌ این‌ واقعه‌ مردانی‌ هستند که‌ به‌سمت‌ جاودانگی‌ و ابدیت‌ حرکت‌ می‌کنند که‌ در واقع‌ گریة‌ ما گریة‌ همدلی‌ و همراهی‌ واشتیاق‌ به‌ هدف‌ آنهاست‌).
فردی‌ مثل‌ مهاتماگاندی‌ در منشور انقلابی‌ خویش‌ بعد از این‌که‌ با نظریة‌ معروف‌«مبارزه‌ منفی‌» خویش‌ استعمار انگلیس‌ را در هندوستان‌ زمین‌گیر می‌کند و اقتصاد آن‌گرگ‌پیر را به‌ مخاطره‌می‌ اندازد، اعلام‌ می‌کند:
«ای‌ ملت‌ هند، من‌ هیچ‌گونه‌ الگو و روشی‌ از هیچ‌ کس‌ دردنیا برای‌ شکست‌ استعمار پیر برنگزیدم‌، مگر از حسین‌شیعه‌».
لذا وقتی‌ ظهور حقیقت‌ در آستان‌ سپیده‌دم‌ خدایی‌ تبلور پیدا می‌کند و نور امنیت‌شعاع‌ آن‌ از فراز تاریخ‌ می‌گذرد و قرن‌ها را در می‌نوردد و تاریخ‌ را می‌فشرد و هوای‌ اندیشة‌انسان‌ها را تلالؤ می‌بخشد و حقیقت‌ را بر جهازی‌ از پرچم‌ و قیام‌ و شهادت‌ ترسیم‌ می‌کندمشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ مرزها شکسته‌ می‌شود. وینستون‌ مستشرق‌ آن‌ را حقیقتی‌انکارناپذیر جهت‌ منع‌ سلطه‌ بر مسلمانان‌ می‌شمرد و یاد حسین‌ را قرنطینه‌ای‌ بر ضدسلطه‌گری‌ بر پیروانش‌ به‌ شمار می‌آورد و بولس‌ سلامة‌ مسیحی‌ قیام‌ و شکوه‌ و عظمت‌آن‌ را یک‌ «لوا» و «پرچم‌» و «رایت‌» به‌ شمار می‌آورد تا ثابت‌ کند هر ملتی‌ که‌ دنبال‌استقلال‌طلبی‌ و رهایی‌ است‌ باید ملاکش‌ عملکرد ابا عبدالله باشد و بالاخره‌ گاندی‌ غیرمسلمان‌، قیام‌ خویش‌ را وامدار درس‌ مولا امام‌ حسین‌ (ع) می‌داند.
این‌ سه‌ بُعد را می‌توان‌ در یک‌ مثلثی‌ ترسیم‌ کرد که‌ اضلاع‌ آن‌ بیانگر تأثیر قیام‌مولا ابا عبدالله است‌.
1 - بُعد مصونیت‌: تعظیم‌ و تکریم‌ واقعة‌ طف‌ و جانبازی‌ ابا عبدالله و یاران‌وفادارش‌ مصونیت‌ سیاسی‌ و فرهنگی‌ و اجتماعی‌ مسلمانان‌ را تضمین‌ کرده‌ و همتای‌تلاوت‌ قرآن‌ و مراسم‌ حج‌ تفسیر شده‌ است‌ (وینستون‌). البته‌ حدیث‌ ثقلین‌ از حضرت‌ختمی‌ مرتبت‌ محمّد مصطفی‌ (ص) نیز در این‌ خصوص‌ گویاترین‌ است‌، چرا که‌ تمسک‌ به‌کتاب‌ خدا (قرآن‌) و توسل‌ به‌ عترت‌ پیامبر که‌ امام‌ حسین‌ (ع) نیز از آن‌ شجرة‌ طیبه‌ است‌مصونیت‌ مسلمانان‌ را از هر خطر به‌ همراه‌ دارد و شاید یکی‌ از علل‌ ذلیل‌ شدن‌ بعضی‌ممالک‌ اسلامی‌ در قبال‌ توطئه‌ها و کینه‌ها و فتنه‌ها عدم‌ رویکرد درست‌ به‌ قرآن‌ و دوری‌از اهلبیت‌ : و اکتفا به‌ مراسم‌ صوری‌ حج‌ است‌.
2 - بُعد موجودیت‌ و احساس‌ حضور: ملتی‌ که‌ پایگاه‌ واقعی‌ خود را طلب‌ کند و در پی‌ کسب‌ جایگاه‌ شایسته‌ و بایستة‌ خویش‌ باشد تمسک‌ به‌ آرمان‌ مولا ابا عبدالله (ع) مشعل‌ راه‌ و پرچم‌ مبارزه‌ و اعلام‌ موجودیت‌ اوست‌ (بولس‌ سلامه‌).
3 - بُعد مشروعیت‌: گاه‌ نیزایده‌ گرفتن‌ از انگیزة‌ ظلم‌ستیزی‌ و حق‌طلبی‌ قیام‌ مولاابا عبدالله (ع) عامل‌ مشروعیت‌ بخشی‌ به‌ قیام‌ها و مبارزات‌ حق‌طلبانه‌ است‌، چرا که‌ مولااین‌ راه‌ را به‌ ملل ‌ تحت‌ سلطه‌ نشان‌ داد، چنان‌که‌ آزادی‌ هند از چنگال‌ استعمار انگلستان‌مرهون‌ قیام‌ امام‌ حسین‌ (ع) دانسته‌ شد (گاندی‌).
ظهور حقایق‌ در کربلا
انسان‌ها به‌ تعبیر روانشناسی‌ به‌ صورت‌ فردی‌ و تک‌ تک‌ یا منحصر به‌ فردهستند. هر کدام‌ دارای‌ خصائص‌ و ویژگی‌های‌ فردی‌ متمایز و گاه‌ مشترک‌ هستند، اماعین‌ هم‌ نیستند. امام‌ علی‌ (ع) در خصوص‌ این‌ ویژگی‌، دگرگونی‌ روزگار را تمثیل‌ می‌زنندو می‌فرمایند: فی‌ تقلّب‌ الاحوال‌ عُلِم‌َ جواهرُ الرجال‌ِ.
لذا بعضی‌ حقیقت‌ها و جوهره‌ها همراه‌ حقیقت‌ مطلق‌ همساز می‌شوند که‌ به‌ آنهامی‌گوییم‌:
1 - حقیقت‌ همراه‌
افرادی‌ که‌ به‌ محض‌ شنیدن‌ ندا همراه‌ منادی‌ می‌شوند مانند همراهانی‌ که‌ از مکّه‌تا بزرگ‌ترین‌ قربانگاه‌ تاریخ‌ یعنی‌ تا کربلای‌ حسین‌ همراه‌ امام‌ مثل‌ یک‌ رود زلال‌ جاری‌شدند، نمونة‌ ابدی‌ و ماندگار آن‌ را می‌توان‌ در بسیاری‌ از کتاب‌های‌ تاریخی‌ و تحلیلی‌ این‌واقعه‌ مشاهده‌ نمود.
در قوانین‌ نظامی‌ و جنگی‌، یک‌ فرمانده‌ لشکر به‌ این‌ مسئله‌ توجه‌ دارد که‌ اگر تعدادافراد دشمن‌ و وسائل‌ نظامی‌ آنها بیشتر از افراد خودی‌ هست‌ به‌ افراد خود نگوید تا روحیة‌آنها ضعیف‌ نگردد. او پیوسته‌ روحیة‌ سربازان‌ خود را تقویت‌ می‌نماید و قدرت‌ دشمن‌ راضعیف‌ جلوه‌ می‌دهد و دشمن‌ را حقیر و ضعیف‌ می‌شمارد تا روحیة‌ سربازانش‌ تقویت‌ شودو خود را نبازند اما امام‌ این‌گونه‌ عمل‌ نکرد بلکه‌ یاران‌ خود را در شب‌ عاشورا فراخواند وفرمود: اگر در این‌ سرزمین‌ بمانید و نروید، فردا پیش‌ از غروب‌ آفتاب‌ حتی‌ یک‌ نفر از شمازنده‌ نخواهد ماند، حضرت‌ حتی‌ خبر قطعی‌ شهادت‌ آنان‌ را صریحاً اعلام‌ نمود. اما روحیة‌آنها نه‌ تنها ضعیف‌ نشد و به‌ دل‌ خود ترس‌ راه‌ ندادند بلکه‌ غرق‌ شعف‌ و شادی‌ گشتند وگفتند: عجب‌، فردا روز پایان‌ فراق‌ و آغاز اوج‌ گرفتن‌ و رسیدن‌ به‌ وصل‌ است‌.
چنانچه‌ حبیب‌ بن‌ مظاهر می‌گوید: ای‌ کاش‌ این‌ پردة‌ شب‌ بدرد و تمام‌ شود، زیرافاصلة‌ ما با معبود یک‌ شمشیر است‌ وای‌ کاش‌ این‌ شمشیر فرودآید و ما را به‌ آن‌ عشق‌ازلی‌ متصل‌ کند. امام‌ وقتی‌ به‌ حبیب‌ بن‌ مظاهر فرمود فردا کشته‌ خواهی‌ شد و اضافه‌فرموده‌ «ان‌ّ اللیل‌ هجیرٌ والوقت‌ُ سکیرٌ والطریق‌ُ غیرُ خطیرٍ...، اگر مایل‌ هستی‌ برو» پاسخ‌می‌دهد که‌ بعد از کشته‌ شدن‌ شما زنده‌ ماندن‌ ما نه‌ قیمت‌ دارد و نه‌ سود و سپس‌ می‌گوید:یابن‌ رسول‌ الله اگر تو را رهاکنیم‌ و برویم‌ باید روز قیامت‌، پاسخ‌ هر برهم‌ زدن‌ پلک‌ چشم‌خود را در محضر خدا و رسول‌ خدا بدهیم‌ و گویا دیگر عبادت‌ ما عبادت‌ نیست‌ و نماز وروزة‌ ما نماز و روزه‌ نیست‌ و... .
از حقایق‌ همراه‌ می‌توان‌ از حضرت‌ زینب‌ 3 ، حضرت‌ ام‌ کلثوم‌، حضرت‌ رباب‌،امام‌ سجاد، فرزندان‌ زینب‌، فرزندان‌ ابا عبدالله، حضرت‌ ابا الفضل‌ و برادرانش‌ عبداللهعثمان‌ و جعفر و... نام‌ برد که‌ سخنان‌ هر کدام‌ از آنها تا ابدیت‌ تاریخ‌ و ظهور قائم‌ آل‌محمّد(عج‌) حقیقتی‌ است‌ بر گونه‌ اساطیر و مشعلی‌ است‌ مستدام‌ تا فراخنای‌ تحلیل‌ها.
2 - حقیقت‌ منتظر
حقیقت‌ دیگری‌ که‌ در کربلا خود را نشان‌ داد حقیقت‌ منتظر و مترصد بود. افرادی‌که‌ در اطراف‌ و اکناف‌ منتظر امام‌ بودند، نه‌ بیعت‌ شکنانی‌ که‌ عهد و پیمان‌ خود را در اندک‌زمانی‌ زیر پا می‌گذارند. حقایق‌ منتظر در مسیرهای‌ مختلف‌ از مکه‌، ذات‌ عرق‌، حاجز،خزیمیه‌، زرود، ثعلبیه‌، بطق‌ عقبه‌، شراف‌، ذو جسم‌، بیضه‌، عذیب‌ الهجانات‌، قصر بنی‌مقاتل‌، کوفه‌ و... به‌ امام‌ پیوستند و به‌ کربلا آمدند.
اینان‌ آغاز راه‌ را می‌شناختند و همراه‌ را ارج‌ می‌نهادند و در پی‌ اتصال‌ بودند. نمونة‌آنها نافع‌ بن‌ هلال‌ است‌. وی‌ از اشراف‌ کوفه‌ و قاری‌ قرآن‌ و راوی‌ حدیث‌ بود، سرداری‌بزرگ‌ که‌ در رکاب‌ حضرت‌ امام‌ علی‌ (ع) در جنگ‌های‌ صفین‌ و جمل‌ و نهروان‌ جانبازی‌هانشان‌ داده‌ بود. امام‌ (ع) شب‌ عاشورا از خیمه‌ بیرون‌ آمدند تا صحرا و تپه‌های‌ اطراف‌ رابررسی‌ کنند، نافع‌ بن‌ هلال‌ هم‌ از خیمه‌ بیرون‌ آمده‌ بود و حضرت‌ را همراهی‌ می‌کرد.سیدالشهداء (ع) از او سؤال‌ کرد: چرا همراه‌ من‌ می‌آیی‌؟ پاسخ‌ داد: یابن‌ رسول‌ الله دیدم‌شما به‌ طرف‌ سپاه‌ دشمن‌ می‌روید، بر جان‌ شما بیمناک‌ شدم‌، لذا آمدم‌. امام‌ فرمود: اطراف‌این‌ صحرا را بررسی‌ می‌کردم‌ تا ببینم‌ فردا دشمن‌ از کجا حمله‌ خواهد کرد.
نافع‌ می‌گوید: پرسیدیم‌ چرا خم‌ شدید و روی‌ زمین‌ جستجو می‌کردید؟
امام‌ فرمود: ای‌ نافع‌، خارهایی‌ را که‌ دور خیمه‌هاست‌ جمع‌ می‌کردم‌ تا کودکانم‌ که‌فردابی‌ من‌ و شما بین‌ خیمه‌های‌ سوخته‌ و لهیب‌ آتش‌ و شلاق‌ این‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌می‌دوند - در حالی‌ که‌ خارهای‌ غم‌ و اندوه‌ در دلشان‌ ریشه‌ دوانده‌ - پاهایشان‌ اندکی‌ ازخارهای‌ این‌ بیابان‌ مصون‌ بماند.
نافع‌ می‌گوید بسیار متأثر شدم‌ و با سید الشهدا برگشتیم‌ در حالی‌ که‌ دست‌ چپ‌ من‌در دست‌ حضرت‌ بود، فرمود: این‌ وعده‌ای‌ است‌ که‌ خلافی‌ در آن‌ نیست‌ سپس‌ فرمود: درتاریکی‌ شب‌ از این‌ مسیر (راهی‌ که‌ میان‌ دو کوه‌ بود) برو و خودت‌ را نجات‌ بده‌.
نافع‌ اضافه‌ می‌کند: خود را بر قدم‌های‌ حضرت‌ افکندم‌ و عرض‌ کردم‌ یابن‌ رسول‌الله مادرم‌ در عزایم‌ بگرید اگر چنین‌ کنم‌ و تو را رها نمایم‌ پروردگار جهان‌ بر من‌ منت‌نهاده‌ که‌ در جوار شما به‌ شهادت‌ برسم‌.
3 - حقیقت‌ تشنه‌
بعضی‌ از افراد حقایقی‌ تشنه‌اند، و لیکن‌ در آغاز دارای‌ هدف‌ روشنی‌ نیستند، بایدآگاه‌ شوند و سپس‌ سیراب‌ گردند تا به‌ یقین‌ برسند. گاه‌ یک‌ پیام‌، یک‌ حرکت‌ یا یک‌ تذکردر شرایطی‌ مناسب‌ آنها را با هدف‌ و آرمان‌ همسو و همساز می‌گرداند. تجلی‌ این‌ ویژگی‌در کربلا در خصوص‌ افرادی‌ چون‌ حُر و زهیر بن‌ القین‌ روی‌ داد. به‌ زعم‌ تاریخ‌ زهیر حتی‌ بامنازل‌ مسیر حرکت‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌، از مکه‌ تا کربلا، فاصله‌ای‌ از جهت‌ طی‌ طریق‌ واتراق‌ نداشت‌، اما در آغاز از امام‌ فاصله‌ می‌گرفت‌ و از دیدار با حضرتش‌ ابا می‌نمود ومی‌گفت‌: اءنّنی‌ علی‌ دین‌ِ عُثمان‌ وهُو علی‌ دین‌ أبیه‌.
آن‌گاه‌ که‌ مقدمات‌ اتصال‌ او با امام‌ توسط‌ همسرش‌ (دلهم‌ دخت‌ عمرو) فراهم‌ شدو امام‌ به‌ سوی‌ ایشان‌ آمد و دقایقی‌ با ایشان‌ صحبت‌ کرد تحولی‌ عجیب‌ و شگرف‌ درروحیة‌ او روی‌ داد، مانند دریایی‌ به‌ تلاطم‌ افتاد و از فداکارترین‌ یاران‌ حقیقت‌ طلب‌ درواقعة‌ بزرگ‌ تاریخ‌ یعنی‌ عاشورا شد.
4 - حقیقت‌ منتقم‌
این‌ نوع‌ حقیقت‌ شامل‌ افرادی‌ است‌ که‌ بنا به‌ عللی‌ از حضور در متن‌ واقعه‌ معذوربودند، اما بعد از رویداد عاشورا به‌ عنوان‌ یک‌ نیروی‌ معارض‌ یا قدرت‌ پنهان‌ ظاهر شدند.بسیاری‌ از این‌ افراد در زمان‌ واقعه‌ یا بحبوحة‌ انقلاب‌ و اتفاقات‌ امکان‌ حضور نداشتند، امااشتیاق‌ حضور را در دل‌ داشتند و بعد از واقعه‌ مثل‌ آتشفشانی‌ که‌ خاموش‌ بوده‌ فعال‌ شدند.قیام‌های‌ بعد از سال‌ 61 هجری‌ مثل‌ قیام‌ توّابین‌، قیام‌ زید بن‌ علی‌ (قیام‌ زیدیه‌) وشهدای‌ فخ‌ّ در پی‌ این‌ اشتیاق‌ رخ‌ داد.
5 - حقیقت‌ پیرو، عاشق‌ و مرید
این‌ نوع‌ حقیقت‌ یا واقعیت‌ نهادینة‌ انسانی‌، شامل‌ افرادی‌ است‌ که‌ سال‌ها بعد ازیک‌ جریان‌ یا واقعه‌ تاریخی‌ زاده‌ می‌شوند، امّا از لا به‌ لای‌ نقل‌ها و تاریخ‌ حقیقت‌ رامی‌شناسند و به‌ آن‌ ارادت‌ می‌ورزند. آنان‌ این‌ عشق‌ را درونی‌ کرده‌ و همواره‌ با شجاعت‌ ازآن‌ یاد می‌کنند و به‌ صورت‌ پیرو و عاشق‌ باقی‌ می‌مانند.
عشق‌ آتشین‌ به‌ آن‌ حقیقت‌ دیرین‌ همة‌ وجوه‌ زندگی‌ حتی‌ اخلاق‌ و رفتار آنها راهمجنس‌ و همسو با آن‌ حقیقت‌ می‌کند به‌ طوری‌ که‌ آنان‌ تشبه‌ و تمثل‌ به‌ آن‌ را جستجومی‌کنند، مانند بسیاری‌ از مریدان‌ ابا عبدالله در زمان‌ ائمه‌ بعد یا شیعیان‌ معاصر و مخلص‌امام‌ حسین‌ (ع) که‌ هم‌ در پیروی‌ شاخص‌ هستند و هم‌ در عشق‌، پایدار و هم‌ مریدجاودانی‌ راه‌ مولا به‌ شمار می‌روند.
6 - حقیقت‌ کور
این‌ حقیقت‌ شامل‌ آن‌ دسته‌ از افرادی‌ است‌ که‌ چراغ‌ را می‌بینند، اما تاریکی‌ رابرمی‌ گزینند، راه‌ را می‌بینند ولی‌ بیراهه‌ را می‌پیمایند و جالب‌ این‌ که‌ این‌ حقیقت‌ و تبلورآن‌ در هیئت‌ انسانی‌، هم‌ در زمان‌ واقعه‌، هم‌ در اوج‌ رویداد و هم‌ پس‌ از آن‌ و حتی‌ قرن‌هابعد از آن‌ همواره‌ کور و سطحی‌ و نارسا باقی‌ می‌ماند. اغلب‌ مردم‌ کوفه‌ و شام‌ در سال‌ 61هجری‌ این‌گونه‌ بودند.
کوفه‌ شهری‌ است‌ که‌ در سال‌ هفده‌ هجری‌ توسط‌ سعد بن‌ وقاص‌ در جریان‌تصرف‌ ایران‌ ساخته‌ شد، لذا نوعی‌ شهر جنگی‌ است‌. در جریان‌ جنگ‌ جمل‌ به‌ وسیله‌امام‌علی‌ (ع) به‌ عنوان‌ پایتخت‌ برگزیده‌ شد و بیشتر مردم‌ آن‌ را یمانیان‌ تشکیل‌می‌دادند.
نکته‌ای‌ که‌ در خصوص‌ کوفیان‌ گفتنی‌ است‌ آن‌که‌ آنان‌ دارای‌ فرهنگ‌ ثابت‌ و ارادة‌پایدار نبودند و از جهات‌ منفی‌ یعنی‌ عهدشکنی‌ و بی‌وفایی‌ شهره‌ بودند. مردم ‌ این‌ شهر درمقاطع‌ مختلف‌، مواضع‌ متفاوتی‌ داشته‌اند، گاهی‌ موضع‌ آنها در دفاع‌ از اهل‌ بیت‌ بوده‌ و باشجاعت‌ بی‌نظیری‌ جانب‌ علوی‌ را تقویت‌ کرده‌اند، چنانچه‌ پایداری‌ آنها باعث‌ شکست‌ناکثین‌ در جنگ‌ جمل‌ گردید و لیکن‌ در جنگ‌ صفین‌ یا در کنار امام‌ حسن‌ (ع) با معاویه‌کوتاه‌ آمدند و در قضیه‌ کربلا کاملاً عهد شکنانه‌ عمل‌ کردند و جالب‌ این‌که‌ حضور آنان‌ درکنار حقیقت‌ منتقم‌ مثل‌ مختار نیز موضع‌ دیگری‌ از آنها را به‌ نمایش‌ می‌گذارد.
حقیقت‌ کور گاهی‌ به‌ هدف‌ می‌زند و گاهی‌ نیز پا بر فک‌ خود می‌گذارد و با انگشت‌خویش‌ دیدگان‌ خود را از حدقه‌ خارج‌ می‌کند. در واقعة‌ کربلا تابلویی‌ بسیار شیوا و گویا ازحقیقت‌ کور معاصران‌ سال‌ 61 هجری‌ به‌ نمایش‌ گذاشته‌ شد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » م- ح ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 12:55 عصر )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خبر توهین مفتی وهابی به مرجعیت شیعه
پشت پرده ساخت فیلم توهین آمیز علیه پیامبر(ص)
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی اهانت
تصویر کارگردان فیلم توهین آمیز علیه پیامبر (ص)
آشنایی با حامیان فیلم توهین به پیامبر اکرم(ص)
سام باسیل کیست؟
داستان فیلم توهین به پیامبر اکرم(ص)
محتوای فیلم موهن چیست؟عوامل سازنده آن چه کسانی هستند؟
تصویر جسد سفیر آمریکا در لیبی
محتوای فیلم موهن علیه پیامبر چیست؟
متن کامل کنفرانس سه روزه - مقابله با تهدید ایران
در جنگ با ایران فقط 300 نفر کشته می شوند!
از متن تا معنا(1)
از متن تا معنا(2)
دانش نامه دین
[همه عناوین(557)][عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 77
>> بازدید دیروز: 98
>> مجموع بازدیدها: 895847
» درباره من

یا غیاث المستغیثین  - روز های آبی من

» پیوندهای روزانه

مایع شوینده داخل موتور [2]
مهدویت [2]
پاسخ درسهایی از قرآن [3]
کتب الکترونیک مذهبی [90]
نرم افزار ترتیل قران کریم [42]
مرکز توسعه وبلاگهای دینی خراسان جنوبی [15]
هدایای اسلامی [11]
مقالات مشاوره و اختلالات روانی [110]
[آرشیو(8)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حضرت محمد(ص)[25] . تصاویر دلخراش از شهدا و مجروحین قیام بحرین ([8] . 18)[7] . آیات و احادیث درباره مطیع بودن در برابر دستورات خدا و رسول الله[5] . حضرت حسن عسکری(ع)[5] . مداحی ماه محرم گلچین از اکبری با فرمت قابل پخش در موبایل - سری 3[5] . مداحی و سینه زنی عزاداری محرم حمید علیمی - تصویری 3gp سری 4[4] . تصاویری از کشتار دلخراش و بی رحمانه ی شیعیان بحرین توسط وهابیون[3] . چند داستان از حضرت علی (ع)[3] . احکام اسلام و ایمان[3] . پیامک برای تسلیت شهادت[2] . راز ماندگاری‌ عاشورا[2] . سخنرانی های شهید مرتضی مطهری[2] . نرم افزار قرآنی حکیم رضوان[2] . نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ حسینی‌[2] . حضرت محمد باقر(ع)[2] . نمایش میلیونی بسیجیان کشور با عنوان رئیس ستاد هفته بسیج از نم . وصیت نامه شهید «حاج همت» فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) . ویژگی های امام علی (ع): . نزدیک‌ترین مکتب کلامی به شیعه آشنایی با مکاتب مهم کلامی نظ . نسیمی از آموزه های اخلاقی امام هادی(ع) امام هادی(ع) در جایی بنام . نظریه جان باوری درباره دین نظریه جان باوری ادوارد تیلور و جیمز ف . نقش بسیج فرهنگیان در عرصه تعلیم و تربیت کشور . نقش تـربیتی بانوان در مقابله با آسیب‏های فرهنگی و اجتماعی . نقش نهضت امام حسین علیه السلام در عزت جامعه اسلامى . مداحی ماه محرم گلچین از اکبری با فرمت قابل پخش در موبایل - سری 3 . مداحی مخصوص ماه محرم جواد ذاکر تصویری فرمت 3gp . مداحی مذهبی سینه زنی هلالی محرم 1386 گلچین شده- تصویری 3gp سری 3 . مراسم شب پنجم محرم87 (حاج محمود ... . مراسم شب چهارم محرم ?? (حاج محم ... . مراسم شب دوم محرم ???? . مراسم شب سوم محرم ???? (حاج محم ... . معجزات حضرت امام علی النقی (ع) محمّد بن فرج رخجى گوید: حضرت ابو . مفهوم و تعریف ایمان . منتخب ادعیه و زیارات . موج . سلیم . سمینار گفتگو با ناشناختنی . شب ششم محرم 87 (حاج محمود کریمی) . شناسایی . شهادت . شهادت حضرت امام علی نقی (هادی) (ع) پدید آورنده : نامشخص ، صفحه 1 . ضرورت درمان نگرانى ها . طلوع فرهنگ اصطلاحات علوم اسلامی . ظهور در فرهنگ شیعه به چه معناست؟ مکتب تشیّع و هویت وجودى شیعه به . عاشورا احیاگر ارزشهاى اصیل اسلامى . عدالت اجتماعی . عوامل سازنده آن چه کسانی هستند . فرهنگ عاشورا در ارزشها وجـود مـقـدس سیدالشهدا از ابتداى نهضت د . فعالین . فلسفه تشکیل بسیج تاریخچه تشکیل بسیج بسیج یک حرکت اجتماعی . فیلم موهن علیه پیامبر . قیام . قیام بحرین . قیام بحرین، شکست هیمنه امریکا درمنطقه . گزیده ای از سخنان گهربار امام علی نقی علیه السلام امام هادی (علی . مادر حضرت رضا علیه السلام . مبارزه با افکار انحرافی تا شهادت . متن کامل کنفرانس سه روزه - مقابله با تهدید ایران . مجموعه آثار دکتر شریعتی . مجموعه آثار دکتر شریعتی . مجموعه ای بی نظیرازآثار دکترعلیرضاآزمندیان . مجموعه ای کامل ازسخنرانی های استاد حورایی . مجموعه سخنرانی استاد قرائتی . مجموعه قرآن با صدای استاد عبدالباسط . مجموعه کامل تلاوت قران و ترجمه . محتوای فیلم موهن چیست . محتوای فیلم موهن علیه پیامبر . محتوای فیلم موهن علیه پیامبر چیست . مختصر حالات دوّمین معصوم ، اوّلین اختر امامت . مداحی بسیار زیبای مهدی خزائی به ... . راز محبوبیت بسیجی در خدمت رسانی است . رفتار تربیتی حضرت زهرا(س) با فرزندان نقش اساسی مادر در سعادت و . روانشناسی اجتماعی . روشهای تربیتی از دیدگاه امام هادی علیه السلام . زن از دیدگاه علی علیه السلام . سام باسیل کیست؟ . سخنان حضرت ابوالفضل‌ العباس‌(ع) . سخنرانی های رحیم پور ازغدی . حماسة‌ عاشورا . خبر توهین مفتی وهابی به مرجعیت شیعه . خصوصیات بسیجی مکتبی بودن مهمترین ویژگی بسیج ایمان به خدا و . داستان فیلم توهین به پیامبر اکرم(ص) . دانش نامه دین آفرینگان اصطلاحى است براى یکى از مراسم هاى نیایش . دانلود کتاب الکترونیکی اطلاعات ... . دانلود کم حجم ترین نرم افزار تد ... . دستگیری . دوست بسیجی من سلام.... وبلاگی که هم اکنون در اختیار تو دوست خوب . رابطه مؤ منان با خویشتن . تصویر جسد سفیر آمریکا در لیبی . تصویر کارگردان فیلم توهین آمیز علیه پیامبر (ص) . تفکر بسیجی تهاجم فرهنگی امنیت اجتماعی . تکمیل شعر "بسیجیه واقعی، همت بود و باکری . جذب افراد مستعد . جهاد علمی و خدمت به مردم از مهمترین رویکردهای بسیج مستضعفین است . چند حدیث از امام علی النقی (ع): 1- صبر را بالش کن ، و فقر را در . چند داستان از حضرت (ع) . حضرت حسین (ع) . ((بسیج از دیدگاه ایت الله خامنه ای)) . 10 زنگ خور جدید موبایل- اهنگ مو ... . آیت الله مکارم: آینده متعلق به شیعه است . آینه روشن/ویژه آیت الله بهجت . اثرات شوم موسیقی بر روان انسانها از دیدگاه ائمه اطهار (ع) . اثرات شوم موسیقی بر روان انسانها از دیدگاه ائمه اطهار (ع) 2 . احادیث امام علی نقی(ع) على بن محمد نوفلى گوید: محمد بن فرج به م . پیامک تسلیت . پیامک ها و اشعار زیبا . تأثیر فرهنگ‌ عاشورا بر انقلاب‌ اسلامی‌ . تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ عاشورا . تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ عاشورا (2) احیاى ارزش‏هاى اسلا . تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ عاشورایی (2) . تداوم . تداوم موج دستگیری فعالین . تداوم موج دستگیری فعالین قیام بحرین . تدبیر امام، تشکیل بسیج مردم، اصلی ترین بخش جامعه اند که نقشی حی . تربیت افراد مستعد . 18) / قسمت دوم . 2) عبادت امام علی(ع) . 9837حسین سیب سرخی 23 رمضان 1387 . 9838مجموعه نوحه های عبدالرضا هل ... . 9839حاج محمود کریمی شهادت امام . 9840مجموعه نوحه های حاج مهدی سل ... . 9841مجموعه نوحه های حاج مهدی سل ... . emam hadi, sms tasliyate shahadate emam hadi, sms تسلیت شهادت ام . sms تسلیت شهادت امام علی . sms تسلیت شهادت امام علی نقی . آزادی از دیدگاه امام علی(ع) . آشنایی با حامیان فیلم توهین به پیامبر اکرم(ص) . آماده، و تربیت آنان . چهل حدیث اخلاقی از امام علی نقی علیه السلام : 1- جبران نقص « لِب . چهل حدیث از حضرت علی (ع ) (چهل حدیث گهربار منتخب ) . چهل حدیث منتخب از علی بن محمد الهادی علیه السلام : قالَ الا ما . چهل داستان از پیامبر (ص) . حب الهى معیار ارزش ها . حدیث 10 . حدیث 11 . حدیث 17 . حدیث 3 . حدیث 4 . حدیث 5 . حدیث 6 . حدیث 7 . حدیث 8 . حدیث 9 . حضرت امام علی النقی الهادی (ع ) تولد امام دهم شیعیان حضرت امام ع . حضرت جعفر صادق (ع) . ارزش در جاهلیت پیش از اسلام . از متن تا معنا(1) معناشناسی و تفسیر اجتهادی قرآن , معناشناسی واژ . از متن تا معنا(2) 7. و بالاخره در پاره‏ای دیگر از گزاره‏های مربو . اس ام اس شهادت امام هادی . اس ام اس مثبت . اس ام اس مذهبی . اس ام اس های مذهبی بمناسبت شهادت امام دهم . اسراییلیها گفتن در جنگ با ایران فقط 300 نفر کشته میشن! . افسران . امام (علیه السلام ) پس از بیان عناوین چهارگانه شاخه هاى هر یک از . امام حسین (ع ) افشاگر ارتجاع . امام هادی (ع) . امام هادی(علیه السلام) . امین نیکو به نام محرم . انقلاب ارزشها . انقلاب ارزشها به وسیله پیغمبر(ص ) . انقلاب ارزشها در انقلاب اسلامى ایران . انقلاب اسلامى پیغمبر(ص ) و ارتجاع . ایجاد آگاهی‌ در میان‌ انسان‌های‌ غافل‌ و بیدار کردن‌ فطرت‌ها . ایمان به غیب . ایمان و کنترل غرایز . بحرین . بسته نرم افزاری ذوالفقار . بسیج از دیدگاه امام خمینی (ره)بسیج نه بمثابه یک ارگان در کنار ار . بسیج از دیدگاه رهبربه نام خدا به یاد خدا و برای خدا . بسیج چیست ؟ و بسیجی کیست ؟ بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری . بسیج چیست وبسیجی کیست؟بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی جعلن . بسیج در اندیشه امام (ره) . بسیج در اندیشه امام (ره) 1 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 1 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 10 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 11 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 12 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 13 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 2 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 3 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 4 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 5 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 6 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 7 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 8 . بسیج در بیان مقام معظم رهبری 9 . بسیج در خدمت رسانی . بسیج در دفاع نرم و توسعه اجتماعی . بسیج در عرصه‌های مختلف خدمت‌رسانی جایگاه ویژه‌ای دارد سپاه نیوز . بسیج طلایه دار خدمت رسانی به مردم . بسیج و بسیجی . بسیج و خدمت رسانی به جامعه یکی از نهادهای فعال در زمینه ارتقای . بسیج یعنی حضور (مقام معظم رهبری - 29/ 07/ 79): . بسیج یعنی.... . بسیج یک جریان انقلابی، مردمی و خدمتگزار ملت است خبرگزاری فارس: . بصیرت حضرت ابوالفضل العباس (ع) . بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه): . بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره): ــ بسیج ش . به شیعه بودنم افتخار می کنم زیرا... ما مفتخریم پیرو مکتبى هستیم . بی‌تردید اگر بخواهیم شاهد یک تربیت صحیح وایده . پنج درس آموزنده و ارزنده از حضرت علی (ع ) . پنج درس آموزنده و ارزنده چهل حدیث از پیامبر (ص) . پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی اهانت نفرت انگیز دشمنان اسلام .
» آرشیو مطالب
یا ابا عبدالله
امام حسن مجتبی(ع)
حضرت فاطمه زهرا(س)
حضرت سجاد(ع)
حضرت علی النقی(ع)
اما زمان (عج)
حضر ت محمد(ص)
آبان 1387
مهر 1387
مرداد 1387
تیر 1387
دی 1386
آذر 1386
حدیث
حدیث 2
حدیث 1
حدیث 4
حدیث 3
حدیث 6
حدیث 5
حدیث 7
حدیث 8
حدیث 9
حدیث 10
حدیث 11
حدیث 12
حدیث 13
حدیث 14
حدیث 15
حدیث 16
حدیث 17
حدیث 18
حدیث 19
حدیث 20
مداحی بسیار زیبای مهدی خزائی به نام خدانگهدار
10 زنگ خور جدید موبایل- اهنگ موبایل
دانلود کتاب الکترونیکی اطلاعات عمومی و دانستنی های جالب
دانلود کم حجم ترین نرم افزار تدوین و ویرایش تصاویر
مداحی بسیار زیبای مهدی خزائی به نام خدانگهدار
امین نیکو به نام محرم
شب ششم محرم 87 (حاج محمود کریمی
مراسم شب پنجم محرم87 (حاج محمود کریمی)
مراسم شب پنجم محرم87 (حاج محمود کریمی)
مراسم شب پنجم محرم87 (حاج محمود کریمی)
مراسم شب دوم محرم87 (حاج محمود کریمی)
9840مجموعه نوحه های حاج مهدی سلحشور ( محرم 1382
9839حاج محمود کریمی شهادت امام جواد (ع)
9838مجموعه نوحه های عبدالرضا هلالی ( سال 1382 ) - قسمت اول
9837حسین سیب سرخی 23 رمضان
آبان 1386
مهر 1386
آذر 1387
مرداد 1388
وصیت نامه شهید «حاج همت» فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص
جهاد علمی و خدمت به مردم از مهمترین رویکردهای بسیج مستضعفین است
بسیج یک جریان انقلابی، مردمی و خدمتگزار ملت است
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 13
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 12
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 11
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 10
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 9
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 8
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 7
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 6
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 5
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 4
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 3
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 2
بسیج در بیان مقام معظم رهبری 1
بسیج در بیان مقام معظم رهبری
بسیج در اندیشه امام (ره
بسیج در اندیشه امام (ره1
بسیج از دیدگاه امام خمینی (ره)بسیج نه بمثابه یک ارگان در کنار ار
بسیج در عرصههای مختلف خدمترسانی جایگاه ویژهای دارد
بسیج از دیدگاه رهبربه نام خدا به یاد خدا و برای خدا
بسیج و خدمت رسانی به جامعه
بسیج چیست وبسیجی کیست؟بسم الله الرحمن الرحیم
بسیج طلایه دار خدمت رسانی به مردم
راز محبوبیت بسیجی در خدمت رسانی است
بسیج در خدمت رسانی
بسیج چیست ؟ و بسیجی کیست
عاشورا و حسین (ع) و هفتاد و دو تن
آذر 89
شهریور 89
مرداد 89
اسفند 88
دی 88
آذر 88
نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
نقش تـربیتی بانوان در مقابله با آسیب‏های فرهنگی و اجتماعی
نقش امام خمینی (ره ) در خرافه زدایی و بازسازی فرهنگ عاشورا
نظرات علما و مراجع پیرامون عزاداری امام حسین (ع
فاطمه زهرا علیها‏السلام زن در اندیشه ترقی زن در اندیشه ترقی
گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام
گرایش‏های دینی ونیازهای تبلیغـی در آلمــان و اروپـــا
فرهنگ عاشورا، آسیب‏ها و تحریف‏ها (قسمت دوم
فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوی مبارزه سیاسی زن امروز
هدف سیاسی: شهادت
نقش نهضت امام حسین علیه السلام در عزت جامعه اسلامی
نماز و آموزه‌های‌ مکتب‌ عاشورایی‌ امام‌ حسین‌ (
نگاهی به آموزه‏های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه علیها السلام
نقش‏آفرینی زنان صحابه در حماسه عاشورا
نقش‏آفرینی عاشورا در رویدادهای سیاسی اجتماعی قرن نخست
جلوه هایی از حقیقت اسلام
جریان‌شناسی سیاسی قیام پانزده خرداد
تفاوتهای بیولوژیک زن و مرد (بدن، روان و هوش
تحلیلی پیرامون نهضت حسینی
تحریفات عاشورا در مکتب تاریخ‏نگاری شام (1
تأثیر نهضت حسینی بر انقلاب اسلامی
تحریفات در واقعه تاریخی کربلا
روان‌شناسی‌ عزاداری‌
رمز ماندگاری حسین، علیه‏السلام
درس ها و عبرت های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی
در نهضت حسینی
در آفاق‌ حماسه‌ عاشورا
پیامدهای نهضت حسینی و عاشورا حسینی
بررسی‌ زندگی‌ امام‌ حسین‌ (ع) از ولادت‌ تا شهادت‌
بایستگی تحریف زدایی از نهضت عاشورا
بایدها و نبایدها در عزاداری امام حسین
آموزه‌ها و پیام‌های‌ قیام‌ عاشورا
حماسة‌ عاشورا
ناپاکی نسل و حادثه عاشورا
اسوه های تربیتی و اخلاقی در نهضت حسینی
پیامدهای اجتماعی نهضت حسینی
امام‌ حسین‌(ع) و تربیت‌ دینی‌ و....

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
این راه بی نهایت
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
عشق سرخ من
عکس و مطلب جالب و خنده دار
هادرباد شناسی
● بندیر ●
مهندس محی الدین اله دادی
سیب خیال
آخرین روز دنیا
اسپایکا
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
معراج ستاره ها
سریال شهرزاد
گنجدونی
بهترین ها برای ایرانیان
مشاور
کسب درآمد و افزایش بازدید برای وبلاگ شما
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
کلبه عشق
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
جهاد ادامه دارد...
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
رنگارنگه RANGARANGE رنگارنگه
طریق یار
پتی آباد سینمای ایران
خبرهایی داغ داغ از همه چی
دوستی و دوست یابی
شگفتی های قرآن کریم ...
تمهیدات
ایحسب الانسان ان یترک سدی
دلنوشته های یک فروند چریک
مصطفی
مجموعه بیانات رهبر معظم
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
Paeez Tanhaei
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
برگترین مرجع جک، اس ام اس، پیامک، لطیفه، عکس، نرم افزار
کامپیوتر و لوازم جانبی و نرم افزار آموزش
عمو همه چی دان
فتو بلاگ
شاخابه عشق
COMPUTER&NETWORK
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
تنهاترین عاشق
ساحل آرامش
غزلیات محسن نصیری(هامون)
گلی از بهشت
ایران آزاد
* ی جایی برای همه *
همه کاره
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
asheghe tanha
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
سرود عرش
شاباد
نوری چایی_بیجار
مشاوره
نوستالوژی دل ....
تبادل نظر
وای ندیدید شما ا!!!!!!!

سرزمین
چرا اینجوری؟
از همه رنگش خوبه
عدالت جویان نسل بیدار
صل الله علی الباکین علی الحسین
آپدیت یوزرنیم پسوورد نود32
مقالات روان شناسی
کودکان استثنایی
دانلود - نرم افزار - کد - بازی
پسوردهای آنتی ویروس و جواب های سوالات تبیان و راسخون
بیستِ E بیستترین فروشگاه
بهترین ها برای ایرانیان
زورخانه بابا علی
ورزشی & کامپیوتر & موبایل & بازی
شناختی
روان شناسی کودکان استثنایی
جامع ترین وبلاگ خبری
مهدویت
زازران
دوزخیان زمین
پایگاه سایبری حجة الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
پایگاه فرهنگی
روان شناسی و اتیسم
بدا ... سرآغازخوبی ها ...
افق بیکران روح من
سید ذاکر
مقاله جوک ا س ام اس آف علمی دانستنیها عکس
ترانه
عــــشقـــــولـــــک
گلهای د نیا
حیاتی تازه
ترانه های غربت-اشعار من(لطفا به لینک اخبار دانشگاه سربزنید)
امیدزهرا
ESPERANCE
عکس های باغبادران
Ali 09357004336
گل پیچک
کتابخانه دیجیتال روانشناسی
جنبش قطره سرگشته
حــــــکـــــمـــــت آ بـــــــــــاد
دوست من سلام .....
لطفا از تمامی مطالب دیدن فرماییدو نظری هم بدهید
دکتر علی حاجی ستوده
کتاب الکترونیکی
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
روان شناسی
یوزر پسوردهای جدید
چون میروی بی من مرو...
علی زارع
اقتصاد وتجارت
mled.parsiblog.com......for you
باران بی امان
حزب الله هم الغالبون
یاد لاله ها
صدفی برای مروارید
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
شرکت نمین فیلتر
بهترین ها برای شما
کوهنوردی
شهر یخ
میترایسم
افکارسادات افغانستان
اگه احمدی نژاد 50 کیلو وزن داره 45 کیلوش جیگره
میخ در
وبلاگ چت روم کامپیوتر و شبکه در سایت الفور
فرزندان افغانستان
پتروشیمی
گالری بهترین فیلم، کارتون، سریال، موسیقی
من هیچم
انجمن راهنمایی و مشاوره دانشگاه پیام نور واحد جرقویه علیا
طوفان در پرانتز
جزوات کوتاه و جمع بندی شده کنکور، دبیرستان و تکتیکهای تست زنی
هسته ای
جور وا جور از همه جور
پرسش مهر 10
خدمات اینترنتی و حراج نرم افزار
گالری بهترین های لوازم آرایشی، بهداشتی
لوازم آرایشی و بهداشتی و ادکلن
پارس دانلود
هر چی که بخواهی هست
گالری بهترین های نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری
گالری بهترین نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گرافیک، برنامه نویسی
اضطراب و پرخاشگری
گالری بهترین نرم افزار، بازی، سرگرمی،حادثه ای
بهترین نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برا ی ایرانیان
بهترین ها نرم افزارای کاربردی
بهترین ها نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
گالری بهترین ها نرم افزارهای اموزش زبان
آرامش و اختلالات و مشکلات
بهترین نرم افزارهای آموزشی زبان برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
سوپر لینک خشگل دختر
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری بهترین لوازم آرایشی بهداشتی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برا ی ا®
بهترین های نرم افزارهای، مالی،بازی کتابخانه موسیقی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
بهترین لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
بهترین کتب، مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغت
بهترین های نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری برای ایرانیان
گالری بهترین لوازم آرایشی، لاغری، بهداشتی، عطر، ادکلن
گالری بهترین نرم افزارهای بازی سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری
گالری بهترین نرم افزارهای کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی
عکس لود
گالری بهترین نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فن
گالری بهترین نرم افزارهای موبایل برای ایرانیان
دیـــــــار عـــــــاشـقـــــان
گالری بهترین نرم افزار آموزش زبان های انگلیسی
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی
جستجو کردی نبود کلیک کن اینجا هست؟!!!!
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
boygirl
فانوس
بانک مقالات روانشناسی
@@عکس جدید بازیگران و پیامک جدید@@
فروشگاه کتب روانشناسی، اسلامی، ایران شناسی وسیستم عامل
لوازم خانگی و اثاثیه منزل و لوازم آشپزی
بهترین ها برای ایرانیان
یا امیر المؤمنین
سریال های پرطرفدار ایرانی و خارجی
لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل، الکترونیکی، کیتهای الکترونیکی
کتاب، مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه، شعر، داستان
دستبند، انگشتر، گردنبند، مدال، سرویس، گوشواره، زیورآلات
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزارهای، بازی، سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری، ورزشی
سیستم عامل و نرم افزار کاربردی و گرافیکی
خدمات اینترنتی هاستینگ* قالب اماده و جزوات کنکور و آموزش زبان
نرم افزارهای آموزشی زبان های خارجی
نرم افزارهای موبایل های نوکیاو موتورلا
فروشگاه نرم افزارهای گرافیکی و سرگرمی و بازی
نرم افزارهای میکس مونتاژ و آموزشی میکس مونتاژ
پوشاک & تی شرت دخترانه پسرانه استین کوتاه و بلند & ژاکت
آروم آروم دارم از یادت میرم
نرم افزار و دانلود و پیامک
معماری وشهر سازی
سکوت نیمه شب
سایه
کوچک های بزرگ
دختر و پسر ها لطفاً وارد نشند
سانسور سریال افسانه جومونگ
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
چی می خواهی کلیک کن ....
آرامش و مشکلات زندگی ؟؟؟؟
پیچیدگی سکوت

این راه بی نهایت ...
هدایت
صور اسرافیل
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
جزیره ی دیجیتالی من
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
یا امام زمان (عج) | وبلاگ تخصصی مهدویت | اللهم عجل لولیک الفرج
علوم جهانی
سپید
حشره شناسان
ژئومورفولوژی
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
در سایه سار وحدت
درباره‏ی همه چیز از همه جا
مقاله ومشاوره
مقاله وروانشناسی
از همه جا خبر
مهندسین برق
یا ضامن آهو
امتیاز
فروشگاه متفاوت
شادی(زمزمه های دلتنگی)
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین کتب مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه
فرهنگی هنری، عکس، مدل لباس، مانتو، ژاکت، سارافون دخترانه و زنانه
یادداشت های من
مینویسم بنام خواهرم آیــــــــات
ساعت دیواری فانتزی
قالب بستنی ساز کودک
دستگاه پوست کن مخزن دار
خرید اینترنتی مینی پنکه ASD Minifan، مینی پنکه ASD Minifan جدید،
تی وی مارکت
وبلاگ شخصی محمد
اسپری پنچرگیری لاستیک
چیپس ساز کریا چیپس Crea Chips
با یِ لبخند ملیح
جزتو

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان




» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب